یادداشت/ ترامپ شورش میکند؟
چرا پیرمرد از نتیجه راضی نیست
جمال رهنمایی- روانشناس
وضعیت انتخابات 2020ریاستجمهوری آمریکا، بهزودی موضوع فیلمهای مستند و داستانی بیشماری خواهد بود. دونالد ترامپ بهعنوان شخصیت مرکزی درام انتخابات، مورد توجه قرار خواهد گرفت. او برای ساخت محصولات نمایشی، یک نمونه ایده آل است. رفتارهای چند روز اخیر دونالد ترامپ در جریان انتخابات آمریکا و بهخصوص مصاحبه روز گذشته او با چهرهای درهم شکسته و خشمگین که در آن حرف از جنگیدن تا آخر، اعتراض به روند انتخابات و دعوت هوادارانش به ادامه اعتراض بود، جملگی نشانههای فروریزی روانی کودکی هستند که کاخ آرزوهایش فروریخته است؛ هر چند که این کلمات از دهان یکی از بازیگران قدرتمند عرصه سیاست و در جریان تصاحب یکی از جایگاههای تأثیرگذار جهانی بیرون آمده است.
او در دوره 4ساله اقامت خود در کاخ سفید و در ادامه شیوه قبلی زندگی خود نشان داد که شخصیتی مادی بهمعنای ترجیح دادن پول بهعنوان نماد قدرت و ثروت دارد. این تیپهای شخصیتی باور دارند که همه پیچهای زندگی با آچار قدرت و ثروت بازشدنی است.
توصیف نظری این رفتارهای فردی با بهکارگیری نظریه روانشناختی «مراحل رشد روانی» ممکن میشود. این رفتارها حکایت از تثبیت فرد در مرحله «مادی» زندگی است که نیروی محرکه این مرحله از زندگی، تمایلات سکشوال و لذتهای این چنینی است.
مهمترین ابزار و هدف زندگی این تیپهای شخصیتی تلاش برای کسب قدرت و ثروت و ستایش آنها بهعنوان هدف غایی زندگی است و بدون آن زندگی بیمعنا و بیفایده است. مردی مانند ترامپ با این حجم از دستاوردهای مادی و قدرت سیاسی و موفقیت در راهیابی به کاخ سفید، بدون همکاری احزاب قدرتمند و بزرگترین ساز و کار حزبی دنیا، چرا نمیتواند ارزش این دستاوردها را متعلق بهخود بداند و در 70 سالگی در آرامش با آنها بقیه روزگار را سپری کند؟ زیرا در این سبک از تفکر و زندگی خبری از آرامش واقعی نیست و هر نتیجهای به محض بهدست آوردن، اعتبار و لذت ناشی از کسب کردن آن را از دست میدهد. این افراد در دنیای افکار جادویی خود برای شواهد واقعی اعتباری قائل نیستند. آنها در هر اتفاق همان چیزی را میبینند که میخواهند ببینند، نه آنچه واقعا در حال وقوع است. آنها مسائل پیچیده و چند بعدی را چنان ساده میبینند و ساده توصیف میکنند که گویی همه مشکلات جهان راهحلهای ساده و سریعی دارد که تا قبل از آن به فکر هیچکس نرسیده و یک قهرمان شجاع میتواند به کمک جسارت بیمانند خود به اشارهای آنها را حل کند و البته که این نگاه، هوادارانی در میان تیپهای شخصیتی مشابه پیدا میکند. در موضوعاتی که ترامپ به آنها پرداخته، ردپای این نوع تفکر قابل مشاهده است. اعمال محدودیت برای مهاجرین، پیمانهای مهمی که زیر پا گذاشت، زیر سؤال بردن اعتبار جهانی آمریکا نزد دوستان و شرکای جهانی و نگاه ساده انگارانه به بحرانهای عمیق و ریشهدار منطقهای و بینالمللی و راهحلهای نمایشی که برای آنها ارائه داد نمونههایی از این اقدامات بودند.
ناتو هر ساله میلیاردها دلار از جیب دولت آمریکا هزینه میکند، اما مگر هژمونی آمریکا با ابزاری به غیر از این ادامه یافته است ؟ مهاجرین مسئله دردسرسازی هستند، اما مگر آمریکا چیزی به غیر از همین مهاجرین 72 ملت است ؟ بحران خاورمیانه جان سربازان آمریکایی را میگیرد و صدها میلیارد دلار خرج روی دست مالیات دهندگان میگذارد، اما مگر خروج از خاورمیانه روز خوشی برای آنها باقی خواهد گذاشت؟ ترامپ شکست را خواهد پذیرفت اما این کودک 70 ساله هنوز هم باور ندارد که برای ادامه زندگی خود به اندازه کافی اسباب بازی فراهم کرده باشد و به همین دلیل دلشکسته و عصبانی است.