• جمعه 14 اردیبهشت 1403
  • الْجُمْعَة 24 شوال 1445
  • 2024 May 03
شنبه 8 آذر 1399
کد مطلب : 116999
+
-

زمان تغییر قوانین مهاجرت فرارسیده است

گفت‌و‌گو با محسن شهرابی، فعال حوزه مهاجران و مؤسس انجمن دیاران درباره قوانین مربوط به زیست اتباع خارجی در ایران

شبنم سیدمجیدی _روزنامه‌نگار

  گرفتن تابعیت ایران و زندگی در ایران به‌عنوان یک مهاجر یکی از سخت‌ترین کارهایی است که یک نفر خارجی می‌تواند دچار آن شود. سخت از آن نظر که یک مهاجر تقریبا هرگز نمی‌تواند به‌خاطر زندگی در ایران حتی اگر این زندگی ۴۰ سال طول کشیده باشد، تابعیت ایران را بگیرد و هرگز نمی‌تواند مثل یک ایرانی از بعضی حقوق انسانی و قانونی بهره‌مند شود. محسن شهرابی مؤسس انجمن دیاران است. انجمن دیاران با هدف پژوهش در حوزه مهاجرت، کارهای تغییر نگرش میان مخاطب و انجام کارهای فرهنگی درباره مهاجران و تغییر کلیشه‌های رایج درباره مهاجران و کمک به تغییر قوانین و تبیین سیاست‌های بالادستی برای ایجاد تغییر در حوزه مهاجرت شکل گرفته است. این انجمن در تغییر بعضی قوانین مثل قانون تابعیت مهاجران ایرانی و بحث قانون خدمات بانکی مهاجران تأثیرگذار بوده است. به گفته مؤسس این انجمن، پیگیری و توجیه مسئولان و افکار عمومی و برطرف کردن خلأ‌های موجود در حوزه مهاجرت از اهداف دیگر آنهاست. با محسن شهرابی به گفت‌وگو نشسته‌ایم تا درباره قوانین سخت زندگی در ایران برای مهاجران بیشتر بدانیم. قوانینی که کم‌کم با تغییر نگاه میان مسئولان و مردم می‌تواند به تغییر و بهبود زندگی این مهاجران منجر شود.

گرفتن تابعیت از راه خاک و خون
شهرابی درباره قوانین مربوط به گرفتن تابعیت ایرانی و چگونگی انجام این کار به همشهری می‌گوید: در قوانین مدنی گرفتن تابعیت ایران از دو راه خاک و خون قابل انجام است. در دنیا همین گونه است. بعضی کشورها از راه خاک، بعضی خون و بعضی ترکیب این دو به مهاجران تابعیت می‌دهند. خون به معنی اینکه پدر یا مادر شما تابعیت این کشور را داشته باشند. او اینطور ادامه می‌دهد: یک راه دیگر هم از طریق خاک و زیست در آن کشور است. مثلا 5سال در یک کشور زندگی کنید تا تابعیت آن کشور را بگیرید. در ایران هم هر کس با 5سال زندگی در ایران می‌تواند تابعیت این کشور را بگیرد. شهرابی می‌گوید: از طریق خون هم اگر پدر هر فردی تابعیت ایران را داشته باشد می‌تواند تابعیت ایران را بگیرد. ولی انتقال تابعیت از مادر دچار چالش بود که ما این موضوع را با تلاش‌هایی تغییر دادیم و مادر ایرانی که همسر خارجی دارد، می‌تواند به فرزند خود تابعیت ایرانی را بدهد.

