محمد مقدسی
در نیمه ابتدایی سده سنگ و الماس ما با ابرروایتهایی چون کودتا، جنگ، اشغال و خفقان روبهرو بودهایم و هر چه خواندهایم از سیاستمداران و بزرگان عرصههای دیگر بوده و چیزی که کمتر دیدهایم مردمان عادی بودهاند؛ آنهایی که در پی همه این تلاطمات از پسِ تاریخ برآمدهاند و زندگی را هر چند بهسختی، پیش بردهاند. برای شناخت فکر و زمانه این مردمان چه راهی وجود دارد جز پناه بردن به روایتهای غیررسمیای که در کتابهای تاریخ نوشته نشدهاند. تنها مسیر این شناخت یافتن شاهراههایی است که از مسیر فرهنگ میگذرند؛ نه فرهنگ خاصپرور و کمخواندهشدهای که بالانشینی و تفنن حزبی را پیشه کرده بود، بلکه خواندن و دیدن فرهنگی که مردمان معمولی شهر و روستا با آن اوقات آسودگی خود را میگذراندند. خواندن پاورقیها از معدود راههایی است که میتوان در آن مخاطبان یا همان مردمان معمولی گمنام در تاریخ را با آنها دید و شنید. از آن رو که پاورقی برای سایه نویسندگان نوشته نمیشدند که در گوشه کتابخانه خاک بخورند و فرسوده شوند، آنها برای مخاطبانی نوشته میشدند که رؤیاها، ترسها و آسودگی خود را در این داستانها میجستند و نویسندگانشان همان شهرزادان قصهگو بودند که با تغییر احوالات جامعه، نه برای سلطان که برای دهقان و کارگر قصه میگفتند. بررسی همهجانبه و دقیق ابعاد گوناگون این پدیده تاریخی و اجتماعی در این صفحات محدود کاری نشدنی است، اما این سیاهه میتواند تصویر کوچکی از قصههای محبوب جامعه و ناخودآگاه آن را برای امروز ما تصویر کند.
پاورقی؛ داستان مردم زمانه
در همینه زمینه :