در کافههای شهر پرآشوب
نسل تازهای از شاعران پس از انقلاب اسلامی ظهور میکنند و شاعران در نسبت با انقلاب و سنت و نوگرایی به ۲دسته تقسیم میشوند
مرتضی کاردر
درست است که شعر سیاسی - مذهبی در سالهای پیش از انقلاب اسلامی بیسابقه نیست و الگوی اولیه ادبیات انقلاب اسلامی را باید در سالهای پیش از انقلاب جست اما آنچه بهعنوان شعر انقلاب اسلامی شناخته میشود و ویژگیهای سبکشناختی پیدا میکند و بخشی از شعر امروز را بهخود اختصاص میدهد، مجموعه سرودهها و آثار نسل نوی شاعرانی است که پس از پیروزی انقلاب اسلامی ظهور میکنند؛ مثل علی معلم دامغانی و نصرالله مردانی و قیصر امینپور و سیدحسن حسینی و یوسفعلی میرشکاک و دیگران.
میتوان بدون توجه به خاستگاهها و گفتمان انقلاب اسلامی به بررسی ادبیات انقلاب نشست. بیتردید یکی از گفتمانهای انقلاب اسلامی بازگشت به سنت و ارزشهای گذشته است. هر آنچه از دوره گذشته مانده است، در معرض تشکیک و تردید قرار میگیرد و شعر نو یکی از آنهاست. رونق قالبهای سنتی یکی از تأثیرهای انکارناپذیر انقلاب اسلامی در حوزه شعر است. شاعران انقلاب اسلامی بیشتر به سراغ غزل و مثنوی و رباعی میروند تا شعر نو. تذکر این نکته ضروری است که آنچه شاعران انقلاب در غزل و مثنوی و رباعی و... بهدست میدهند، متفاوت از آن چیزی است که در سنت ادبی خلق میشده.
کارکرد شعر در سالهای پس از انقلاب اسلامی تغییر میکند. شعر قرار نیست سرودههایی انتزاعی باشد که در حلقههای محدود دانشگاهی یا کافهها خوانده میشود و عموم مردم از آن سردرنمیآورند. شعر وسیلهای است در خدمت انقلاب اسلامی و قرار است بهکار تهییج و آگاهیبخشی مردم بیاید. پس ما با شاعرانی مواجه میشویم که از سر ضرورت و وظیفه انقلابی به شعر روی میآورند؛ شاعرانی که خیلی از آنها پیشنیازهای حضور در جامعه حرفهای ادبیات را نگذراندهاند و هنوز در حال آزمون و خطایند. شعر در سالهای پس از انقلاب اسلامی امری عمومی و وظیفهای همگانی است.
انقلاب اسلامی شاعران را به ۲دسته تقسیم میکند؛ شاعران انقلابی و شاعران جریان اصلی شعر سالهای پیش از انقلاب که با انقلاب اسلامی همسو نشدهاند و کمکم ضدانقلاب، طاغوتی، روشنفکر، تودهای و یا... خوانده میشوند.
از فضای آزاد 3-2 نسل نخست که بگذریم، هنوز شاعران پیش از انقلاب، بهویژه شاعران سیاسی، حاضرند و شاعران جوان انقلاب سربرنیاوردهاند. تقریباً پس از سال1360 تقسیمبندیها آشکار میشود. رسانههای رسمی مثل صدا و سیما و روزنامههای کثیرالانتشار و کنگرهها و جلسههای دولتی و دانشگاهی و... در اختیار شاعران انقلاب قرار میگیرد. شاعران جریان روشنفکری به حلقهها و جلسههای خانگی محدود میشوند و تنها شبکه ناشران و کتابفروشان جلوی دانشگاه را در اختیار دارند و از سالهای میانی دهه60 کمکم نشریههای خود را منتشر میکنند.
دوطرف، سالهایی را به انکار و تخطئه یکدیگر مشغول هستند. در سالهای بعد که کمی فضا آرامتر میشود، نادیدهگرفتن، جای انکار را میگیرد. ردپای تقسیمبندی سالهای نخست انقلاب هنوز هم در شعر به چشم میخورد. کوششهایی که در سالهای بعد برای آشتی میان 2دسته شاعران انجام میشود، هیچگاه، به شکل واقعی، به نتیجه نمیرسد.
شعر پیشروی نوگرای دهههای 40و 50 در مواجهه با انقلاب اسلامی بهنوعی دچار سرگردانی و بلاتکلیفی میشود. شاعرانی که بدون توجه به اتفاقهای روزگار، درگیر زبان و شکل شعر بودهاند، حالا که تعریف و کارکرد شعر عوض شده است، نمیدانند چه کنند. شماری از شاعران نوگرا در سالهای پس از انقلاب به تعبیر حمیدرضا شکارسری دچار سکوت میشوند. مجموعه شعرهای نوگرایان دهههای40 و 50 اگر هم در سالهای نخست پس از انقلاب منتشر بشود تا سالها در قفسهها میماند و کسی به سراغشان نمیآید؛ چراکه هنوز هم نسخههای دستنخورده چاپ اول این مجموعهها در کتابفروشیها و بساط دستفروشهای خیابان انقلاب ممکن است یافت شود.
- عنوان نوشته سطری از شعر زندهیاد سیدحسن حسینی است.