قانون خاک اجرا نمی‌شود
قوانین در ایران روشن است اما مثل خیلی موضوعات دیگر در مورد مهاجران، قانون به‌ندرت در حال اجراست. شهرابی در این‌باره می‌گوید: نکته تلخ ماجرا این است که انتقال تابعیت از راه زیست در خاک کشور که در قانون مدنی ما صراحتا آمده است، اجرا نمی‌شود. عمده مهاجرین به ایران افغانستانی‌ها هستند. حالا بیشتر افغانستانی‌های ساکن ایران نسل دوم و سوم هستند یعنی یا در ایران به دنیا آمده‌اند یا وقتی خیلی کوچک بوده‌اند با پدرو مادرشان به ایران آمده‌اند. ولی با وجود سال‌ها زندگی در ایران به او تابعیت کشور داده نمی‌شود. این مختص افغانستانی‌ها نیست. در ایران، ساکنانی از اسپانیا، عراق و... داریم اما قانون خاک برای آنها هم اجرا نمی‌شود. این اتفاق خیلی به‌ندرت می‌افتد و تعداد انگشت‌شماری توانسته‌اند از طریق سکونت در ایران، تابعیت بگیرند.
او با اشاره به چالش‌های اتباع خارجی در ایران می‌گوید: زیست اتباع در ایران 2چالش اساسی دارد. یکی چالش عدم‌دسترسی به حقوق کامل شهروندی مثل گرفتن کارت بانکی، گواهینامه، مالکیت یک خانه و... است. مشکل دیگر ارتقا نیافتن این افراد در ایران است. در اصطلاح ما در سیاست‌های مهاجرتی پلکان رشد نداریم. مثلا یک فرد 10سال در ایران است و در اینجا تحصیل کرده و خود را ثابت کرده اما نمی‌تواند ارتقا پیدا کند. در همه جای دنیا حتی اگر پناهنده هم باشی، کم‌کم پیشرفت می‌کنی و حتی می‌توانی استاد دانشگاه یا نماینده مجلس شوی. در اینجا اینگونه نیست. یعنی یک تبعه نمی‌تواند حتی سیم‌کارت بگیرد. استادی داریم در دانشگاه که به شکل مدعو کار می‌کند. دوسالگی به ایران آمده و جز ایران جایی را نمی‌شناسد، اما نمی‌تواند مثلا استاد دانشگاه یا هیأت علمی باشد.

از سیاست جذب تا اخراج
شهرابی درباره احتمال تغییر سیاست‌ها درباره اتباع خارجی می‌گوید: سیاست‌های مهاجرتی ما رنگین‌کمان است و هر دهه تغییر کرده است. در دهه اول بعد از انقلاب اسلامی ایران، به‌شدت توصیه می‌شد به جذب مهاجران. آن زمان هیچ تبعیضی نبود. حتی در تاریخ اگر مرور کنید مهاجران هم مثل شهروندان ایرانی در دوران جنگ مثلا کوپن دریافت می‌کردند. این سیاست 10سال ادامه داشت و بعد سیاست اخراج اجرا شد. به این معنی که ما خودمان مشکلات بسیاری داریم و این همه پناهنده و مهاجر نمی‌خواهیم. بعد از 10سال دوباره سیاست اخراج به سیاست ساماندهی تغییر کرد. به این معنی که این اتباع مدیریت شوند. به گقته شهرابی، سیاست‌ها تغییر کرده اما هرگز نگاه سیاستگذاران این نبوده که از فرصت‌های به‌وجود آمده به واسطه حضور این افراد در ایران استفاده کنند، همیشه نگاه موقتی به آنها داشته‌اند. اینکه به آنها خدمات ارائه ندهیم که از این کشور بروند. مثلا آن استاد دانشگاه را عضو هیأت علمی نکنیم که از اینجا برود. چون نگرش این بوده که این افراد موقتی هستند و ما به آنها نیازی نداریم پس به آنها هیچ وقت خدماتی ارائه نمی‌شود. اتباع حتی در دانشگاه‌ها نمی‌توانند یک تشکل برای خودشان تشکیل دهند و باید یک ایرانی برود و برای آنها اقدام کند.

