• سه شنبه 18 اردیبهشت 1403
  • الثُّلاثَاء 28 شوال 1445
  • 2024 May 07
یکشنبه 11 آبان 1399
کد مطلب : 114483
+
-

عشق، نان و آب نمی‌شود آقای وزیر!

فهیمه طباطبایی- خبرنگار

در کشوری که مسئولان حرف‌ها و عملکردهای متنوعی برای شگفت‌زده‌ کردن‌ ما دارند، صبح شنبه با ویدئوی وایرال‌شده‌ای آغاز شد که در آن وزیر آموزش و پرورش، در جمع مخاطبانی نامعلوم، اهمیت و منزلت تعلیم و تربیت را به حاضران یادآوری و تأکید می‌کرد کسی آنها را مجبور نمی‌کند شغلی را بپذیرند، اما اگر پذیرفتند، باید آن را با جان و دل و عشق و علاقه انجام دهند و اعتراض نکنند. مخاطب این اظهارات در افکار عمومی، معلمان تلقی و این مسئله زمینه‌ساز انتقادات گسترده به وزیر شد. با بالا گرفتن انتقادات، آقای حاجی‌میرزایی توضیحات تکمیلی داد و گفت مخاطب سخنانش نه معلمان که مدیران و مدیران کل وزارت آموزش و پرورش بوده‌اند؛ ادعایی که البته با قرائن و برخی جزئیات در متن اظهارات او همخوان نیست؛ چه آنکه وزیر در ‌فیلم جنجالی، می‌گوید اگر زیر قرارداد را امضا کردید و مسئولیت را پذیرفتید باید با عشق و علاقه آن را انجام دهید و نباید به کم بودن حقوق یا تأخیر در پرداخت آن اعتراض کنید. معاونان و مدیران کل معمولا برای پذیرش مسئولیت قراردادی امضا نمی‌کنند، حقوق آنها هم معمولا نه دیر و زود دارد و نه سوخت‌وسوز.
 با این حال، اینکه مخاطب اظهارات حاجی‌میرزایی چه کسانی بوده‌اند، در اصل قضیه چندان تفاوتی ایجاد نمی‌کند. از این دست سخنان، گاهی درباره مشاغل دیگر، ازجمله روزنامه‌نگاری یا حتی پرسنل‌ سازمان‌هایی مثل آتش‌نشانی یا کادر درمان هم گفته می‌شود؛ اینکه ماهیت شغل‌تان مقدس است و شما نباید با بحث‌های مربوط به تومان و ریال، فرصت خدمت در این حرفه مقدس را حتی برای لحظه‌ای از دست بدهید. اظهاراتی بسته بندی شده در واژگان زیبا که به‌شدت گمراه‌کننده‌اند. در این گفتمان مغالطه‌آمیز، مطالبه‌گری و پیگیری مسائل معیشتی، در تضاد با رسالت و منزلت شغلی افراد تعریف و تلاش می‌شود با حربه تقدس‌بخشی، در مقابل تلاش افراد برای استیفای حقوق‌شان، مانع ایجاد شود. به‌عنوان روزنامه‌نگار، بارها دیده‌ام که برخی کارفرماهای بی‌مسئولیت، چگونه با توسل به چنین استدلال‌های سستی، حقوق اصلی همکارانم را پایمال کرده یا با جملات فریبکارانه‌ای مثل اینکه روزنامه‌نگار نباید کارمند باشد، از زیر بار مسئولیت خود برای تامین حقوق و معیشت کارکنان خود، شانه خالی کرده‌اند. این نوع سخن گفتن، اگر نگوییم فریبکاری آشکار، دست‌کم آدرس غلط دادن است. مطالبه حقوق و مزایای قانونی، منافاتی با‌ شأن و منزلت شغلی و علاقه افراد به کارشان ندارد. آنچه به جایگاه والای مشاغلی از این دست لطمه می‌زند، از قضا مشکلات معیشتی است. معلمی که غم نان و دغدغه معیشت دارد، طبعا تمرکز و توان کافی برای ایفای مسئولیت مهم خود را نخواهد داشت. این معلم، مرشد و راهنما نمی‌خواهد، وزیری می‌خواهد که به جای نشان دادن ابواب طریقت و دشواری‌های مسیر عشق، حقوق و مطالبات بر زمین مانده او را پیگیری کند و در ترافیک مسئله‌ها در کشور، به سیاستگذاران کلان بفهماند که آموزش و پرورش مسئله ثانویه یا دست‌دوم نیست و همپای نیازهای زیستی، باید به آن توجه شود.

 

این خبر را به اشتراک بگذارید