نقطه پایان بر جدالهای بیپایان
کاهش تنشهای سیاسی را میتوان از مهمترین دستاوردهای یک ساله دولت بهشمار آورد
حمیدرضا بوجاریان-خبرنگار
گرچه در چند دوره اخیر ریاستجمهوری، برخلاف رهنمودهای رهبری، اختلافات میان سران قوا به عرصه رسانهها و عموم جامعه کشیده شد، اما در دیدار اعضای دولت سیزدهم با ایشان، رهبر معظم انقلاب زدودن رقابتهای منفی از روابط بین قوا، پرهیز از مناقشه بین آنان و ایجاد همگرایی و وحدت میان سران قوا را توفیقی دانستند که باید حفظ شود. به این بهانه به واکاوی عملکرد دولتهای گذشته در تعامل با یکدیگر و رویکرد یکساله دولت مستقر در ارتباط با سران دیگر قوا پرداختهایم.
انتخابات سال84 را شاید بتوان نقطه آغاز اختلاف میان قوا دانست. گرچه پیش از آن در دولت اصلاحات هم میان قوه مجریه و قضاییه بر سر مسائلی اختلافنظر وجود داشت، اما روشن شدن شعله اختلاف نظر میان قوه مجریه با دیگر قوا را میتوان از انتخابات سال84 دانست؛ جایی که محمود احمدینژاد با ادبیاتی جدید، بزرگان آن سالهای عرصه سیاست را به چالش کشید و با این اقدامش سبب بروز دلخوریهایی شد؛ دلخوریهایی که بعدها پای سران قوا را هم به میان آورد و یکشنبه سیاه مجلس تبدیل به نقطه جوش این اختلافات شد؛ حادثه تلخی که با تذکر رهبرانقلاب روبهرو شد و ایشان به صراحت از عملکرد روسای وقت جمهور و مقننه و نیز برخی نمایندگان انتقاد کردند. عزتالله یوسفیانملا، عضو کمیسیون برنامه و بودجه مجلس نهم که از نزدیک در جریان اتفاقات یکشنبه سیاه بود، دلیل بروز چنین رخدادی را تبدیل شدن یک اختلاف ساده میان دولت و مجلس به مسئلهای شخصی بین روسای وقت قوای مجریه و مقننه میداند و به همشهری میگوید: «رئیسجمهوروقت برای اینکه حرفش را به کرسی بنشاند، اختلاف میان دولت و مجلس را به اختلاف شخصی خود با رئیس مجلس تبدیل کرد.» او به تنشهای بعد از این اتفاق و شکافی که در جامعه ایجاد شد، اشاره میکند: «اختلاف روسای 2قوه منجر به فلج شدن اداره امور هم از سوی دولت و هم ازسوی مجلس شد. بدنه دولت برای اداره کشور نیازمند تعامل و ارتباط با مجلس بود و نمایندگان مجلس هم برای برطرف کردن مشکلات حوزههای انتخابیه به کمک دولت نیاز داشتند. با شدت گرفتن اختلاف میان روسای 2قوه، نه نمایندگان کارکرد خود را داشتند و نه دولت.»
