زهرچشم گرفتن پسر خشمگین از خواستگار خواهرش به قیمت کور شدن چشم پسر جوان تمام شد.
بهگزارش همشهری، چند روز قبل مأموران پلیس در جریان یک درگیری خونین در ساختمانی مسکونی در اطراف تهران قرار گرفتند.
درگیری میان چند جوان در راهروی ساختمان و مقابل یکی از واحدهای آپارتمان رخ داده و باعث شده بود یکی از پسران جوان بهشدت زخمی شود. ظاهرا جوان زخمی با یک گروه 5نفره درگیر شده و به همین دلیل آسیب جدی دیده بود.
پسر زخمی تحت درمان قرارگرفت و مشخص شد که چشم چپش کور شده است. هنوز مشخص نبود که ماجرا از چه قرار است تا اینکه او پس از بهبودی به مأموران گفت: مدتی قبل در یک گروه تلگرامی با دختری جوان به نام فرانک آشنا شدم و با او قرار ملاقات گذاشتم. در همان ملاقات اول عاشقش شدم و از او خواستگاری کردم. او هم جواب مثبت داد و قرار بود موضوع آشناییمان را با خانوادههایمان در میان بگذاریم.
وی ادامه داد: روز حادثه فرانک را به خانهام دعوت کردم و قرار بود خواهرم نیز بیاید و او را ببیند. اما هنوز چند دقیقهای از آمدن فرانک نگذشته بود که صدای زنگ خانه را شنیدم. فکر کردم خواهرم رسیده اما به محض اینکه در را باز کردم با 5مرد چاقو بهدست روبهرو شدم. آنها به سمتم هجوم آوردند و مرا به باد کتک گرفتند. من آنها را نمیشناختم اما فرانک مدام نام یکی از آنها را صدا میزد و با گریه التماس میکرد که رهایم کنند. با شنیدن سر و صدای ما همسایهها بیرون آمدند و مهاجمان نیز فرار کردند. من که بهشدت زخمی شده بودم از هوش رفتم و چشمانم را که باز کردم در بیمارستان بودم و فهمیدم با ضربه چاقوی یکی از مهاجمان، چشم چپم کور شده است. حالا هم از ضاربان شکایت و درخواست قصاص دارم.
شکایت دروغین
همزمان با ثبت شکایت شاکی که مهدی نام دارد، مرد جوانی راهی کلانتری شد و از او به اتهام آزار و اذیت شکایت کرد.
وی گفت: مهدی در فضای تلگرام با خواهرم آشنا شده و به بهانه ازدواج او را فریب داده است. وی خواهرم را به خانهاش کشانده و او را مورد آزار و اذیت قرار داده است.
شاکی جدید، برادر فرانک و یکی از ضاربان و عاملان کور شدن چشم مهدی بود. در این شرایط مأموران فرانک را احضار کردند تا حقیقت فاش شود. دختر جوان گفت: من و مهدی قصدمان ازدواج بود و روز حادثه به خانهاش رفتم تا خواهرش را ببینم اما دقایقی بعد برادرم به همراه دوستانش وارد خانه خواستگارم شدند و به قصد کشتن او را کتک زدند و زخمی کردند.
با مشخص شدن حقایق، برادر فرانک بازداشت شد و در بازجوییها چارهای جز بیان حقیقت ندید. وی گفت: به تازگی متوجه رفتارهای مشکوک خواهرم شده بودم و میدانستم با پسری ناشناس آشنا شده و قرار ملاقات دارد. روز حادثه وقتی مکالمه تلفنی او را شنیدم فهمیدم که با پسر ناشناس قرار دارد. من هم به تعقیبش پرداختم و وقتی دیدم وارد خانه پسر غریبه شد غیرتی شدم. به همین دلیل به دوستانم زنگ زدم و آنها هم فورا خودشان را رساندند تا از پسر غریبه زهرچشم بگیریم و به همین دلیل با او درگیر شدیم.
با اعتراف وی، همدستان دیگر این جوان مهاجم دستگیر شدند و تحقیقات در این خصوص ادامه دارد.
کوتاه از حادثه/برادر، چشم خواستگار خواهر را کور کرد
در همینه زمینه :