• چهار شنبه 27 تیر 1403
  • الأرْبِعَاء 10 محرم 1446
  • 2024 Jul 17
چهار شنبه 30 مهر 1399
کد مطلب : 113770
+
-

حامد مظاهریان، معاون برنامه‌ریزی، توسعه شهری و امور شورای شهرداری تهران در گفت‌وگو با همشهری:

سیاستمداران به برنامه‌ریزان استقلال عمل دهند

زینب زینال‌زاده- خبرنگار

پیشینه شهرهای توسعه‌یافته‌ای مثل آمستردام، استکهلم، اشتوتگارت، سئول، وین، کپنهاگ، اسلو، ملبورن، ونکوور و هلسینکی نشان می‌دهد که این روزهایشان را مدیون برنامه‌ریزی در سال‌های کمی دورتر هستند؛ شهرهایی زیست‌پذیر که به قول خیلی‌ها جان می‌دهند برای زندگی. در شهرهای توسعه‌یافته بیشتر رینگ‌های حمل‌ونقل عمومی تکمیل شده، طرح‌های آبرسانی و بازچرخانی آب به اجرا درآمده، موضوعات مربوط به تفکیک و استفاده مجدد از پسماندها کاملا مشخص شده و درعین‌حال  شهرها روزبه‌روز هوشمندتر می‌شوند. در اینگونه شهرها خیلی پیش‌تر، ریل‌گذاری برای توسعه پایدار را انجام داد‌ه‌اند تا اکنون شهری قابل‌ سکونت لقب بگیرند. البته که این ریل‌‌گذاری برای سال‌ها و دهه‌های آینده نیز در حال انجام است؛ موضوعی که مدیران عالی شهری فعلی تهران  از آن صحبت به میان آورده‌اند. حامد مظاهریان، معاون برنامه‌ریزی، توسعه شهری و امور شورای شهرداری تهران هم بر این مسئله تأکید دارد. او می‌گوید مهم‌ترین کاری که طی دو سه‌سال اخیر برای آبادانی و توسعه پایتخت ایران انجام شده و همچنان ادامه دارد، ریل‌گذاری مناسب برای آینده است؛ ریلی که شهر را در مسیر درست هدایت می‌کند و کسی و گروهی نمی‌تواند به‌راحتی، شهر را از این ریل خارج کند. به همین‌خاطر، در شرایط سخت اقتصادی فعلی نباید انتظار داشت پروژه‌هایی به اجرا درآیند که خیلی زود به نتیجه می‌رسند اما مشخص نیست  چه تأثیری برای آینده شهر خواهند گذاشت. مظاهریان می‌گوید اکنون برنامه‌ریزی درست، خیلی واجب‌تر از پروژه‌های عمرانی بزرگ با زیان‌های زیست‌محیطی و اجتماعی است. او همچنین اعتقاد دارد برای بهره‌وری بهتر، باید آزادی عمل در برنامه‌ریزی داشته باشند، چراکه با تنگناهای سیاستی، برنامه‌ای که رضایتمندی شهروندان را به‌دنبال داشته باشد، تدوین نمی‌شود. در این رابطه با حامد مظاهریان گفت‌وگو کرده‌ایم که  در ادامه می‌خوانید.

هر کاری قبل از اجرا برای اینکه به نتایج مطلوب ختم شود، نیاز به برنامه‌ریزی دارد. وضعیت برنامه‌ریزی در مدیریت شهری ایران و تهران را چگونه ارزیابی می‌کنید؟
مقوله برنامه‌ریزی در ایران دچار یک چالش راهبردی است. درحالی‌که در سال‌های پایانی برنامه ششم توسعه کشور به سر می‌بریم، تحقیقات انجام‌شده حاکی از آن است که میزان تحقق برنامه‌ها طی این 6برنامه چیزی حدود 35درصد است. در چنین وضعیتی قطعا پرسش از برنامه و برنامه‌ریزی بیشتر امری تزئینی است و این اعداد نشان می‌دهد که راهبرد برنامه‌ریزی در کشور دچار اشکالات جدی است.
دلایل موفق نبودن راهبرد برنامه‌ریزی‌ها چیست؟
به‌نظرم بخش مهمی از ناموفق بودن برنامه‌های تدوین‌شده، به این دلیل است که از یک‌سو برنامه‌نویسان استقلال لازم را نداشته و اسیر دست سیاستمداران و عموما سیاستمداران پوپولیستی هستند که برنامه تدوین شده در نتیجه  به فهرستی بدون جزییات تبدیل می‌شود.