دولت دهم و اختلافاتی که فرجام خوش نداشت
با نزدیک شدن به زمان پاپان عمر دولت دهم، امیدها برای همگرایی و کاهش تنشهای رسانهای میان دولت و سران دیگر قوا هر رو پررنگتر میشد. کاندیداهای انتخابات سال92 که دریافته بودند دود اختلاف قوا به چشم مردم میرود، ساز همراهی و همدلی با یکدیگر را کوک کردند. با این حال، امیدها به کاهش اختلاف دولت با قوای دیگر زودتر از آنچه انتظارش میرفت با روی کارآمدن حسن روحانی به ناامیدی گرایید. اختلاف میان رئیسجمهور وقت و مجلس در حدی بالا گرفت که رئیسجمهور حاضر به حضور در مجلس برای دفاع از وزرای پیشنهای خود نشد و این کار را در غیاب او معاونانش انجام میدادند. رئیس دولت تدبیر و امید حتی حاضر به حضور در مجلس برای تقدیم لایحه بودجه سال1400 نشد. اختلاف دولت تنها با مجلسیها نبود. رئیسجمهور وقت گاه و بیگاه قوه قضاییهای را که آملیلاریجانی بر مسند آن بود در تریبونهای رسمی مینواخت. 8دیماه95، یکی از شدیدترین حملات روحانی به قوه قضاییه بر سر مسئله بابک زنجانی رخ داد و در ادامه 13دی، آملیلاریجانی پاسخی سخت به اظهارات روحانی داد. 19دیماه رهبر انقلاب در دیدار مردم قم با ایشان به اختلاف ایجادشده واکنش نشان دادند. ایشان در فرازی از سخنان خود میفرمایند: «تریبونهای عمومی جای خوبی برای حرف زدن مقامات عالی نظام با یکدیگر نیست، اختلافات حلنشدنی در گفتوگوهای خصوصی هم بهتر است به هیأت حل اختلاف قوا برود که اساسا برای شکل نگرفتن همین جدلها شکل گرفته است.» با این حال، عزتالله یوسفیانملا، جنس اختلاف روحانی با مسئولان دیگر قوا را متفاوت از جنس اختلاف احمدینژاد با دیگر مسئولان میداند. او توضیح میدهد: «نگرش روحانی به مسائل بهگونهای بود که او تصور میکرد هرآنچه میگوید و هرعملی که انجام میدهد درست است و سران قوای دیگر و ارکان آنها باید تابعی از تصمیمات او باشند.این مسئله منشا اختلاف او با سران قوا بود.»
دولت سیزدهم، پایان جدالها
با به پایان رسیدن دوره فعالیت دولت تدبیر و امید و انتخاب دولت سیزدهم، سید ابراهیم رئیسی رویکردی متفاوت از 16سال قبل رئیس قوه مجریه در پیش گرفت. رئیسی که خود از قوه قضاییه به دولت آمده بود و میدانست اختلاف میان دولت و قوه قضاییه جز افزایش تنش در جامعه و نگران کردن مردم ثمری ندارد، راه تعامل با قوای دیگر را در پیش گرفت؛ تعاملی که سبب شده است با وجود اختلافاتی که دولت و مجلس در برخی زمینهها با یکدیگر دارند، با کمترین بازتاب رسانهای برطرف شود. مهرداد اسکویی، کارشناسی سیاسی درباره راهکار دولت سیزدهم برای حل اختلاف خود با قوای دیگر میگوید: «در گذشته کمتر شاهد برگزاری نشستهای مشترک سران قوا بودیم؛ نشستهایی که اگر در دولتهای گذشته برگزار میشد، مدیریت تفاوت نگاه سران قوا به یک موضوع با کمترین هزینه سیاسی – اجتماعی امکانپذیر بود.» او حرفش را اینطور ادامه میدهد: «نشستهای مشترک سران قوا در یک سال گذشته علاوه بر اینکه سطح اختلافات را کاهش داده، قوا را برای پیشبردن اهداف کلان نظام هماهنگ کرده است. اتفاقی که سبب شده است، نواقص رویههای اداری کشور به حداقل برسد و سرعت گرهگشایی از مشکلات مردم بیشتر شود.» او ادامه میدهد: «پایان دادن به جدالهای بیپایان سران قوا و بهتبع آن کاهش تنشهای سیاسی را که به ایجاد تلاطم منجر میشود میتوان یکی از مهمترین دستاوردهای دولت و در مجموع کلیت نظام در یک سال گذشته به شمار آورد؛ دستاوردی که در 16سال گذشته کمتر یا اصلا شاهد وقوع آن نبودیم.»