هنر انقلاب در دهه 1360
تغییر سیاستگذاری
حسام محجوب
پس از پیروزی انقلاب اسلامی، فضای فرهنگی و اجتماعی ایران دچار تحولی عظیم و بنیادین شد. هنرمندان تجسمی و نقاشان نیز بهعنوان بخشی از جامعه فرهنگی ایرانی، تحتتأثیر این تحولات یکی از مهمترین جریانها را در زمینه هنرهای تجسمی معاصر ایران، تشکیل دادند که بعدها «حوزه هنری» نامیده شد. بلافاصله با آغاز جنگ تحمیلی، مرحله جدیدی از نقاشی انقلابی در جهت پیوند میان آرمانهای انقلابی و دفاع از میهن آغاز شد. بدینترتیب، جریان غالب نقاشی در دهه اول پس از پیروزی انقلاب، به هنری مربوط میشود که بهدلیل ماهیت و نحوه شکلگیری، پیشینه و سوابق فعالیت اعضای آن، تماما در ارتباط تنگاتنگ با سیاست و مسائل اجتماعی قرار داشته است.
درباره هنر انقلاب در دهه اول پس از پیروزی، میتوان نکات زیر را درخصوص سیاستگذاری، زیباییشناسی و نظریهپردازی هنر انقلاب بهطور خلاصه مورد اشاره قرار داد:
1- رویکرد مدیران در حوزه سیاستگذاری هنر انقلاب در دهه1360 استفاده تبلیغی، تهییجی و شورآفرین از هنر بهویژه در شرایط جنگ تحمیلی بوده است. بهمرور و از اواسط دهه60، این رویکرد تغییر میکند و وظیفه تبیین مفاهیمی چون ایثار، شهادت و جانبازی از طریق دین، معنویت و عرفان بر دوش هنرمندان گذاشته میشود. این شیوه مدیریت هنری، با اتمام دفاعمقدس، کارکرد خود را از دست میدهد.
2- نقاشی انقلاب از جهت زیباییشناسی از سه منبع الهام برخوردار است که شامل نقاشیهای دیواری انقلاب مکزیک، هنر رئالیستی سوسیالیستها و نقاشی عامیانه و روایتگر ایران میشود. بهمرور زمان، نقاشان انقلاب با تکیه بر مضامین و رویکردهای ویژه انقلاب اسلامی به سبک هنری خاص خود که هنری معنوی و آرمانگرا با برخوردی رمانتیک است، دست یافتند.
3- نظریهپردازان هنر انقلاب 2رویکرد کلی به این حوزه داشتهاند؛ از یک سو برخی متفکران همچون مرحوم مرتضی آوینی هنر انقلاب اسلامی را هنر مبارز و ضدسازش تعبیر کردند و از سوی دیگر اندیشمندانی چون مرحوم محمد مددپور تلاش کردند هنر انقلاب اسلامی را با هنر قدسی پیوند دهند.