منظورتان این است که برنامه‌ها اصولی و منطقی تدوین نمی‌شوند؟
وقتی برنامه‌نویسان آزادی عمل داشته و با آگاهی از زیرساخت‌ها و الزامات اجرایی‌شدن برنامه‌ها به تدوین برنامه اقدام کنند، قاعدتا نباید شاهد چنین سرنوشت پرغصه‌ای برای برنامه‌ریزی در کشور باشیم. امروزه برنامه‌نویسان در غیاب استقلال عمل، هرآنچه در آرزوی سیاستمداران می‌گنجد را بدون توجه به توانایی‌ها و ظرفیت‌ها و الزامات کشور، فهرست می‌کنند و ظاهری برنامه‌گونه به آن می‌دهند. نتیجه هم چیزی نمی‌شود جز همین شرایطی که در آن قرار داریم: بدون برنامه و بدون نتیجه‌گیری لازم.
راهکار شما برای برنامه‌ریزی راهبردی چیست؟
باور دارم استقلال نظر برنامه‌ریزان، به‌ کارگیری مکانیزم‌هایی برای منعطف کردن برنامه‌های تدوین‌شده و به‌کارگیری برنامه‌ریزی غلتان، می‌تواند برنامه‌ریزی را به جایگاه واقعی خود بازگرداند و تجربه نشان داده برنامه‌ریزی اگر غلتان باشد، راهبردی و عملیاتی‌تر خواهد بود. وقتی برنامه 5ساله تدوین می‌شود باید متناسب با هرسال تغییراتی در آن ایجاد شود تا جوابگوی شرایط متغیر امروزی جهان باشد.
با یک مثال، غلتان‌بودن برنامه‌ریزی را توضیح می‌دهید؟
برنامه 5ساله برای تهران نوشته‌شده است. امسال با کرونا و گسترش تحریم‌ها مواجه شده‌ایم و برنامه سوم زمانی تدوین شد که این شرایط قابل پیش‌بینی نبود. بالطبع برنامه تدوین‌شده نمی‌تواند متناسب با شرایط فعلی باشد. غلتان و منعطف بودن برنامه به این معنی است که هرسال بتوان یک برنامه 5ساله تدوین کرد تا برنامه این اجازه را بدهد که با اقتضای زمان بخش‌هایی از برنامه تغییر کند و متناسب با شرایط اصلاح شود. با این کار برنامه‌ریزی می‌تواند عملیاتی شود و نتایج حاصل هم حتما مطلوب‌تر خواهد بود.
 چند سال پیش استفاده از پیوست‌های اجتماعی و فرهنگی و... در برنامه‌ریزی‌ها مطرح شد. آیا این امر محقق شده است؟
وقتی کلیت برنامه‌ریزی از ضعف بزرگ راهبردی برخوردار است، پیوست‌ها هم این ضعف را خواهند داشت و تأثیر لازم  راکه مدنظر برنامه‌ریزان است، نخواهد داشت.
با توجه به ضعف برنامه‌ریزی راهبردی، می‌توان برای تهران آینده برنامه‌ریزی کرد؟
در هر شرایطی می‌شود برنامه‌ریزی کرد؛ یعنی راهی جز این کار وجود ندارد. برنامه‌ای که منعطف باشد، واقع‌گرا باشد و فاصله معناداری با سیاستمداران پوپولیستی داشته باشد و فقط به فهرستی از آرزوها تبدیل نشود، قطعا می‌تواند چهره متفاوتی از تهران آینده پیش‌روی شهروندان قرار دهد.
این کار برای تهران1400 انجام‌ شده است؟
جواب سؤال را در پرسش قبلی دادم و به‌نظر این سؤال نیاز به بحث دارد که بهتر است این کار در محیط دانشگاهی انجام شود تا بنده به‌عنوان یک استاد دانشگاه پاسخگو باشم.
سؤال را به شکل دیگری مطرح می‌کنم. می‌توان به آینده و توسعه تهران امیدوار بود؟
باید بپذیریم توسعه، پروژه نیست بلکه یک فرایند است. تهران طی این سال‌ها رشد کرده و این رشد در بسیاری از مواقع منجر به توسعه نشده است؛ بنابراین یک فرایند پیش روی ما قرار دارد که به سمتش جلو می‌رویم و نکته مهم این است که در این فرایند برای رسیدن به هدف، راهبردهای درستی داشته باشیم.