قانون عجیب کار در ایران
این فعال حوزه مهاجرت درباره مجوزهای کار و مشکلات شغلی اتباع هم اینگونه توضیح می‌دهد: برای اتباع سه نوع مدرک داریم؛ دسته اول افرادی هستند که با گذرنامه وارد ایران شده‌اند. آنها پاسپورت خود را می‌برند و مدت آن را به شکل دوره‌ای تمدید می‌کنند. دسته دوم افرادی هستند که پاسپورت ندارند و کارت آمایش دارند. کارت آمایش طی تفاهمی بین ایران، افغانستان و سازمان ملل ارائه شده است. این کارت‌ها سالانه برای افرادی که قبلا این کارت‌ها را داشته‌اند تمدید می‌شود. جمعیتی به دارندگان این کارت‌ها اضافه نمی‌شود. دسته سوم افرادی هستند که هیچ مدرکی ندارند و غیرقانونی و مثلا به شکل قاچاق به ایران وارد شده‌اند. هیچ کدام این سه نوع مهاجر مجوز کار ندارند و برای کار در ایران باید مجوز اشتغال بگیرند. مجوز اشتغال هم در مشاغل رده‌های پایین به اینها داده می‌شود. او ادامه می‌دهد: باید به اداره اشتغال اتباع خارجی وزارت کار بروند و برای مجوز، مدرک اقامتی معتبر داشته باشند. اتباع غیرقانونی نمی‌توانند برای این مجوز اقدام کنند. در اینجا یک کمیسیون فنی وجود دارد که استعلامات لازم را انجام می‌دهد و می‌بیند که آیا در رده شغلی مورد تقاضا برای تبعه خارجی، هیچ ایرانی‌ای برای کار اقدام نکرده است؟ اگر نبود، آن وقت به کارفرما مجوز کار تبعه خارجی را می‌دهند. یعنی این مجوز هم کارفرمامحور است. یک کارفرما باید درخواست بدهد و اگر بتواند مجوز بگیرد، آن هم محدودیت زمانی دارد. مثلا شش‌ماهه یا یک‌ساله است. کارفرما هم تعهد می‌دهد که یک ایرانی هم کنار دست تبعه خارجی بگذارد تا فرد ایرانی همان کار را یاد بگیرد که خیلی قانون عجیبی است.

سیاست رسمی‌سازی‌ کار اتباع
به گفته شهرابی، این سیستم به نفع کارفرماست. چون او دوست دارد از کارگر خارجی استفاده کند. چون ارزان‌تر است. بیمه ندارد. مالیات ندارد. می‌تواند حقوق او را به‌موقع پرداخت نکند و... راه‌حل، به کارگیری سیاست رسمی‌سازی‌ است. مؤسس انجمن دیاران در این‌باره می‌گوید: به هر کسی که در ایران کار می‌کند و اتباع خارجی است باید مجوز کار دهیم. حضور آنها در ایران یک واقعیت است. آنها کار می‌کنند و ما هم به آنها نیاز داریم. باید به آنها به شکل رسمی مجوز کار دهیم و مالیات بگیریم و اشراف اطلاعاتی داشته باشیم که در کدام حوزه‌های کاری فعالیت دارند و از آنها استفاده کنیم. الان با این شرایط در حق کارگر ایرانی هم ظلم می‌شود. چون پول بیشتری می‌گیرد، حق و حقوق بالاتری دارد و هیچ کارفرمایی حاضر نیست با کارگر ایرانی کار کند. اینها را رسمی کنیم و ویزای کار دهیم تا هم درآمد داشته باشیم از طریق مالیات و بیمه آنها و هم از آنها استفاده کنیم. شهرابی ادامه می‌دهد: از نظر شغلی هم محدودیت‌هایی برای آنها وجود دارد. اتباع خارجی فقط در چهاررده شغلی می‌توانند مجوز کار بگیرند. این چهاررده هم از پایین‌ترین مشاغل موجود در جامعه است. عمده مهاجران در ایران تحصیل‌کرده هستند؛ به‌خصوص در نسل‌های جدیدتر آنها. در نسل اول مهاجران فقط 6درصد تحصیل‌کرده داشتیم. الان در نسل‌های دوم و سوم تحصیل‌کرده‌های دانشگاهی 60تا 70درصد است. با وجود تغییر جمعیت، سیاست‌های ما درباره آنها عوض نشده است. دانشجویانی داریم از اتباع که مثلا دانشگاه شریف یا امیرکبیر یا علامه طباطبایی درس خوانده‌اند. هیچ برنامه‌ای برای آنها در دوره بعد از فارغ‌التحصیلی نداریم. نمی‌توانند جذب مشاغل خوب شوند. این مشکل جدی است.

