• دو شنبه 21 مهر 1404
  • الإثْنَيْن 20 ربیع الثانی 1447
  • 2025 Oct 13
دو شنبه 21 مهر 1404
کد مطلب : 264975
لینک کوتاه : newspaper.hamshahrionline.ir/XoLy5
+
-

دریایی از خاطره روی دیوارهای بوشهر

شعبان حکمت‌منش، دریانورد بازنشسته کشتی‌ها را به کوچه‌های‌کوتی بوشهر آورد

گزارش
دریایی از خاطره روی دیوارهای بوشهر

زهرا سیف آذرنژاد| روزنامه‌نگار

در دل بوشهر، جایی که نسیم دریا با کوچه‌های باریک دست دوستی داده، محله‌ای قد کشیده به نام کوتی؛ محله‌ای قدیمی با دیوارهای کاهگلی و خانه‌هایی که پنجره‌های چوبی‌شان هنوز قصه‌های دریا را زمزمه می‌کنند. اینجا زمانی خانه و کاشانه بازرگانان و دریانوردانی بود که بوی ادویه و سفر از شانه‌هایشان می‌بارید. دیوارهای خاموش کوتی، اما این روزها، میزبان نقش کشتی‌هاست؛ کشتی‌هایی که گویی از دل تاریخ بوشهر برآمده‌اند. گفت‌و‌گوی ما را با شعبان حکمت‌منش، دریانورد بازنشسته و ۵۷ ساله که نقش این کشتی‌ها را روی دیوارهای کوتی می‌زند، بخوانید.

چطور این همه به دریا علاقه‌مند شدید؟
شغل خانوادگی ما دریانوردی بوده است. من هم به واسطه همین فضا و همزیستی با دریا، از بچگی علاقه‌مند شدم. حالا که بازنشسته شده‌ام، دیگر به دریا نمی‌روم و کار دریایی هم نمی‌کنم، اما راستش را بخواهید، دلتنگی‌ام برای دریا تمام نشده. همین دلتنگی بود که باعث شد به‌دنبال راهی باشم تا همچنان با دریا زندگی کنم، حتی اگر از آن دور باشم.
پیش از نقاشی روی دیوار، تجربه ساخت ماکت هم داشتید. از آن دوران بگویید.
بله. قبل از اینکه به سراغ نقاشی بروم، با عشق فراوان ماکت کشتی‌ها را می‌ساختم. با چوب، وسایل مختلف و حتی با چیزهای بازیافتی. حاصل کار چند ماکت کوچک و بزرگ بود که هنوز هم آنها را نگه داشته‌ام. برای من هریک از این ماکت‌ها مثل یک یادگاری زنده از سال‌های دریانوردی است.
چه شد که تصمیم گرفتید روی دیوار خانه نقاشی کنید؟
روزی در خانه نشسته بودم که صدای گردشگرانی را شنیدم. آنها از کوچه‌ها و پس‌کوچه‌های چهارمحل، از دریا و کشتی و قایق‌سواری حرف می‌زدند. همان لحظه به ذهنم رسید که می‌توانم دیوار خانه‌ام را به صحنه‌ای برای نمایش کشتی‌ها تبدیل کنم.  تصمیم گرفتم هر کشتی را همراه با نام بوشهر و اصالت بوشهری‌اش نشان دهم و بالای هر یک تاریخچه‌ای بنویسم. این کار برای من نوعی ثبت خاطره بود، اما در عین حال فرصتی شد برای معرفی تاریخ و هویت بوشهر به گردشگران.
اولین نقاشی شما چه بود؟
اولین جهازی که کشیدم «جرمانسیکا» بود. این نام از گذشته‌های دور بوشهر آمده و بار تاریخی زیادی دارد. بالای نقاشی نوشتم که چرا چنین اسمی دارد و چه پیشینه‌ای پشت آن  نهفته است.
پس از «جرمانسیکا»، کشتی «رافائل» را کشیدم. هر خانواده‌ای عکسی از رافائل در آلبومش دارد. من هم نقاشی آن را با خاطراتی که در کودکی همراه پدرم داشتم آمیختم. تاریخچه اش را در بالای آن نوشتم که گردشگران دیگر شهرها بتوانند راحت بخوانند و بدانند که از کجا و چطور از بندر جنوای ایتالیا به بوشهر رسیده است و به‌صورت شفاهی هم مرتب برایشان بازگو می‌کردم.  بعد نوبت «پرسپولیس»رسید؛ نخستین ناو جنگی ایران در دوره ناصرالدین‌شاه. برای آن بادبان‌هایی از پارچه قرمز بریدم و دوختم و به نقاشی وصل کردم تا زنده‌تر شود و باز تاریخچه آن را هم بالایش نوشتم که ناخدایش ناخدا عباس دریانورد معروف بود و در خلیج همیشه فارس رفت‌وآمد می‌کرد. بعد از آن، «آپشن آیس» و سپس ناوچه «پیکان» را به یاد شهدای شجاع آن کشیدم. در نهایت نفتکش «سانچی» را هم به یاد شهدای قهرمانش نقش زدم.
مردم و گردشگران چه واکنشی داشتند؟
بازخوردها بسیار دلگرم‌کننده بود. همسایه‌ها و دوستان و حتی گردشگرانی که از شهرهای دیگر‌می‌آمدند، همه مرا تشویق می‌کردند. بعضی گردشگران می‌گفتند: «دفعه قبل که بوشهر بودیم، هنوز این کشتی نصفه بود، حالا که برگشتیم 2-3 کشتی دیگر هم اضافه شده!»‌

حالا که بازنشسته شده‌ام، دیگر به دریا نمی‌روم و کار دریایی هم نمی‌کنم، اما راستش را بخواهید، دلتنگی‌ام برای دریا تمام نشده. همین دلتنگی بود که باعث شد به‌دنبال راهی باشم تا همچنان با دریا زندگی کنم، حتی اگر از آن دور باشم‌

این کار برای من نوعی ثبت خاطره بود، اما در عین حال فرصتی شد برای معرفی تاریخ و هویت بوشهر به گردشگران‌

 

این خبر را به اشتراک بگذارید