سال جوان ها
نویسندگان جوان آغازگر نسل سوم ادبیات داستانی ایران بودند
محمد مقدسی
میانه دهه1350 بود و 3جریان اصلی در ادبیات داستانی ایران نقشی پررنگ داشتند؛ جریان اول، جریان قدرتمند و پرشمار داستانهای اقلیمی بود. جریان دیگر، داستانهای شهری درباره شهرها و شهروندان طبقه متوسط بودند و جریان سوم هم داستانهای مدرن بودند که مرز باریکی با این دو جریان داشتند. طلایهداران رمان مدرن و نوگرا نویسندگانی بودند که در اواسط دهه1340 نویسندگی را آغاز کرده بودند و در میانه دهه1350 آثار مستقلشان را چاپ میکردند. شهرنوش پارسیپور در این سال نخستین رمان خود را چاپ کرد که خیلی زود به پدیده ادبی این سال تبدیل شد. او با چاپ رمان «سگ و زمستان بلند» در فضای بهشدت مردسالارانه ادبیات داستانی در کنار غزاله علیزاده و مهشید امیرشاهی در واقع ضلع سوم نویسندگان نوقلم زن ایرانی در آن سالها را تشکیل داد.
قهرمان رمان سگ و زمستان بلند، حوری دختری نوجوان در طبقه متوسط شهرنشین بود که حوادث رمان از دید او روایت میشد. این رمان روایت تباهی خانوادهای در میانه بحرانهای سیاسی جامعه متلاطم ایران بود. پارسیپور در این رمان ذهنهای استبدادزده مردمان و هزارتوی حکومت پلیسی حاکم بر آنها را با مهارت روایت میکرد. نثر شاعرانه و پخته پارسیپور از نقاط قوت دیگر این اثر بود.
جعفرمدرسصادقی نویسنده جوان دیگری بود که در این سال نخستین اثر خود را چاپ کرد و در سالهای بعد حضور مستمر و پرباری در ادبیات ایران داشت. او در این سال مجموعهداستان «بچهها بازی نمیکنند» را به چاپ رساند.
داستانهای این مجموعه نخستین داستانهای مدرسصادقی بودند که سالهای قبل در مجله رودکی و آیندگان ادبی چاپ شده بودند. او در داستانهای ابتداییاش روایتگر زندگی طبقه متوسط در شهر اصفهان بود. راوی بیشتر داستانها کودکی بود که در میانه اتفاقات و بازیهای کودکانهاش راوی بحرانهای زندگی شهرنشینی میشد.
با اینکه چند سالی میشد که جلال آلاحمد از دنیا رفته بود، اما سایه بلند او همچنان در ادبیات ایران حضور داشت و نویسندگانی بودند که با جهانبینی و تقلید از زبان و نگاه جلال داستان مینوشتند. این نویسندگان گاهی مانند برادر جلال، شمس آلاحمد با مجموعه داستان «عقیقه» توفیقی پیدا نمیکردند و گاهی مانند اسلام کاظمیه در «قصههای شهر خوشبختی» با طنزی قوی و گزنده، زندگی مصرفی جماعت شهرنشین را نقد میکردند و در این کار موفق بودند.