سیاست‌های مهاجرتی ایران ۹۰ ساله است
مؤسس انجمن دیاران به تغییر شرایط برای مهاجران امیدوار است: ناکارآمدی سیاست‌های قبلی خود را کم‌کم نشان داده است. این سیاست‌ها متعلق به 1310 است. آن زمان اصلا مهاجرت در دنیا مطرح نبوده است. 90سال پیش حمل‌ونقل سخت بوده و ای‌تی نبوده و مهاجرت بسیار اندک بوده است. حتی استفاده از واژه اتباع بیگانه متعلق به آن زمان است. بیگانه با چه چیزی؟ با فرهنگ و اقتصاد یا مردم ما؟ ما هنوز هم در متون قانونی از این کلمه استفاده می‌کنیم. ولی باید ‌این مهاجران را بپذیریم. آنها 3درصد جمعیت ما را شکل می‌دهند و باید به آنها بها دهیم. محروم نگه داشتن و محدود کردن آنها برای ما هیچ فایده‌ای ندارد.

برش
سیاست‌های مهاجرتی ما مشکل دارد 


محسن شهرابی، مؤسس انجمن دیاران: فرصت‌های حضور یک مهاجر در یک کشور بسیار بی‌نظیر است. فرصت‌های فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی بزرگی دارد. مثلاً مگر ما با چند کشور این قدر اشتراکات داریم که با افغانستانی‌ها داریم؟ اکثر تحصیل‌کرده‌های آنها از ایران می‌روند. سیاست‌های مهاجرتی ما در سه مرحله مشکل دارد؛ اول اینکه در مرحله جذب مشکل داریم. سیاست‌های جذب ما اصلا خوب نیست. هر خارجی‌ای که مجبور است، به ایران می‌آید. انتخاب اول هیچ‌کس ایران نیست. ایران انتخاب اول هر افغانستانی‌ نیست؛ به‌دلیل اینکه در ایران اذیت می‌شود. پس ما باید سیاست‌های جذب مهاجر را تغییر دهیم. دوم سیاست‌های مربوط به زیست و ارتقای مهاجران است. آدم‌هایی که به ایران می‌آیند، دائم محروم‌تر می‌شوند و رشد نمی‌کنند. سومین موضوع هم سیاست‌های مربوط به تعامل و بهره‌برداری ماست. مهاجرانی داریم که نه رشد کرده‌اند نه از آنها به‌درستی می‌توانیم استفاده کنیم. ما تعداد زیادی کارآفرین افغانستانی داریم که کارفرمای ایرانی دارند. از آنها استفاده نکرده‌ایم. روابط درستی تعریف نکرده‌ایم و سقف رشد بهتری برای آنها درنظر نگرفته‌ایم. یعنی کلا صفر تا 100سیاست‌های مهاجرتی ما مشکل دارد، بسیار قدیمی و ناکارآمد است. اگر با نگاه به آینده به موضوع بنگریم، اول تغییر قوانین باید اتفاق بیفتد. دیگر اینکه کلیشه‌های فرهنگی ما در موضوع مهاجرت باید تغییر کند. مردم و مسئولان ما همیشه نگاه متفاوتی به مهاجر دارند. درصورتی که مهاجران نخبه‌هایی در ایران دارند که ما اصلا اینها را ندیده‌ایم. این دو موضوع باید عوض شود. نگاه ما به همه مهاجران یا بالا به پایین است یا پایین به بالاست. در مورد افغانستانی‌ها این مشکل جدی‌تر است. چون آنها بعد از مهاجرت به ایران حتی مشکل زبانی هم ندارند و بعد از چند سال زندگی در اینجا باید این احساس را داشته باشد که با همزبانان و هم فرهنگان خودشان زندگی می‌کنند. اما در خیلی مواقع اینگونه نیست.
 

این خبر را به اشتراک بگذارید