سیمرغ در قلعه قرنطینه
مسعود میر_روزنامه نگار
همه خاطرات از صف جشنواره و غوغای فیلمهایی که یکشبه به اوج نامداری میرسیدند را بگذارید کنار، بلیت و حماسه یافتن آن تکهکاغذ محبوب که در جیب داشتن هر قطعهاش در بهمنماه سرد هرسال، حکم ورود به بهشت سینما را داشت هم دیگر محلی از اعراب نخواهد داشت، شیطنتهای افتتاحیه و هیجانهای اختتامیه هم که طبعا به همان سرنوشت فراموشی دچار خواهند شد. از جشنواره فیلم فجر پیشرو میگوییم و هراس ابتلای سیمرغها به کرونا، از قرنطینه و فاصلهگذاری اجتماعی که حالا تا نوک قله آسایش و دامنه آشیان ما و سیمرغها و سینما را به لرزه درآورده است. جشنواره فیلم فجر به گواه گفته های دبیر مربوطهاش امسال هم بساط زمستانی سینما را میچیند ولی از همین حالا نگرانی از گرمنشدن این بساط و بیرونق بودنش فکر را مشغول کرده است.
تنها حال بهاری در سرمای بهمن به جشنواره فیلم فجر همزلف بود و حالا خبر از جشنواره بدون منتقد و مردم دلشوره و خزان را به جان درخت دلخوشی زندگیمان انداخته است، از سویی باید پذیرفت که تعطیلی جشنواره همانا شبیه است به توقف ماشین هنر و صنعت و پراکندن گرد ناامیدی و شکست بر سر و روی سینما و سینماگر و سینمادوست و از سوی دیگر باید اعتراف کرد که جشنواره فیلم بدون همهمه تماشاگران و اختلاطهای منتقدان گویی شبیه است به سوگواری برای سینما، شبیه است به تماشای ویترین خالی فروشگاهی که همهساله مشتریانش خبر از رونق آن میدادند. کرونا و زندگی در روزگار هولناک کووید-19 هنوز یکساله هم نشده اما تجربه زیست در این ایام نشان داده که نمیتوان منتظر ماند تا ویروس برای فرهنگ و اقتصاد و روزگارمان تصمیم بگیرد. باید با چشمان باز و درک درست شرایط سخت کرونایی به یک فرمول اجرایی برای سلامت خود و سینما برسیم و تردید نکنیم که برای حل بحران، پاک کردن صورت مسئله راهحل به دردنخوری خواهد بود. حالا ماییم و کرونا و جشنوارهای که شاید با احوال مساعد 37درجه، دوره سیونهم خودش را پشت سر بگذارد.