تسخیر سفارت آمریکا، تاریخ ایران بعد از انقلاب را وارد فصل تازهای کرد
انقلاب دوم
دومان احمدی
سقوط دودمان پهلوی در بهمن1357، سیاست خارجی ایالاتمتحده را در قبال ایران درگیر ابهام و سردرگمی کرد؛ آمریکاییها از یکسو خود را از بازندگان بزرگ انقلاب اسلامی میدیدند که فروپاشی سلطنت، ارتش و ساواک، سه راه اصلی نفوذ سنتی آنان در ساختارهای حاکمیتی ایران را سد کردهاست و ازسوی دیگر لزوم تأمین امنیت جریان نفت و انرژی از خلیجفارس و مرزهای استراتژیک با اتحاد جماهیر شوروی، حفظ جایگاه راهبردی ایران در معادلات منطقهای ایالاتمتحده را ضروری میساخت. این پیچیدگی سبب شد آمریکا که بابت از دستدادن ایران نگران بهنظر میرسید، از اتخاذ سیاست یکپارچه و واحدی درقبال حکومت نوپای جمهوری اسلامی ناتوان باشد.
اقدامات خصمانه دولتمردان آمریکا مانند انجام فعالیتهای مخفیانه اطلاعاتی در کشور (که به اعتقاد مارک گازیوروسکی با هدف جمعآوری اطلاعات انجام میشد، نه سرنگونی جمهوری اسلامی)، تحویلندادن قطعات یدکی نظامی به ایران که قبلا پول آنها پرداخت شده بود، حمایت از شاه و همچنین تهیه طرحی در سنا برای مسدودکردن داراییهای ایران در آمریکا از تحرکاتی بود که در آتش تنور آمریکاستیزی دمید و دولت موقت را هم که بهدنبال راهی برای برقراری روابط مبتنی بر احترام متقابل بود، در برابر منتقدان در حالت تدافعی قرار داد که در رأس آنها حزب توده و بهطورکلی چپها و مجاهدین و اسلامگرایان رادیکال قرارداشتند. چپگرایان که حتی یکبار به سفارت آمریکا حمله کردند و عدهای را گروگان گرفتند (که با دخالت دولت موقت ماجرا فیصله یافت)، خواستار تعلیق همه معاملات نظامی، پیمانهای دوجانبه و اخراج مستشاران نظامی بودند و میگفتند «شما باید به امپریالیستهای یانکی حملهور شوید؛ چراکه تنها زبانی که آنها میفهمند همین است»، درحالیکه دولت بازرگان موافق چنین برخوردی نبود.
در این میان سرنوشت شاه در تبعید به پاشنهآشیل روابط دوکشور بدل شد؛ در آمریکا اختلافنظر زیادی درباره پذیرش شاه به این کشور وجود داشت. ازیکسو سایروس ونس، وزیر امورخارجه نگران تبعات این اتفاق بود و ازسوی دیگر زبیگنیو برژینسکی، مشاور امنیتملی کارتر با همراهی افرادی مانند کیسینجر و راکفلر بر «نمایش وفاداری به دوستان قدیمی» تأکید میکردند. تصمیم دولت کارتر برای پذیرش شاه در آمریکا بدون توجه به هشدارهای دولت موقت که «شما دارید با آتش بازی میکنید»، خاطرات تلخ کودتای 28مرداد1332و سازماندهی آن از سوی آمریکاییها را در افکارعمومی ایران زنده کرد و توطئهای علیه جمهوری اسلامی نامیده شد.
سلسله رویدادهای بهوقوع پیوسته در روابط ایران و آمریکا با چاشنی دیدار مسئولان دولت موقت با برژینسکی در الجزایر، سیل ضدامپریالیستی مردم را در روز 13آبان 1358 به پشت دیوارهای بلند سفارت آمریکا کشاند و اینبار بچه مسلمانها گوی سبقت را از چپها ربودند و دانشجویان مسلمان پیرو خط امام(ره) به رهبری موسویخوئینیها و بدون اطلاع مسئولان ارشد کشور، لانه جاسوسی را تسخیر کردند و در ادامه به انتشار اسناد موجود در سفارت بهعنوان سندی برای خیانتهای ایالاتمتحده پرداختند. نخستین قربانی این اقدام که امامخمینی(ره) هم با تأیید آن «انقلاب دوم» نامگذاریاش کردند، بازرگان بود که 2روز بعد استعفا کرد. قربانی دیگر این گروگانگیری 444روزه (که در 30دی1359و با پذیرش قرارداد الجزایر ازسوی دولتهای ایران و ایالاتمتحده آمریکا پایان یافت) جیمی کارتر بود که این بحران بینالمللی، سبب واگذاری کارزار انتخابی وی به دونالد ریگان شد.