• پنج شنبه 27 اردیبهشت 1403
  • الْخَمِيس 8 ذی القعده 1445
  • 2024 May 16
چهار شنبه 12 آذر 1399
کد مطلب : 117529
+
-

در کافه‎‌‎های شهر پرآشوب

نسل تازه‎‌‎ای از شاعران پس از انقلاب اسلامی ظهور می‎‌‎کنند و شاعران در نسبت با انقلاب و سنت و نوگرایی به ۲دسته تقسیم می‎‌‎شوند

شعر
در کافه‎‌‎های شهر پرآشوب


مرتضی کاردر

درست است که شعر سیاسی‎‌‎ - ‎‌‎مذهبی در سال‎‌‎های پیش از انقلاب اسلامی بی‎‌‎سابقه نیست و الگوی اولیه ادبیات انقلاب اسلامی را باید در سال‎‌‎های پیش از انقلاب جست اما آنچه به‎‌‎عنوان شعر انقلاب اسلامی شناخته می‎‌‎شود و ویژگی‎‌‎های سبک‎‌‎شناختی پیدا می‎‌‎کند و بخشی از شعر امروز را به‎‌‎خود اختصاص می‎‌‎دهد، مجموعه سروده‎‌‎ها و آثار نسل نوی شاعرانی است که پس از پیروزی انقلاب اسلامی ظهور می‎‌‎کنند؛ مثل علی معلم دامغانی و نصرالله مردانی و قیصر امین‎‌‎پور و سیدحسن حسینی و یوسفعلی میرشکاک و دیگران.
 می‎‌‎توان بدون توجه به خاستگاه‎‌‎ها و گفتمان انقلاب اسلامی به بررسی ادبیات انقلاب نشست. بی‎‌‎تردید یکی از گفتمان‎‌‎های انقلاب اسلامی بازگشت به سنت و ارزش‎‌‎های گذشته است. هر آنچه از دوره گذشته مانده است، در معرض تشکیک و تردید قرار می‎‌‎گیرد و شعر نو یکی از آنهاست. رونق قالب‎‌‎های سنتی یکی از تأثیرهای انکارناپذیر انقلاب اسلامی در حوزه شعر است. شاعران انقلاب اسلامی بیشتر به سراغ غزل و مثنوی و رباعی می‎‌‎روند تا شعر نو. تذکر این نکته ضروری است که آنچه شاعران انقلاب در غزل و مثنوی و رباعی و... به‎‌‎دست می‎‌‎دهند، متفاوت از آن چیزی است که در سنت ادبی خلق می‎‌‎شده.
 کارکرد شعر در سال‎‌‎های پس از انقلاب اسلامی تغییر می‎‌‎کند. شعر قرار نیست سروده‎‌‎هایی انتزاعی باشد که در حلقه‎‌‎های محدود دانشگاهی یا کافه‎‌‎ها خوانده می‎‌‎شود و عموم مردم از آن سردرنمی‎‌‎آورند. شعر وسیله‎‌‎ای است در خدمت انقلاب اسلامی و قرار است به‎‌‎کار تهییج و آگاهی‌بخشی مردم بیاید. پس ما با شاعرانی مواجه می‎‌‎شویم که از سر ضرورت و وظیفه انقلابی به شعر روی می‎‌‎آورند؛ شاعرانی که خیلی از آنها پیش‎‌‎نیازهای حضور در جامعه حرفه‎‌‎ای ادبیات را نگذرانده‎‌‎اند و هنوز در حال آزمون و خطایند. شعر در سال‎‌‎های پس از انقلاب اسلامی امری عمومی و وظیفه‎‌‎ای همگانی است.
 انقلاب اسلامی شاعران را به ۲دسته تقسیم می‎‌‎کند؛ شاعران انقلابی و شاعران جریان اصلی شعر سال‎‌‎های پیش از انقلاب که با انقلاب اسلامی هم‎‌‎سو نشده‎‌‎اند و کم‎‌‎کم ضدانقلاب، طاغوتی، روشنفکر، توده‎‌‎ای  و یا... خوانده می‎‌‎شوند.
از فضای آزاد 3-2 نسل نخست که بگذریم، هنوز شاعران پیش از انقلاب، به‎‌‎ویژه شاعران سیاسی، حاضرند و شاعران جوان انقلاب سربرنیاورده‎‌‎اند. تقریباً پس از سال1360 تقسیم‎‌‎بندی‎‌‎ها آشکار می‎‌‎شود. رسانه‎‌‎های رسمی مثل صدا و سیما و روزنامه‎‌‎های کثیرالانتشار و کنگره‎‌‎ها و جلسه‎‌‎های دولتی و دانشگاهی و... در اختیار شاعران انقلاب قرار می‎‌‎گیرد. شاعران جریان روشنفکری به حلقه‎‌‎ها و جلسه‎‌‎های خانگی محدود می‎‌‎شوند و تنها شبکه ناشران و کتابفروشان جلوی دانشگاه را در اختیار دارند  و از سال‎‌‎های میانی دهه60 کم‎‌‎کم نشریه‎‌‎های خود را منتشر می‎‌‎کنند.
دوطرف، سال‎‌‎هایی را به انکار و تخطئه یکدیگر مشغول هستند. در سال‎‌‎های بعد که کمی فضا آرام‎‌‎تر می‎‌‎شود، نادیده‌گرفتن، جای انکار را می‎‌‎گیرد. ردپای تقسیم‎‌‎بندی سال‎‌‎های نخست انقلاب هنوز هم در شعر به چشم می‎‌‎خورد. کوشش‎‌‎هایی که در سال‎‌‎های بعد برای آشتی میان 2دسته شاعران انجام می‎‌‎شود، هیچ‎‌‎گاه، به شکل واقعی، به نتیجه نمی‎‌‎رسد.
 شعر پیش‌روی نوگرای دهه‎‌‎های 40و 50 در مواجهه با انقلاب اسلامی به‎‌‎نوعی دچار سرگردانی و بلاتکلیفی می‎‌‎شود. شاعرانی که بدون توجه به اتفاق‎‌‎های روزگار، درگیر زبان و شکل شعر بوده‎‌‎اند، حالا که تعریف و کارکرد شعر عوض شده است، نمی‎‌‎دانند چه کنند. شماری از شاعران نوگرا در سال‎‌‎های پس از انقلاب به تعبیر حمیدرضا شکارسری دچار سکوت می‎‌‎شوند. مجموعه شعرهای نوگرایان دهه‎‌‎های40 و 50 اگر هم در سال‎‌‎های نخست پس از انقلاب منتشر بشود تا سال‎‌‎ها در قفسه‎‌‎ها می‎‌‎ماند و کسی به سراغشان نمی‎‌‎آید؛ چراکه هنوز هم نسخه‎‌‎های دست‎‌‎نخورده چاپ اول این مجموعه‎‌‎ها در کتابفروشی‎‌‎ها و بساط دستفروش‎‌‎های خیابان انقلاب ممکن است یافت شود.
- عنوان نوشته سطری از شعر زنده‎‌‎یاد سیدحسن حسینی است.

این خبر را به اشتراک بگذارید