در مقایسه با گذشته، رویکرد مدیریت شهری تغییر کرده، این تغییر در راستای فرایند توسعه بوده است؟
در تاریخ 100ساله تهران، این شهر همواره مدیران شهری اقتدارگرا داشته که در تلاش بودند تا با دیدگاه جزمی شهر را خوب اداره کنند. در دوره کنونی، مدیریت شهری، سیاست مردم محوری را به‌عنوان ایده‌های متفاوت در تصمیم‌گیری‌ها مورد توجه قرار داده است. این رویکرد برای نخستین بار در مدیریت شهری تهران حاکم شده و به همین دلیل تمام امور شهری باید در راستای رفاه شهروندان و ارتقاء کیفیت زندگی در شهر انجام شود و با این سیاست می‌توان شاهد اتفاقات خوبی در پایتخت بود.
عملیاتی شدن پروژه‌های کوچک ‌مقیاس نتیجه همین رویکرد جدید است؟
 می‌توان گفت بله، پروژه‌های کوچک ‌مقیاس نتیجه همین نوع نگاه متفاوت به شهر و محوریت قرار گرفتن شهروندان است که اگر نهادینه شود با استقبال شهروندان ساکن این شهر نیز مواجه خواهد شد.
دستاورد پروژه‌های کوچک ‌مقیاس چیست؟
مهم‌ترین دستاورد پروژه‌های کوچک ‌مقیاس، افزایش و بهبود کیفیت زندگی مردم در محلات، جلب مشارکت مردم در امور شهری و افزایش حس تعلق مردم به محله‌های خود است که از آن به‌عنوان مهم‌ترین اهداف این پروژه‌ها می‌توان یاد کرد.
چگونه می‌توان با پروژه‌های کوچک، حس تعلق شهروندان را افزایش داد؟
در شرایط کنونی بیشتر ساکنان ما در شهرها، شهرنشین هستند نه شهروند. فاصله شهروندی تا شهرنشینی همان حس تعلق است که طرح‌های محله محور می‌تواند این حس تعلق را تعمیق کند. به‌طورکلی در یک شهر توسعه‌یافته شهروندان خود را مالک شهر می‌دانند و در تصمیم‌گیری‌ها، اظهارنظرها و در اجرای پروژه‌ها مشارکت می‌کنند. براساس تحقیقات انجام‌شده مردم تهران وقتی در مقابل این پرسش قرار گرفتند که شهر مال چه‌کسی است؟ بسیاری از مردم پاسخ دادند که شهر متعلق به دولت و شهرداری است و تعداد کمی از شهروندان شهر را متعلق به‌ خودشان دانسته‌اند و این نشان‌دهنده آن است که در شهر حس تعلق فاصله معناداری با یک شهر مدرن دارد.
برای شنیده شدن حرف مردم نیاز به یک پل ارتباطی است. مسئولیتی که باید توسط شورایاران انجام می‌شد، اما امروز جایگاه آنها با چالش مواجه شده است. رویکرد مدیریت شهری در مقابل این چالش چیست؟
در رویکرد جدید مدیریت شهری باید حرف مردم و سخن گروه‌های مردم‌نهاد و افراد ذی‌نفع را بشنود. از طرفی نمی‌توان انتظار داشت 9میلیون جمعیت تهران تک‌تک با مدیران شهر در ارتباط باشند. وجود یک‌نهاد مردمی می‌تواند این ارتباط را نهادینه کند و شورایاران به‌عنوان معتمدان محلات و نماینده شهروندان بهترین گزینه هستند. شورای شهر و مدیریت شهری معتقد هستند شورایاران به‌عنوان یک‌نهاد مردمی در محلات شهری حضور داشته باشند و از فعالیت شورایاران دفاع می‌کنند. در همین راستا تدابیر قانونی در حال انجام و شورا درصدد است مستقلاً و یا به کمک مجلس مشکل پیش‌آمده در رابطه با شورایاران را حل کند. قطعاً دوره کنونی شورایاری دوره آخرشان نخواهد بود و من امیدوارم نهاد شورایاری قدرتمندتر از گذشته به کارش ادامه دهد.
