اعتماد عمومی سیبل انتقادات
تخریب و طعنهزنی مسئولان و جریانها علیه هم، چنان پررنگ شده که دیگر صدایی از لزوم حفظ وحدت ملی به گوش نمیرسد
فرزانه آیینی ـ خبرنگار
در خوشبینانهترین حالت میتوان نام انتقادات هیجانی را بر آن گذاشت؛ انتقاداتی که با تندترین ادبیات و بدون درنظر گرفتن دامنه، وسعت و عمق تأثیرگذاریاش از تریبونهای پرصدای کشور مطرح میشود و وقتی دهان به دهان میچرخد و در هر کوی و برزنی نقل دهانها میشود، عایدیاش جز شکاف و تعمیق فاصله میان مردم و حاکمیت نیست.
شاید در نگاه سطحی بیان انتقادات با ادبیات نه چندان در خور مسئولان کشور از یکدیگر به کنایهای از سر تقابل سیاسی و رقابتهای سیاسی ـ اجتماعی تلقی شود، اما این کنایهها وقتی یکی بعد از دیگری به مخاطب منتقل میشود در ناخودآگاه مخاطب که عمدتا عامه مردم هستند، تلنباری از فکتها را برای بیاعتمادی به مسئولان ایجاد میکند.
انباشتی از نقاط ضعف و کاستیها در رزومه افراد در اذهان عمومی ثبت میشود که در بزنگاه سیاسی و اجتماعی وقتی جامعه و مردم نیاز دارند برای رفع مشکلات بروزیافته و لاینحل باقیماندهشان به فردی بهعنوان حلال و مدبر مشکلاتشان نگاه کنند و امید به حل موضوعات و پیگیری گرههای اجتماعی- اقتصادی و فرهنگیشان از طریق او ببندند، دست یافتن به گزینهای با رزومهای سفید و عاری از اتهامات کوچک و بزرگ برایشان دشوار شود؛ چراکه در روندی که در یکی، دو سال اخیر و در پی بروز مشکلات اقتصادی کشور شکل گرفته است، تخریب و طعنهزنی مسئولان و جریانهای علیه همچنان بهقدری پررنگ شده است که دیگر صداهایی که از لزوم وحدت ملی و گفتوگوی ملی برای حل مشکلات میگویند به گوش نمیرسد.
روند تخریب و تخطئه مسئولان علیه هم، چنان وسیع و گسترده شده که ناخواسته بخشی از قوای سهگانه و دیگر ارگانها و سازمانها را که مستقیم و غیرمستقیم در امور کشور دخیلند ، دچار مشکل کرده و به تقابلی تمامعیار میان صاحبان تریبونها بدل شده است؛ تقابلی که این روزها میدان اصلی آن را بهدلیل تفاوت خاستگاه سیاسی مجلس و دولت، بیش از هر زمان دیگری میتوان میان پاستور و بهارستان دید. آتش این تقابل در این مسیر، چنان داغ است و عیان که اخیرا مقام معظم رهبری هم در سخنرانیهایشان مکررا بر ضرورت دوری از فضای تخریب تأکید کردهاند و دولت و مجلس را به تعامل و همراهی با یکدیگر فراخواندهاند. هر چند توصیههای رهبر انقلاب بر تلطیف فضای میان 2قوه تأثیرگذار است، اما عمل به آن چند صباحی بیشتر دوام نمیآورد و باز هم بر سر اختلافنظر یا تفاوت دیدگاه در حل مسائل و پرداختن به موضوعات روز کشور همچون پرداخت یارانه معیشتی، ضرورت تعطیلی کشور و چند و چون آن برای مقابله با فراگیری کرونا، ساماندهی بازار و مقابله با افزایش قیمت و... داغ و به میدانی برای نزاع تریبونها با هم بدل میشود. در نمونه پرسروصدای این حرمتشکنیها جو یکی از جلسات علنی مجلس علیه محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه چنان ملتهب شد که دامنه و حواشی آن برای چند روز به سرتیتر اخبار داخلی کشور بدل شد یا در نمونهای دیگر مجتبی ذوالنوری، از چهرههای شناختهشده جبهه پایداری در مجلس که ریاست کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی را بر عهده دارد با توجه به جو نارضایتی عمومی که از مدیریت اقتصادی کشور وجود دارد و آستانه تحمل مردم را تحتتأثیر قرار داده، خواستار اعدام رئیسجمهور شد. در هر دو مورد البته مقام معظم رهبری به مجلس برای رعایت انصاف و نقد سازنده بهجای تخریب هشدار دادند. ادبیات تند و بعضا توهینآمیز برخی از نمایندگان مصداق دیگر این تقابل است. مثلا اردشیر مطهری، نماینده گرمسار در انتقاد به غیبت روحانی در جلسه رأی اعتماد به وزیر صمت، گفت: «آقای رئیسجمهور که خودت را مخفی کردی، آیا میدانی مردم میگویند خدا روحانی را لعنت کند؟...»
