• چهار شنبه 26 دی 1403
  • الأرْبِعَاء 15 رجب 1446
  • 2025 Jan 15
چهار شنبه 12 آذر 1399
کد مطلب : 117540
لینک کوتاه : newspaper.hamshahrionline.ir/73yRy
+
-

پلان/ کابوس‌های تمام نشدنی

سعید مروتی_روزنامه‌نگار 

   این روزها انگار وسط یک فیلم ترسناک گرفتار شده‌ایم؛ فیلمی که در آن بیماری مرموزی همه را آلوده و بیمار می‌کند و عده‌ای را هم از پا می‌اندازد. کرونا با خودش کابوس‌ها و هراس‌هایی را آورده  که مشابهش را قبلا در فیلم‌های ترسناک دیده‌ایم و حالا خودمان مثل شخصیت‌های در معرض خطر فیلم‌های ژانر، در وسط معرکه هستیم. این از آن فیلم‌های ترسناکی است که همه برایش آرزوی «هپی‌اند» داریم.
  براساس یکی از افسانه‌های دهه 60 که راوی خودش آن را در مجله «دانستنی‌ها» یا «دانشمند» خوانده بود، کشته شدن تعدادی از عوامل فیلم «جن‌گیر» در سر صحنه بود. علت مرگ هم سکته بر اثر ترس و وحشت بود! این معمولا مقدمه‌ای بود بر روایتی مفصل‌تر که از سکته منجر به مرگ تماشاگران فیلم جن‌گیر حکایت می‌کرد. افسانه‌هایی که در شب‌های خاموشی و حمله هوایی دشمن به شهرها، بین نوجوان‌ها نقل می‌شد و بخشی از پازل بزرگ هراس‌های آن دوران را با فانتزی و اغراق و تخیل همراه می‌کرد. انگار با چنین پس‌زمینه‌ای تماشای فیلم جن‌گیر، بیشتر می‌چسبید. در دهه 60اگر تجربه جمعی وحشت در سالن‌های سینما میسر نبود و فیلم ترسناک را فقط می‌شد در قاب تلویزیون و روی نوار ویدئو تماشا کرد، ترس و وحشت جمعی را می‌شد به شکل‌های مختلف در زندگی واقعی تجربه کرد. از لحظه‌ای که آژیر قرمز به صدا در‌می‌آمد تا وقتی که صدای انفجار در دوردست یا نزدیک، تن همه را می‌لرزاند، دلهره و هراس در بالاترین ابعاد تجربه می‌شد.
  اما تماشای فیلم ترسناک. معمولا فضیلتی در تماشایش نهفته نبود. معمولا مطلب دندان‌گیری در معدود نشریات آن سال‌ها درباره ژانر وحشت منتشر نمی‌شد. معمولا تلویزیون فیلم ترسناک نشان نمی‌داد. پس جن‌گیر ، «طالع نحس» و «روانی» را فقط می‌شد با کیفیت‌های نه چندان خوب، روی نوار ویدئو تماشا کرد.
  بعدها متوجه شدیم که اساسا این ژانر، ژانر جشنواره و جایزه نیست. معمولا اسکار به آن بی‌اعتناست. فیلم ترسناک با تنوع عجیب و غریبش به اقیانوسی می‌مانست که بی‌توجه به همه بی‌مهری‌ها و دست‌کم گرفته شدن‌ها، به نفس تماشاگران پرتعدادش عمق و گستره بیشتری می‌یافت. حالا می‌شد عمیق‌ترین مفاهیم روان‌شناختی، مذهبی، فلسفی و سیاسی را در پس پشت فیلم‌های وحشت مشاهده کرد. هنوز جای تجربه جمعی خالی بود که سینمای کوچک حوزه هنری و برنامه شب فیلمنامه و مرور ژانر وحشت از راه رسید. حالا می‌شد «در کام جنون» جان کارپنتر و «تلالو» استنلی کوبریک را در سالن تاریک سینما و با تماشاگر دید، ترسید و تحت‌تأثیر قرار گرفت.
   تا همین چند سال پیش که اکران پیاده‌رو هنوز رونق داشت و خیلی وارد عصر دانلود نشده بودیم، بیشتر مشتریان دی‌وی‌دی‌هایی که کنار خیابان عرضه می‌شد، از فروشنده فیلم ترسناک طلب می‌کردند. از فیلم‌های جریان اصلی تا انواع بی‌مووی و زی‌مووی‌های هالیوودی و فیلم‌های ژاپنی و کره‌ای و حتی فیلم‌های ترسناک هندی که هرکدام به وسع خود راویان هراس و وحشت بودند و تماشاگران پیگیر و پای کار داشتند و هنوز هم دارند.
  غافلگیری عنصر تکرار ‌شونده فیلم وحشت، ما را با هراسی که گویی با آن متولد شده‌ایم، مواجه می‌کند. هراس از ناشناخته‌ها و انتظار برای تجربه حس آشنایی که ترس را با مکاشفه همراه می‌سازد. قواعد ژانر هم خیلی وقت‌ها فقط از دل فیلم‌ها بیرون نمی‌آیند و زیبایی‌شناسی وحشت گاهی وقت‌ها از دل واقعیت بیرون می‌آید. این بازاری است که کنار جنس اصل تا دلتان بخواهد جنس بنجل و قلابی هم به چشم می‌خورد. این بزنگاهی است که دوست داری حدس بزنی، پیش‌بینی کنی و مشتاقانه منتظر بمانی تا رودست بخوری. از کابوسی به کابوسی دیگر. کابوس‌هایی که تمام نمی‌شوند و الان هم درست وسط هراسناک‌ترین‌هایش هستیم. ویروس از آزمایشگاه به عمد یا به سهو بیرون آمده و کل دنیا را آلوده کرده. تجربه‌ها و آموخته‌هایمان از ژانر وحشت و زیرگونه‌های انبوه و متنوعش، پیش چشمانمان است و همه منتظر پرده آخر هستیم. منتظر لحظه‌ای که نفس راحتی را بکشیم و تنفسی پیش بیاد تا آماده تماشای فیلم بعدی شویم.
 

این خبر را به اشتراک بگذارید