در صحبت‌ها به موضوع مشارکت مردم اشاره کردید. آیا زمینه لازم برای مشارکت در امور شهری فراهم است؟
اجرای پروژه‌های محلی و کوچک ‌مقیاس یک اقدام نوپاست و قطعاً برای جلب مشارکت شهروندان نیاز به زمان است. برای همراه کردن مردم و آشنایی آنها با مفهوم و الزام مشارکت لازم است از فضاهای جمعی کوچک‌تر مانند مجتمع‌های آپارتمانی فرهنگسازی شروع شود. کاری که معاونت اجتماعی در حال برنامه‌ریزی برای آن است. وقتی مردم یاد بگیرند نسبت به داشته‌هایشان حساس باشند درگذر زمان به مسائل شهری پیرامون‌شان هم حساس می‌شوند و به همین منوال زمینه برای گفتن نیازها و خواسته‌ها و مشارکت در عملی کردن آنها با کمک مدیران شهری فراهم می‌شود.
آینده رویکرد جدید مدیریت شهری را چگونه ارزیابی می‌کنید؟
برای رسیدن به وضعیت مطلوب در اجرای پروژه‌های محلی و جلب مشارکت مردم راه طولانی در پیش داریم، اما مطمئن هستم هر قدمی که با رویکرد جدید برداشته می‌شود غیرقابل‌برگشت است. به این معنا که وقتی مردم خود را مالک شهر بدانند، پس گرفتن آن سخت خواهد بود و همین امر حس مسئولیت شهروندان در قبال محله و شهر را افزایش می‌دهد.
با توجه به اینکه پروژه‌های کوچک‌مقیاس مورد استقبال قرارگرفته‌اند. چرا هنوز برای برخی از آنها اعتبار اختصاص داده نشده است؟
برای پروژه‌های کوچک‌ مقیاس کلانشهر تهران در سال‌جاری حدود 1900میلیارد تومان اعتبار پیش‌بینی‌شده است که تاکنون برای 600 تا 700پروژه حدود 719میلیارد تومان اعتبار داده ‌شده است. پروژه‌های مصوب شده برای محله‌ها در حال اجراست و به ‌مرور زمان همه آنها عملیاتی شده و به بهره‌برداری خواهند رسید.
آیا در سایه پروژه‌های کوچک‌مقیاس، پروژه‌های کلان نیز نیمه‌تمام رهاشده‌اند؟
خیر. پروژه‌های خرد یا محلی مانعی برای اجرا و اتمام پروژه‌های کلان تهران نیستند. نکته حائز اهمیت در مورد پروژه‌های کلان جلب مشارکت بخش خصوصی است. در دوره جدید با توجه به شرایط اقتصادی نگاه مدیریت شهری به پروژه‌های کلان هم تغییر کرده و بیش از هر چیز حضور و جلب مشارکت بخش خصوصی مورد توجه قرارگرفته است. باور داریم که مدیریت شهری باید بداند فرایند بوروکراسی را به‌نوعی تغییر و مدیریت کند تا مسیر برای حضور سرمایه‌گذار بخش خصوصی هموارتر شود.
ورود سرمایه‌گذاران بخش خصوصی می‌تواند زمینه توسعه تهران را فراهم کند؟
این کار باید انجام شود و شهر تهران راه دیگری ندارد. بودجه شهرداری برای اتمام پروژه‌های کلان محدود است، بنابراین از بودجه محدود شهرداری باید به‌عنوان اهرم استفاده کرد و سرمایه‌گذار بخش خصوصی می‌تواند به‌عنوان سرمایه‌گذار، تسهیل‌گر و مشارکت‌کننده، زمینه اتمام پروژه‌ها را فراهم کند.
به‌نظر شما تمایل به جلب سرمایه‌گذاری داخلی است یا خارجی؟
محدودیتی در این مورد وجود ندارد. برای کلانشهری مثل تهران که در مقیاس جهانی قرار دارد زمینه برای مشارکت هر 2 یعنی سرمایه‌گذار داخلی و خارجی فراهم ‌شده است و اکنون پروژه‌های بزرگی در تهران وجود دارد که با مشارکت سرمایه‌گذاران خارجی ساخته ‌شده که نشانگر قابلیت جذب سرمایه‌گذاری خارجی برای شهری مانند تهران به‌خوبی فراهم شده است. اگرچه اکنون بحث تحریم‌ها، محدودیت‌های فراوانی را سر راه سرمایه‌گذاری قرار داده، ولی باید خود را برای دوران پسا تحریم آماده کنیم.
