• چهار شنبه 5 اردیبهشت 1403
  • الأرْبِعَاء 15 شوال 1445
  • 2024 Apr 24
شنبه 24 آبان 1399
کد مطلب : 115680
+
-

یادداشت/ مرگ در می‌زند

مجید روانجو- نویسنده و روزنامه‌نگار

مجید روانجو، روزنامه نگار، ویراستار، شاعر و داستان‌نویس جنوبی که سال‌ها ویراستار همشهری استان‌ها بود، عصر  روز چهارشنبه درگذشت. او از جمله نویسندگان شاخصِ کمتر دیده شده بود. مرحوم روانجو یکی از یادداشت‌نویسان صفحه آخر همشهری بود که یکشنبه‌ها یادداشت‌هایش در همین صفحه منتشر می‌شد. او متولد۱۳۴۲ بهبهان بود. از این نویسنده خوزستانی آثار متعددی از جمله: اندکی بیشتر از دل سپردن (مجموعه شعر)، بیان نظری، قواعد بصری (جستارهایی در ماهیت و ساختار سینما)، تا ساعت دو (داستان‌های کوتاه)، چهار باد (مجموعه داستان کوتاه از داستان‌نویسان جنوب)، خانه در اعماق آب‌های ممنوع (مجموعه شعر) و سینما و ذهن و... منتشر شده بود. روزنامه همشهری، درگذشت این چهره فرهنگی را به خانواده و دوستان وی و جامعه ادبی و فرهنگی و همکاران روزنامه‌نگارش تسلیت می‌گوید. آخرین یادداشتی که وی  برای همشهری نوشته بود در ادامه می‌آید.
* * *
این روزها مرگ چنان نزدیک به ما و عادی شده  که شکل مسخره و خنده داری به‌خود گرفته، به‌طوری که گمان می‌شود اینجا دیگر جای زندگی نیست و باید جای دیگری سراغ آن را گرفت. ازسویی وضع اسفبار معیشت معمولی انسان و از سوی دیگر هجوم بنیانکن کرونا چنین ساحت زیست غم‌افزایی را رقم زده‌اند. دیگر کسی را حوصله و فرصت آن نیست که به مضمون مرگ بیندیشد. از این‌رو انسان امروزی این آب و خاک، برایش تفاوتی نمی‌کند که فی‌المثل فردا زنده است یا خواهد مرد. از این بالاتر به بنیان‌های اندیشگی مرگ هم پشت پا زده می‌شود. روزگاری انسان‌هایی در اطراف ما می‌زیستند که جان بر کف داشتند و هر لحظه در انتظار «مرگ در میدان» بودند. آن روزها مرگ نزد زندگان حرمت و ارزشی داشت، همراه با وحشتی مرموز و موهوم. به همین دلیل زندگی طعم شیرینی داشت و هر کسی برای از دست ندادن آن از هیچ کوششی فروگذاری نمی‌کرد. امروزه اما به یمن همان دو عامل همه‌‌چیز وارونه و برعکس شده است. امروز دکتر اکبر عالمی در گذشت. روزنامه یا سایتی این خبر دردناک را انعکاس می‌دهد، مخاطبی هم آن را می‌خواند، احتمالا آهی هم کشیده می‌شود. شوربختی این است که مخاطب ناآشنا با سینما و «هنر هفتم» دغدغه شناسایی زنده یاد عالمی را ندارد. اصلا برایش مهم نیست که او مدرس سینما بوده و سال‌ها در عرصه نقد و بررسی فیلم کوشیده و کتاب‌هایی چند در زمینه‌های عکاسی و فن_هنر سینما تالیف و ترجمه کرده است. انسان به چنین نقطه مهلکی از بی‌تفاوتی که می‌رسد ناگزیر یا زندگی را و مرگ را ممزوج هم می‌انگارد یا اگر حساس باشد با خود می‌گوید سعادت واقعی از آن او است که از مادر متولد نمی‌شود. جای آن نیست که از دکتر عالمی داد سخن سر دهم و از آثارش دم بزنم. همه اطلاعات در مورد او به قدر کفایت در اینترنت موجود است. فاصله رفتن او با رفتن استاد شجریان به یک هفته هم نمی‌رسد. هر دو از فرهیختگان دنیای هنر و اندیشه بودند که جای خالی آنها حالا حالاها پرشدنی نیست. دیگر اینکه «خداوندگار آواز موسیقی سنتی ایران» و اکبر عالمی متعلق به نسلی هستند در حال انقراض. نسلی که چه باید کرد زندگی‌شان را از همان ابتدا یافته بود. نسلی که مفهوم عشق و دلدادگی را در اعتقاد به راه و تلاش بی‌صبرانه در ساحت مورد نظر یافته بود. نسلی که زندگی را روزبه‌روز بارورتر و پر توان‌تر می‌کرد و اگرچه مرگ را می‌شناخت اما میانه‌ای با آن نداشت. یادشان گرامی باد!

این خبر را به اشتراک بگذارید