حدیث نثر
ترجمههای کامشاد، محتاط و دانشگاهی است
علیاکبر شیروانی
حسن کامشاد، کار ترجمه را در دهه50 آغاز کرد و دهههای بعد ادامه داد و تألیفهایش از ترجمهها بسیار کمتر است. کامشاد به راهنمایی شاهرخ مسکوب با متون کهن آشنا شده و از نوجوانی با شاهنامه، بیهقی، سیاستنامه، خمسه نظامی و دیگر آثار کلاسیک مأنوس بود و از سوی دیگر کار آکادمیک دانشگاهیاش را «پایهگذاران نثر جدید فارسی» انتخاب کرده بود و این همه، ترجمههایش را اثری معیار برای زبان فارسی میساخت. ترجمههای کامشاد، محتاط و دانشگاهی است و در زمانه رونق و توسعه دانشگاهها، مورد توجه بود و بسیاری از آثار تألیف و ترجمه متأثر از نثر و زبان او بود. دوجلدی «حدیث نفس» حسن کامشاد که زندگینامه اوست، نثری پاکیزه و صمیمی و محکم ارائه میکند که در امتداد نوعی از زندگینامهنویسی است که سالها پیش از کامشاد رواج داشت و در سالهای اخیر کمرونق شده بود. دریغا که نثر کامشاد عمدتاً در خدمت ترجمه بود و نه تألیف. «امروز که نوشتن این خاطرات را شروع میکنم 4 تیرماه 1385 است؛ یعنی درست 81سال از عمر شریفم میگذرد و گوش شیطان کر در نهایت صحت و عافیتم و ملالی ندارم جز دوری وطن. پدر و مادر آقای میرزاعلیآقا در جوانی مرده بودند و ارث دندانگیری برای یگانه فرزند خود برجای گذاشته بودند که بیشتر، در نتیجه سادهدلی و ندانمکاری، از میان رفت. پدرم مرد بسیار متدین و خداترسی بود و در سایه اعتقادات مذهبی هنوز پشت لبش سبز نشده به فکر تهیه خانه و تشکیل خانواده افتاد. برای تهیه خانه، قطعه زمینی در محله گود لُرها خرید و برای تشکیل خانواده، دختر سیدفتحالله نورصادقی را به همسری گرفت. هرچه کار دومش شایسته و بخردانه بود، کار اولش ناسنجیده و ناشیانه از آب درآمد. زمین ابتیاعی، گورستانی متروک بود، ضلع جنوبی، سمت نسا که هنوز ساخته نشده بود، پشتهای شن و خاک بود.»