سعید مروتی ـ منتقد فیلم و روزنامهنگار
هنوز کرونا نگرفتهام. خیلی از دوستان و همکارانم گرفتهاند و خوب شدهاند، ولی بهنظر میرسد که من هنوز نگرفتهام. میگویم بهنظر میرسد چون خیلیها بدون علامت مبتلا میشوند و ظاهرا ویروس بعد از چند هفته تشریفش را از بدنشان میبرد، بیآنکه آنها مطلع شوند. این بهترین حالت مبتلاشدن به کرونا برای فرد و بدترین حالت برای دیگران است؛ دیگرانی که هرکسی میتواند باشد؛ از اعضای خانواده تا دوست و همکار و همسایه و خلاصه هر کسی که بدون رعایت فاصله اجتماعی با او مواجه شدهایم. شاید بدون اینکه بدانیم کرونا گرفتهایم به دیگران منتقل کردهایم و باعث بیماری و حتی مرگشان شدهایم. از این هولناکتر نمیشود که باعث مرگ عزیزی بشوی. آشنا و غریبه هم ندارد. عذاب وجدان دیوانهات میکند. چنین هراسی باعث شده تقریبا هیچوقت ماسک را از چهرهام برندارم. تا کیاش را نمیدانم. ماسک معمولا برای این برداشته میشود تا سیگاری دود شود. داستان سیگار و التهاب ریه هم جدی است ولی هنوز انگیزه و ارادهای برای ترک عادت دیرین وجود ندارد.
«من رعایت میکنم» این جمله آشنا را در این ایام از خیلیها شنیدهایم. یک موردش همکاری بود که در لحظه گفتن این جمله ماسکش روی چانهاش قرار داشت. شاید حواسش نبود یا خسته شده بود. بالاخره هر کس ممکن است یک لحظه یادش برود، حواسش نباشد و مبتلا شود. آن لشگر انبوهی که اصلا اهل این حرفها نیستند و مثل دوران قبل از کرونا زندگیشان را میکنند، خودش داستانی دیگر است. این گروه اتفاقا بیشتر از همه از این وضعیت کرونایی ابراز خستگی میکنند. دورهمی و سفر و مراوداتشان پابرجاست و ماسک هم اگر در بیرون بهصورت بزنند، برای حفظ ظاهر است. فکر کنم اینها بیشتر از دست ما خسته شدهاند. «ما»یی که همچنان میترسیم و رعایت میکنیم. مایی که به هزار و یک دلیل دوست داریم زنده بمانیم. نمیدانم شاید این خواسته زیادی است، چون بهنظر میرسد به سمتی میرویم که هرکس بدنش یاری کرد، میماند و بقیه باید غزل خداحافظی را بخوانند. چرایش هم طولانی است و هم تکراری. گوش شنوایی هم که نیست.
میخواهم زنده بمانم
در همینه زمینه :