در ادامه همین روند هم دیروز، سیدمحمود نبویان، نماینده مجلس یازدهم گفت: شاهد دیکتاتوریهای آقای روحانی در موارد مختلف هستیم. نایبرئیس کمیسیون اصل۹۰ مجلس ادامه داد: آقای رئیسجمهور گفته کسانی که از دولت انتقاد میکنند، اصلا میدانند که مدیریت چیست که این حرفها را میزنند؟ و معنای این حرف آن است که آقای روحانی و همکارانشان مدیریت بلدند و منتقدینشان نه. به گزارش فارس، وی افزود: دولت فعلی رکورددار اختلاس است، با مدیرانی که دارد. اختلاس ۱۳ تا ۱۵هزار میلیاردی صندوق ذخیره فرهنگیان یک نمونه این اختلاسهاست.
مردم هوشیار باشند و مسئولان مراقب!
ابوالقاسم رئوفیان، دبیر کل حزب ایرانزمین
بنده تردیدی ندارم که جریانی سازمانیافته و بهصورت مدیریتشده و تحت فرمان یک اتاق فکر روند خزندهای را برای ضربهزدن به وحدت ملی و اعتماد مردم به مسئولان نظام دنبال میکند؛ جریانی که حتی ممکن است از اپوزیسیون خارج از کشور هم سیگنالهایی را در جهت ایجاد و تعمیق شکاف میان مردم و مسئولان، چهرهها و شخصیتهای نظام دریافت کند و همگام و همراستا با آنها در این جهت همراه و هممسیر باشد. متأسفانه مدتی است که این جریان مخرب بیش از پیش کمر به تخریب و تخطئه سرمایههای نظام بسته و در بزنگاههای سیاسی-اجتماعی و حتی اقتصادی به محض اینکه متوجه میشوند مسئولی یا چهرهای و حتی مدیر دغدغهمندی در جهت بهبود شرایط مؤثر واقع میشود و مردم به او اقبال دارند، متحد وارد میدان میشوند و هجمه و تخریب علیه آن فرد یا جریان را دامن میزنند؛ تخریبی که البته رؤسای قوای سهگانه هم از آن در امان نیستند. در این میان اما نکته دیگری هم حائز اهمیت است و آن بحث و جدل سران قوا و دیگر مسئولان ردهبالای نظام از طریق تریبونهاست. گذشته از اینکه هرکدام بر اساس طرفدارانی که دارند خود را مردمی میدانند اما در جهت رقابت سیاسی-اجتماعی که شاید با یکدیگر دارند چنان از تریبونها با هم سخن میگویند که هم ناقض وحدت ملی است و هم عامل دلسردی مردم از آنها برای بهبود اوضاع کشور بهویژه عبور از شرایط ویژه اقتصادی کشور؛ روندی که مکررا از سوی مقام معظم رهبری هم محل هشدار قرار گرفته و رؤسای قوه و دیگر تریبونداران را از خدشهدار کردن وحدت ملی و روندی که به نظام آسیب وارد میکند بر حذر داشتهاند. هرچند که مردم ما همواره عیان کردهاند که بسیار هوشیارتر و صاحب فکر هستند اما نمیتوان منکر شد که تخریبها و فضاسازیها علیه شخصیتها و استوانههای نظام بیتأثیر باشد، لذا مقابله با این روند تدبیر جدیای میطلبد که اساسیترین آن الزام روسای قوا به حفظ وحدت ملی و گام برداشتن در مسیر حل مشکلات مردم است؛ چراکه اصطکاک و برخورد میان آنها بزرگترین آسیب را به نظام میزند و سبب ایجاد شکاف در میان طبقات جامعه میشود. تخریب چهرهها و ایجاد فضای بیاعتمادی در جامعه و ایجاد شکاف میان مردم و حاکمیت در کنار هم جز یأس و ناامیدی که میتواند منشأ بروز مشکلات دیگر باشد دستاورد دیگری ندارد. مسئولان در این میدان باید هوشیار باشند و بهنحوی عمل کنند که امید مردم را ارتقا دهند و مردم لمس کنند که آنها در جهت منویاتشان گام برمیدارند.