مرداد پرحادثه
اکران 64؛ پررونقترین فصل نمایش عمومی سینمای بعد از انقلاب
سعید مروتی
نتیجه سیاست حمایت از تولید داخلی و ممانعت و اعمال محدودیت در اکران فیلم خارجی، در اکران سال 64 به چشم میآید. اکران 64 مهمترین و پرحاصلترین فصل اکران در سینمای پس از انقلاب است. هنوز راهافتادن تولید برای مسئولان سینمایی، اولویت اصلی است و نوبت به سیاستگذاری و دخالت نرسیده (خبری هم از نظام درجهبندی فیلمها نیست). تنوع اکران 64 و حضور موفق نمونههایی از ژانرهای متفاوت در اکران (از فیلم جنگی گرفته تا ملودرام و فیلم کودک)، نشان میدهد متولیان سینما، راهافتادن صنعت فیلمسازی بعد از انقلاب، برایشان اهمیت داشته و هنوز خبری از سختگیریهای سالهای بعد نیست. چراغ اول اکران 64 را «پایگاه جهنمی» (اکبر صادقی) روشن میکند که فیلم جنگی- کماندویی پرفروشی است که خیلی مناسب اکران نوروز نیست و در اکرانهای بعدیاش بیشتر با استقبال مواجه میشود. «مردی که زیاد میدانست» (یدالله صمدی) فیلم موفق سومین دوره جشنواره فجر، اقتباسی از «فردا اتفاق افتاد»(رنه کلر) از معدود فیلمهای این سال است که طنز موقعیت در آن بهچشم میآید و در مجموع با اقبال عمومی مواجه میشود.
سال64 سال کوشش برای شکلگرفتن بخش خصوصی است؛ بخش خصوصیای که فیلم تجاری میسازد و مردم به تماشایش میشتابند و مطبوعات برایشان نقد منفی مینویسند. تقریبا هیچ کدام از فیلمهای پرفروش سال64 حمایت رسانهها را به همراه ندارند، جز «شهر موشها» (مرضیه برومند و محمدعلی طالبی) که محصول فارابی است و براساس یک مجموعه موفق تلویزیونی(مدرسه موشها) ساخته شده است. «شبشکن» (خسرو ملکان) نمونهای از فیلم تجاری سال64است که بدون مزاحمت دولت، اکران و با استقبال مواجه میشود. مرداد 64 ماه شگفتانگیز سینمای پس از انقلاب است. «تاراج» (ایرج قادری) 9مرداد، «عقابها»(ساموئل خاچیکیان) 13مرداد و «گلهای داوودی» (رسول صدرعاملی) و «شهرموشها» (مرضیه برومند و محمد علی طالبی) 16مرداد روی پرده سینماهای تهران میروند. اکران 4فیلم پرتماشاگر سینمای پس از انقلاب در کمتر از ۲هفته، مرداد پرحادثه 64 را به پررونقترین فصل گیشه در همه این سالها تبدیل میکند.
تاراج، اوج توانایی حرفهای سازندهاش را با بهترین ترکیب ممکن (فیلمنامه علیرضا داوودنژاد، دیالوگنویسی سعید مطلبی، فیلمبرداری فرج حیدری، موزیک ناصر چشم آذر و بازی جمشید آریا) به نمایش میگذارد. در یکی از سنجیدهترین فیلمهای سینمای تجاری پس از انقلاب که همهچیزش در جای درستش قرار دارد، اسطوره زینال بندری تماشاگران را شیفته خود میکند و با جمشید آریا نخستین ستاره پس از انقلاب متولد میشود.
عقابها هم آخرین پرواز بلند ساموئل است که پس از ۲دهه ناکامی، موفق میشود پرتماشاگرترین فیلم پس از انقلاب را بسازد. عقابها، رکورد گیشه را با نزدیک به 16میلیون تومان فروش در اکران اول تهران، شکست و در سالهای اوج جنگ، موفقیت فیلم جنگی حادثهمحور و قهرمانپرور را به رخ کشید.
هر دو فیلم موفق در جذب تماشاگر توسط رسانهها به تکرار عناصر و مؤلفههای فیلمفارسی و حادثهپردازی کاذب متهم میشوند؛ تعابیری که بعدها از نقد فیلم به دستگاه ممیزی راه پیدا میکنند. در گلهای داوودی، تمهید سازندگان برای نمایش عشق از طریق نابیناکردن زوج جوان، هم مشکل ممیزی را حل میکند و هم بر سوز و گداز این ملودرام پرفروش میافزاید. شهرموشها هم با کشف مخاطبی که هیچ وقت درنظر گرفته نشده بود، پای بچهها را به سینما باز میکند؛ بچههای دهه60 که با بزرگترهایشان تماشاگر نسخه سینمایی یکی از معدود آیتمهای نمایشی جذاب تلویزیون تهی از برنامه سرگرمکننده دهه60، شدند. شهرموشها آغازی بر سینمای کودک و نوجوان هم بود که در سالهای بعد و در سینمای پاستوریزه دهه60، جدی گرفته و حمایت شد. «تشریفات» (مهدی فخیمزاده) دیگر فیلم موفق در گیشه سال64، نمونهای مثالزدنی در انطباق فیلمساز با مضامین روز بود. جالب اینکه ارشاد، سازندگان 2فیلم موفق این سال (ایرج قادری و ساموئل خاچیکیان) را ممنوعالکار و دیگری (مهدی فخیمزاده) را در سراسر نیمه دوم دهه60 درگیر و گرفتار با نظام درجهبندی فیلمها میکند. سال64 سال ظهور «دونده» (امیر نادری) هم بود؛ نخستین فیلم نسل موجنوییهای دهه50 که با تأیید و حمایت رسمی مواجه میشود و از بنیانگذاران سینمای نوین ایران که در جشنوارههای خارجی به نمایش در میآید و جایزه میبرد. در آبان و آذر 64 همه نشریات از اسطوره امیرو مینوشتند و میان انبوه ستایشها، بعدها از 3-2 نقد منفی نوشتهشده بر فیلم نادری بیشتر یاد شد. نکته عجیبتر اینکه بارها گفته و نوشته شد، نقدهای منفی باعث دلشکستگی و مهاجرت نادری شد.