آرامگاه شهدای مشروطه؛ از خبر جعلی تا مقصد گردشگری
110سال پس از دفنپنهانی روزنامهنگاران مشروطهخواه در خیابان مخصوص، آرامگاه آنها مرکز اسناد مشروطه میشود
«آرامگاه روزنامهنگاران عصر مشروطه پارکینگ بیمارستان لقمانالدوله میشود.» یک جمله جعلی در توییتر که بلافاصله تکذیب و مشخص شد آرامگاه شهدای مشروطه در تهران که سال گذشته توسط شهرداری تهران خریداری شد، نهتنها پارکینگ نمیشود که در حال بازسازی و مرمت است و قرار است مرکز اسناد مشروطه در کنار این آرامگاه دایر شود تا تهران دارای یک مقصد جدید گردشگری تاریخی شود.
اما ماجرای دفن پنهان شهدای مشروطه پس از شکنجه و اعدام بیرحمانه در کنار بیمارستان لقمانالدوله چیست؟ سیداحمد محیططباطبایی، رئیس ایکوم ایران، ماجرای دفن شبانه و پنهانی آنها در زمینهای متعلق به باغشاه که محل استقرار اصلی بریگاد قزاق در دوره قاجار بود را اینگونه برای همشهری روایت میکند: «پس از کودتای محمدعلی شاه که به کودتای لیاخوف، فرمانده روس بریگاد قزاق معروف است، با به توپ بستن مجلس و شکست مجاهدین، تعدادی از آنها که در حال فرار از مقابل مجلس بودند، دستگیر و به باغشاه منتقل شدند. آنجا روزنامهنگاران و برخی نمایندگان مجلس مشروطهخواه حبس و شکنجه شدند. مشروطهخواهان دستگیر شده محاکمه ظاهری و در باغشاه اعدام شدند. جسدشان را هم برای اینکه بعدها مورد احترام قرار نگیرند و مدفنشان به زیارتگاه مشروطهخواهان تبدیل نشود، در گوشه و کنار باغشاه دفن کردند. جسدشان را بعدتر که حکومت کودتا پس از کمتر از یکسال سرنگون و مشروطه دوم برقرار شد، آرامگاه روزنامهنگاران و شهدای مشروطه مورد شناسایی و احترام قرار گرفت؛ در دوره پهلوی اول هم احترام به مشروطهخواهان گذاشته نشد و قبرستان حسنآباد که تعدادی از مشروطهخواهان نیز آنجا دفن بودند، تخریب و ساختمان آتشنشانی شد. بعدها اما مهدی ملکزاده، پسر ملکالمتکلمین که استاد تاریخ شد، محل دفن پدر را شناسایی کرد و سنگ قبری برای آن گذاشت. بنای کوچکی هم در زمین بیمارستان لقمانالدوله ادهم که از زمینهای باغشاه بود، احداث شد. در کنار ملکالمتکلمین قبر میرزا جهانگیرخان صوراسرافیل روزنامهنویس معروف و نماینده استان فارس در مجلس آن زمان قرار دارد. او روزنامه صوراسرافیل را منتشر میکرد که بیانکننده نظرات مشروطهخواهان بود.»
تیرماه سال 97بود که پس از انتشار برخی گزارشها درباره وضعیت آرامگاه شهدای مشروطه، احمد مسجدجامعی، عضو شورای شهر تهران در بازدید از این محل، موضوع تملک آرامگاه را بهمنظور بازسازی و زنده نگاه داشتن یاد و نام مشروطه و مشروطهخواهان توسط شهرداری تهران پیگیری کرد. سازمان زیباسازی شهر تهران نیز اقدام به خریداری و آزادسازی آرامگاه شهدای مشروطه کرد و این سازمان در یک سال گذشته در حال مرمت و بازسازی آرامگاه است. با خریداری و تملک ساختمان اطراف نیز قرار است مرکز اسناد مشروطه در کنار آرامگاه شهدای مشروطه احداث شود تا محل مراجعه پژوهشگران شود و یک مقصد جدید گردشگری تاریخی در شهر تهران راهاندازی شود.
چند روز قبل یک نوشته جعلی در فضای توییتر منتشر شد که اعلام میکرد: «آرامگاه روزنامهنگاران عصر مشروطه پارکینگ بیمارستان لقمانالدوله میشود.» این نوشته جعلی بلافاصله از سوی اعضای شورای شهر تهران، سازمان زیباسازی و حتی بیمارستان لقمانالدوله تکذیب و اعلام شد که آرامگاه در حال بازسازی است و شهرداری تهران در پی یافتن پیمانکار تازه برای اتمام کار و راهاندازی مرکز اسناد مشروطه در کنار این بنای ثبت ملی شده است.
روایت یک رویداد
صبح دوم تیرماه سال 1287ه. ش مشروطهخواهان به روایت محمد ملکزاده، فرزند ملکالمتکلمین که در کنار پدرش در آرامگاه مشروطهخواهان دفن شده است، در مجلس و مسجد سپهسالار در میدان بهارستان تهران تجمع کردند تا به مبارزه با استبداد محمدشاه بپردازند و از خانه ملت حراست کنند. همانروز ملیگراها به سفارت انگلیس پناهنده شدند و مشروطهخواهان برای تداوم جنبش مشروطه به بهارستان رفتند.
