سال کمکاری
زمستان62، روایتگر آدمهایی بود که ناخواسته درگیر جنگ شده بودند
محمد مقدسی
جنگ و تحریمها، کار خودشان را کرده بودند؛ گرانی بود و کمبود کاغذ. این روزهای سخت، باعث شده بود نویسندهها کمکارتر از قبل شوند. «زمستان 62» نوشته اسماعیل فصیح، اثری زاده همین فضا بود. در این کتاب که بعضی آن را بهترین داستان فصیح میدانند، مانند بیشتر کتابهای قبلی او، «جلال آریان» راوی قصه بود. داستان فصیح را میتوان در ژانر ادبیات جنگ دستهبندی کرد. در این کتاب نگاه فصیح به جنگ تحمیلی، از جنس دفاعمقدس نبود. فضا و دیالوگهای رمان، روایتگر نگاه آدمهای دور از جنگ است که ازقضا گرفتار تغییر و تحولات ناشی از انقلاب و جنگ در ایران شدهاند؛ آدمهایی که بیشترشان درنهایت تنها راه نجاتشان را رفتن از ایران میدانستند. از همان ابتدای داستان، آریان با عینک اینکه هرچه در این مملکت اتفاق میافتد، غیرمنطقی و سرشار از حماقت است، قصه را روایت میکند و فصیح هم اتفاقات داستان را طوری میچیند که تأییدکننده نگاه آریان باشند. روایت داستان روان و خوشخوان است و فصیح با ترکیب پیرنگ سفر با جستوجو، خواندن قصه را جذابتر کرده است. «در آن سوی مه» از داریوش عابدی هم اثر دیگری از ادبیات جنگ بود. داستانهای این مجموعه بهخوبی پرداخته شده بودند و روایتگر قصههای متفاوتی از جنگ تحمیلی بودند. روایت زندگی مردم معمولی، بهدور از ماجراهای آن روزهای ایران، موضوع داستانهای تعدادی از نویسندگان آن سال بود. «غریبه و اقاقیا» از علی اصغر شیرزادی و مجموعهداستان «بازنشستگی» از محمد محمدعلی، داستانهایی روایتگر زندگی مردم عادی، مانند کارمندان و کارگران هستند. بیشتر داستانهای شیرزادی، ساخت و پرداخت قابلقبولی دارند. داستانهای بازنشستگی محمدعلی هم داستانهایی پرداخته هستند که از زیاد بودن مصالح رنج میبرند. محمدعلی در بعضی از آنها به اندازه یک رمان بلند، شخصیت و قصه وارد اثرش کرده، اما درنهایت کار را با یک داستان کوتاه ختم کرده است. «شهربندان» از جواد مجابی اثری در نقد روشنفکری بود. این داستان برخلاف اثر محمدعلی، میتوانست داستان کوتاه خوبی باشد، اما بدون داشتن مصالح لازم، تبدیل به یک رمان شده بود و همین موضوع، از جذابیت آن کاسته بود. مجموعه داستان «تپههای سبز» نخستین اثر نویسنده جوان آن روزها، فرخنده آقایی هم داستانهایی در شرح زندگی زنان طبقه متوسط جامعه داشت. این داستانها نثری ساده داشتند و تازهکاری نویسنده آنها از قصهها بیرون میزد. سال1366، با وجود تعداد محدود داستانهای منتشرشدهاش، اثر چاپشدهای از ادبیات انقلابی هم داشت. «سیاه چمن» از امیرحسین فردی، روایتگر خیزش اهالی یک روستا علیه خان آن روستا بود و درنهایت روستاییان در آستانه انقلاب، موفق میشدند ظالم محل زندگی خود را شکست دهند و بیرون کنند.