• جمعه 14 اردیبهشت 1403
  • الْجُمْعَة 24 شوال 1445
  • 2024 May 03
سه شنبه 2 دی 1399
کد مطلب : 119463
+
-

پایان سرد جنگ سرد

فروپاشی شوروی فصل تازه ای در تاریخ ایران فراهم کرد

گزارش اول
پایان سرد جنگ سرد


علیرضا احمدی 

سرمای نخستین روزهای زمستان سال1370 که تهران را فراگرفت، پایتخت همسایه شمالی ایران در تب تحولات سیاسی می‎‌‎سوخت و میخاییل سرگیه‎‌‎ویچ گورباچف درخانه مجلل خود در 16کیلومتری غرب مسکو فروپاشی میراثی را به نظاره نشسته بود که رومانف‎‌‎ها تسلیم بلشویک‎‌‎ها کرده بودند. اصلاحات اقتصادی (پرسترویکا) و اصلاحات سیاسی- ایدئولوژیک (گلاسنوست) او ستون‎‌‎های سلطه شوروی را کاملا سست کرد و جنگ سرد را به پایانی مسالمت‎‌‎آمیز رساند.
پیش از این سلطه کمونیسم بر اروپای‎‌‎شرقی و حتی خود روسیه رو به زوال نهاده بود؛ فرایندی که با مرگ برژنف در 1982 کلید خورد. او اتئلافی جهانی متشکل از ژاپن، چین، ایالات متحده و اروپای غربی را علیه شوروی شکل داده و بن‎‌‎بستی ایجاد کرده بود که جانشینان او (آندروپوف و چرنینکو) هم نتوانستند درمقابل فرسایش شتابنده ساختارهای سیاسی- اقتصادی شوروی مقاومت کنند.
زمانی که گورباچف در 1985 به‎‌‎عنوان رهبر اتحاد جماهیر شوروی برگزیده شد، دیگر نمی‎‌‎شد درمقابل نیاز روزافزون به تغییرات گسترده مقاومت کرد و به‎‌‎نظر می‎‌‎رسید دیگر تاریخ مصرف دکترین برژنف به سر رسیده است؛ دکترینی که شاکله اصلی سیاست‎‌‎ خارجی شوروی را شکل می‎‌‎داد و معتقد بود که «حاکمیت هر کشور سوسیالیستی نمی‎‌‎تواند مغایر با منافع و امنیت دیگر کشورهای سوسیالیستی یا نهضت انقلاب جهانی باشد.» 
در چنین شرایطی آخرین زمامدار 54ساله شوروی گزینه اصلاحات از بالا به پایین را برگزید و طی 6سال کشورش را از یک اقتصاد مرکز محور مارکسیستی به بازار آزاد و از دیکتاتوری کمونیستی به انتخابات آزاد رهنمون کرد که البته کار سختی بود؛ چراکه در یک‎‌‎سو محافظه‎‌‎کاران پولیت‎‌‎بورو قرار داشتند و در سوی دیگر مردمی که در انتظار تغییرات عمیق بودند و این خطر وجود داشت که با خارج شدن سررشته امور از دست گورباچف و همکارانش، مسیر سقوط هموار شود؛ همان‌گونه که شد. برخی اصلاحات گورباچف را به تعمیر یک هواپیمای درحال پرواز تشبیه کرده‎‌‎اند. برنامه‎‌‎های خوبی برای تعمیر هواپیما تدارک دیده شد، اما مشکل اینجا بود که خدمه پرواز (محافظه‎‌‎کاران پولیت بورو) می‎‌‎توانستند هر زمان که اراده کنند، مانع فعالیت تعمیرکاران شوند.
انقلاب گورباچف دستاورد چشمگیری به بار نیاورد، جز اینکه بوریس یلتسین در یک انتخابات آزاد در‎‌‎ ماه می 1990 به رهبری جمهوری روسیه انتخاب و نخستین رهبرسیاسی شد که با مبارزه علیه حزب کمونیست به بالاترین مقام کرملین دست یافت و ضدکمونیست‎‌‎ها توانستند عرض‌اندام کنند؛ اکنون او داعیه‎‌‎دار اصلاحات رادیکال بود و این موضوع به واگرایی جمهوری‎‌‎ها دامن زد و یکی پس از دیگری از دولت مرکزی شوروی اعلام استقلال کردند و نبرد 2رهبر در بیست‎‌‎وششمین روز از دسامبر1991 با پیروزی یلتسین به پایان رسید و او نخستین رهبر این کشور بود که پس از 10قرن حکومت استبدادی، با رأی آزاد مردم انتخاب شد.
فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی علاوه‌بر تأثیرات شگرفی که با پایان دادن رسمی به جنگ ‎‌‎سرد بر نظام بین‎‌‎الملل برجای نهاد و بنیان عصر نوینی در روابط بین‎‌‎الملل را پی‎‌‎ریزی کرد، بر تحولات خاورمیانه و حوزه خلیج‎‌‎فارس نیز سایه انداخت و کشورهای این منطقه ازجمله ایران از آن متأثر شدند. این دگرگونی بزرگ در خارج که با تغییرات چشمگیر در ساختارهای قدرت در داخل ایران همراه شده بود، رویه‎‌‎های ایران را در عرصه سیاست‎‌‎خارجی متحول کرد و به‎‌‎قول روح‎‌‎الله رمضانی اصل محوری نه شرقی، نه غربی تحت‎‌‎الشعاع اصل تازه‎‌‎ای قرار گرفت که می‎‌‎توان عنوان هم شمالی، هم جنوبی را برآن نهاد که لاجرم راهبردهای ایران در آسیای مرکزی (شمال) و خلیج‎‌‎فارس (جنوب) با توجه به پایان جنگ ‎‌‎سرد و نقش‎‌‎آفرینی جدید ایالات‎‌‎متحده در این مناطق بازتعریف شد.
پس از تحولات شوروی، ایران در حوزه آسیای میانه و قفقاز با 8 جمهوری غالبا مسلمان‎‌‎نشین همسایه شد که بحران‎‌‎های پیش روی آنان که اکثرا میراثی از عصر استالین تلقی می‎‌‎شد، می‎‌‎توانست جمهوری‎‌‎اسلامی را متأثر کند. محرومیت از خطوط مواصلاتی دریای آزاد و درگیری‎‌‎های هویتی مهم‎‌‎ترین چالش‎‌‎هایی بود که جمهوری‎‌‎های تازه استقلال یافته با آن مواجه بودند و بیم آن می‎‌‎رفت ایران هم (با توجه به برخورداری از پیشینه مشترک تاریخی با ساکنان این منطقه) از این بحران‎‌‎ها آسیب ببیند؛ چالش‎‌‎هایی که آتش برخی از آنها مانند بحران قره‎‌‎باغ، همچنان دراین منطقه زبانه می‎‌‎کشد.
دراین میان با توجه به اهمیت ژئوکالچری و ژئواکونومیکی آسیای‎‌‎میانه و قفقاز برای ایران، فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی فرصت ویژه‎‌‎ای برای احیای موقعیت جمهوری‎‌‎اسلامی بالاخص در حوزه‎‌‎های اقتصادی و امنیتی در این منطقه فراهم کرد و سبب شد ایران با استفاده از ابزارهایی مانند ایفای نقش فعال‎‌‎تر در سازمان همکاری اقتصادی «اکو» (که در دهه40شمسی و با مشارکت 3 کشور ایران، پاکستان و ترکیه پایه‎‌‎ریزی شد، اما پس از فروپاشی شوروی کشورهایی مانند افغانستان، جمهوری‎‌‎آذربایجان، قزاقستان، ترکمنستان، قرقیزستان، ازبکستان و تاجیکستان نیز به آن پیوستند) و اجرای طرح‎‌‎های خط لوله برای انتقال نفت و گاز به تحکیم موقعیت خود در منطقه‎‌‎ای بپردازد که اکنون با خلأ قدرت مواجه بود و سایه‎‌‎ سنگین یک ابرقدرت کمونیستی از سر آن برداشته شده ‎‌‎بود.
اینها در شرایطی است که فروپاشی شوروی چالش‎‌‎هایی نیز در منطقه آسیای ‎‌‎مرکزی و قفقاز برای ایران به‎‌‎ همراه داشت؛ از یک‎‌‎سو خلأ قدرت و اوج‎‌‎گیری منازعات قومی-هویتی در این منطقه راه را برای حضور قدرت‎‌‎های فرامنطقه‎‌‎ای (به‎‌‎ویژه آمریکا و رژیم صهیونیستی) باز می‎‌‎کرد که این موضوع تهدید بالقوه‎‌‎ای برای جمهوری‎‌‎اسلامی به‎‌‎حساب می‎‌‎آمد. از سوی دیگر بحران‎‌‎های مرزی و رنگین‎‌‎کمان مذاهب و اقوام و برخوردهای گاه و بی‎‌‎گاه ناشی از آن در نزدیکی مرزهای ایران، دغدغه‎‌‎های امنیتی و فرهنگی قابل تأملی ایجاد می‎‌‎کرد. بخش دیگری از تأثیرات فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی بر ایران در جنوب و منطقه خاورمیانه و به‎‌‎ویژه خلیج‎‌‎فارس نمایان شد، چراکه اکنون فرایند استیلای ایالات‎‌‎متحده بر این منطقه که از زمان جنگ اول خلیج‎‌‎فارس آغاز شده‎‌‎ بود، تکمیل و پازل نظم نوین جهانی نمایان‎‌‎تر می‎‌‎شد؛ شرایطی که چندان خوشایند جمهوری‎‌‎اسلامی نبود، چراکه با ایجاد پایگاه‎‌‎های متعدد نظامی درکشورهای حوزه خلیج‎‌‎فارس همراه بود و اتحاد راهبردی این کشورها با ایالات متحده شرایط را برای نقش‎‌‎آفرینی فعال‎‌‎تر ایران در منطقه که با خروج تدریجی از بحران‎‌‎های زمان جنگ، قصد داشت گام‎‌‎های سریع‎‌‎تری درمسیر بازسازی اقتصادی کشور بردارد، دشوارتر و راه تبدیل ایران به یک قدرت منطقه‎‌‎ای را ناهموار می‎‌‎کرد.


 

این خبر را به اشتراک بگذارید