صبحگاه، سواران و پیادگان قزاق همراه با توپخانه، مجلس و خیابانهای اطراف را قرق کردند و هر 2طرف آماده نبرد خونین شدند. آخرین شماره روزنامه صوراسرافیل درست در همین ساعات توسط میرزا جهانگیرخان صوراسرافیل منتشر شد و توزیع آن بین قزاقها و نیروهای دولتی، صف مهاجمان به مجلس را به هم ریخت. عدهای از قزاقها میدان نبرد را با اعلام اینکه با ملت سرجنگ ندارند و برادرکشی نمیکنند، ترک کردند.
خبر که به لیاخوف روس رسید، مستقیم به میدان بهارستان رفت تا کار مجلس و مشروطهخواهان را برای تحکیم استبداد محمدعلی شاه قاجار یکسره کند و بدینترتیب مشروطهخواهان توسط سپاهیان قزاق به خون کشیده شدند. صوراسرافیل و ملکالمتکلمین نیز همانروز اسیر شدند و از میدان بهارستان تهران به پادگان باغشاه در نزدیکی میدان حر منتقل و به محبس رفتند.
یک روایت خونبار
دکتر مهدی ملکزاده که حالا مزارش در کنار پدر در آرامگاه شهدای مشروطه است، آنروز همراه با ملکالمتکلمین دستگیر و به باغشاه منتقل شد.
او آنروز را اینگونه روایت میکند: «حمله توپخانهای به مجلس، یک ساعت بیشتر طول نکشید و مشروطهخواهان قلع و قمع شدند. ملکالمتکلمین و میرزا جهانگیرخان صوراسرافیل به پیشنهاد مراجع و شخصیتهای مرجع آنزمان سلاح را زمین گذاشتند و به باغ امینالدوله رفتند. امینالدوله تلفنی به محمدعلی شاه خبر داد آن دو را در نقطهای مناسب نگاه داشته و منتظر «امر مبارک» است. صوراسرافیل و ملکالمتکلمین نیز از باغ امینالدوله گریختند و به خانه حبلالمتین، صاحب روزنامه «حبلالمتین» رفتند. زنان خانه با مشاهده آنها فریاد کشیدند و آنها خانه را ترک کردند. اینجا بود که قاسم آقا میرپنج، مأمور دستگیری، ملکالمتکلمین و میرزا جهانگیرخان صوراسرافیل را ترک اسب نشاند و همراهانشان را پیاده به سمت میدان مشق برد.»
در میانه راه باز هم به روایت تاریخ، قزاقهای بین راه ملکالمتکلمین و صوراسرافیل را به نیش سرنیزه زخم زدند و با قنداق تفنگ به جانشان افتادند و زمانی که هر دو خونین به میدان مشق رسیدند، قزاقها باز هم به قصد کشت زخمشان زدند. انگشت ملکالمتکلمین در همین میدان به زخم شمشیر یک قزاق قطع شد. رضاخان میرپنج که درست همانروز به توپ بستن مجلس و کشتار مشروطهخواهان نخستین درجه نظامیاش را در عمارت مسعودیه تهران از لیاخوف روس گرفت، همانجا اسرا را به ناسزا گرفت. صوراسرافیل اینگونه بر او تاخت: «بیشرف ما را به جرم وطندوستی و عدالتخواهی به حکم لیاخوف روس به این روز درآوردهاند و تو برای خوشامد اجانب به ما فحش و ناسزا میگویی؟ لعنت بر تو اجنبی بیشرم.»
چند ساعت بعد قزاقها ملکالمتکلمین و میرزا جهانگیرخان صوراسرافیل و دیگر مشروطهخواهان را با اسب، دواندو ان به سمت باغشاه کشاندند و بین راه شلاقشان زدند. مسافت زیادی به باغشاه مانده بود که قزاقها بین راه بار دیگر به ملکالمتکلمین و صوراسرافیل و مشروطهخواهان دستگیر شده با چماق و شمشیر حمله کردند و زخمهایی بیشتر بر پیکر آنها گذاشتند. آنها به باغشاه رسیدند و زیر یک چادر محبوس شدند. مردمی هم که به تماشا آمده بودند به آنها فحاشی کردند و آب دهان به رویشان انداختند. غروب همان روز ملکالمتکلمین و جهانگیرخان صوراسرافیل را نزد لیاخوف روس بردند و نیمساعت بعد بازگرداندند. لیاخوف گفته بود فردا اعدامتان میکنند.»
همان هم شد. در کنار فواره باغشاه، طناب به گردنشان انداختند و 2قزاق از 2سو طناب را کشیدند تا خفه شوند. قزاقهای دیگر چندین بار دشنه بر اندامشان فرو کردند و بعد هم اجساد شرحهشرحهشان را پنهانی و شبانه پشت خندق باغشاه بردند و در گوشه و کنار انداختند تا نام و نشانی از آنها نماند. اما چنین نشد و برخی طرفداران مشروطه اجساد ملکالمتکلمین و میرزا جهانگیر خان صوراسرافیل را پشت همان خندق که حالا خیابان مخصوص تهران است، دفن کردند.
بعدها سقف و ستونی بر مقبره روزنامهنگاران عصر مشروطه ساخته شد و نوادگان ملکالمتکلمین سرایداری برای محافظت از مقبره روزنامهنگاران عصر مشروطه به خدمت گرفتند. بهتدریج آرامگاه شهدای مشروطه به یک چهاردیواری همراه با خانه سرایداری تغییر وضعیت داد. حالا اما آن سرایدار هم منتقل شده است و شهرداری تهران با تملک این فضا در حال بازسازی و ایجاد مرکز اسناد مشروطه است.