نفس بریده
تلاش ناکام بازماندگان سینمای فارسی برای انطباق با شرایط تازه
سعید مروتی
با گذشت بیش از یک سال از پیروزی انقلاب، هنوز هیچکس نمیداند که دقیقا چگونه باید فیلم ساخت و چه چیزی قابل نمایش است و چه چیزی نه! تلاشهای محمدعلی نجفی، نخستین متولی سینمای پس از انقلاب، به دلایل مختلف راه به جایی نمیبرد. مهمترین مشکل این است که میان انقلابیون توافقی درباره سینما وجود ندارد. همه آن جناحبندیها و جبههگیریهای سیاسی در حوزه سینما هم جریان دارد. مشکل تعدد نهادها و سازمانهای تصمیمگیر و بیانیه جنجالی دادستانی انقلاب درباره تحتپوشش نظارت قرار گرفتن سینماها توسط بنیاد مستضعفان، اعتراض و استعفای نجفی، اکران بیرویه و بیضابطه فیلم خارجی، شرایط ملتهب سیاسی و در نهایت شروعشدن جنگ، جایی برای نفسکشیدن سینما باقی نمیگذارد. از فیلمهای بهجامانده از قبل انقلاب، چند تایی این بخت را مییابند که روی پرده بیایند. مهمترین این فیلمها «سایههای بلند باد»(بهمن فرمان آرا) و «نفس بریده»(سیروس الوند) هستند که اولی بعد از حضور در فستیوال کن، چند روزی اکران میشود و خیلی زود از پرده پایین آورده و برای همیشه توقیف میشود. دومی آخرین فیلم اکرانشده از مهمترین ستاره-بازیگر دهه۵۰ است که سال 56 در نقشی متفاوت جلوی دوربین الوند رفته و طولانیشدن روند تولید و بعد تعطیلی سینماها در جریان انقلاب، اکرانش را تا سال 59به تعویق انداخت. این اقتباس سیروس الوند از «سرگیجه» هیچکاک، یکی از پرتماشاگرترین فیلمهای ایرانی اکران59 است. «پرواز در قفس»(حبیب کاوش)، «قدغن»(علیرضا داوودنژاد)و «امشب اشکی میریزد»(منوچهر مصیری) از دیگر محصولات قبل از انقلاب هستند که با تغییرات و جرح و تعدیلهایی روی پرده میروند. اغلب فیلمهایی که در سالهای58 و59 ساخته میشوند ربطی به انقلاب و سیاست پیدا میکنند. در این میان تلاش بازماندگان سینمای فارسی برای انطباق با نظام ارزشی تازه و همراهی با جامعه انقلابی، گرچه ناکام ولی قابل درک است؛ تلاشهایی در جهت مشروعیتبخشیدن به سینمایی که بهواسطه کارنامه قبل از انقلابش، با چالشهای بسیار مواجه است. امان منطقی، پرکارترین کارگردان این دوران با «سرباز اسلام» سر و صدایی به پا میکند و فیلمی که با تلاش تهیهکننده، بازیگرش فیروز (ستار هریس) اکران شده بود، در نهایت مدت زیادی روی پرده دوام نمیآورد. مدت زمان اکران «قیام» (رضا صفایی) از سرباز اسلام هم کوتاهتر است. فیلمهایی که با مناسبات و زیباییشناسی فیلمفارسی و با ظاهر انقلابی ساخته میشوند، اعتماد مسئولان و تصمیمگیران (دایرهشان بسیار گسترده است) را بهدست نمیآورند. «خشم الهی»(عزیز رفیعی)، «مفسدین»(امان منطقی)، «شجاعان ایستاده میمیرند»(عباس کسایی) و «قدیس»(ناصر محمدی) ازجمله فیلمهای این جریانند که موفق به دریافت پروانه نمایش نمیشوند. چنانکه «انفجار» بهعنوان نخستین ساخته ساموئل خاچیکیان در دوران پس از انقلاب هم با وجود تلاشهای فراوان شامل فیلمبرداری و دوبله مجدد و تغییر در داستان و شخصیتها، در نهایت راهی به پرده نمییابد. در جبهه مقابل فیلمفارسی، ۲فیلم غلامعلی عرفان «گفت هر سه نفرشان» و «آقای هیروگلیف» بهدلیل چپگرایی، مهر توقیف میخورند. تنها فیلم تازه جریان روشنفکری که سال59 امکان اکران مییابد، «زنده باد»(خسرو سینایی) است که نمایشاش بازخورد چندانی ندارد. در مورد «از فریاد تا ترور» (منصور تهرانی) هم که متاثر از «گوزنها» قصه اعتیاد و رفاقت و سیاست است، ترانه فیلم (یار دبستانی من) بیشتر از خود فیلم در یادها میماند. در شرایطی که بلاتکلیفی و اغتشاش دامن همه، از مدیران تا فیلمسازان را گرفته، «خون بارش»(امیر قویدل) تکلیفش از همه روشنتر است و بهعنوان فیلمی انقلابی با پرداخت مستند، مشکلی برای اکران عمومی ندارد. خون بارش، تنها محصول سالهای58و59 است که پروانهاش در سالهای بعد باطل نمیشود.