طی سال‌های گذشته مدیریت شهری تهران در حوزه عمران موفق بوده، اما در حوزه حمل‌ونقل اقبالی نداشته است. در این مورد توضیح دهید؟
در حوزه حمل‌ونقل طرح جامع قابل اتکایی وجود دارد که تمام مباحث و مسائل مربوط به زیرساخت‌های حمل‌ونقلی اعم از تعداد ناوگان ریلی، اتوبوس، تاکسی و حتی حمل‌ونقل سریع به شهرهای اقماری را درنظر گرفته است. توسعه شبکه حمل‌ونقل پرهزینه است و فکر تأمین هزینه‌ها تنها از بودجه شهرداری که مبتنی بر عوارضی که از شهروندان دریافت می‌شود، معقول نیست. در اکثر نقاط دنیا، دولت‌ها از بودجه عمومی بخش عمده‌ای از هزینه سنگین حمل‌ونقل را تأمین می‌کنند و در کشور ما نیز روال اینگونه است و دولت مسئولیت خرید اتوبوس را مطابق با قانون بر عهده دارد. نکته قابل‌تأمل و حیرت‌آور آن است که دولت از سال95 حتی یک دستگاه اتوبوس برای تهران خریداری نکرده است. مدیریت شهری وظایفی که بر عهده داشته مانند توسعه حمل‌ونقل پاک و ایجاد مسیر دوچرخه را اکنون انجام داده ، اما آنچه وظیفه دولت بوده به‌خوبی صورت نگرفته است.
برخی از طرح‌ها مانند توسعه دانشگاه تهران رها شده‌اند که این موضوع سبب گلایه‌مندی شهروندان شده است. در این مورد مدیریت شهری چه پاسخی دارد؟
متأسفانه ساختارهای کارکردی در تهران ایجاد شده که از قبل فکری برای توسعه و گسترش آنها نشده است. تعداد دانشجویان آموزش عالی در ایران طی 40سال بیش از 25برابر شده است که به‌طور حتم برای تأمین و پوشش این حجم از جذب دانشجو نیاز به فضای بیشتر آموزشی است. البته این موضوع کنار دانشگاه تهران برای دانشگاه‌هایی مانند امیرکبیر، الزهرا، بهشتی و علم و صنعت هم وجود دارد؛ اما در مورد دانشگاه تهران کار قدری متفاوت انجام ‌شده است. مسئولان دانشگاه برای این کار از بانک جهانی وام گرفته و دولت هم در زمان خود این گسترش را حمایت و تشویق کرده و اکنون‌که چالش ایجاد شده، دانشگاه تنها مانده است. به‌نظر می‌رسد مجموعه شهرداری و سازمان برنامه‌وبودجه باید در قبال بلاتکلیفی مردم احساس مسئولیت کرده و با راهکار مناسب، وضعیت نابسامان ایجادشده را ساماندهی کنند.

رژیم مسیر ماشین‌رو
حامد مظاهریان، معاون شهردار تهران: 

ایده‌ای که در جهان به‌سرعت در حال گسترش است «رژیم مسیر ماشین‌رو» است، به این معنا که فضای عبور وسایل موتوری کاهش یابد و به فضای عبور انسان و دوچرخه اختصاص می‌یابد. بخشی از گسترش مسیر ماشین‌رو در تهران بلند پروازانه بوده و بیش از 2 نسل را گرفتار کرده است. خیابان شوش نمونه شکست‌خورده‌ای است که بحث تعریض آن پیش از انقلاب شروع شد، اما به نتیجه نرسید و مدیریت شهری شجاعانه آن را متوقف کرد تا اصلاحات لازم انجام شود. خیابان کرمان هم نمونه دیگری است که متوقف شد. البته در خیابان پیروزی، ‌بخش زیادی از تعریض انجام شد و تنها 26پلاک باقی‌مانده که با تعیین تکلیف آنها این تعریض تمام می‌شود. تمام این تعریض‌ها با سیاست تهران شهر خودرومحور در دستور کار قرارگرفته بوده است. امروز که رویکرد و سیاست مدیریت شهری مبتنی بر انسان‌محور شدن شهر است، قاعدتاً اجرا و اتمام بسیاری از این طرح‌ها توجیهی ندارد. مدیریت شهری در مورد برخی از طرح‌های این‌چنین که متوقف ‌شده‌اند، برنامه‌ریزی کرده و در مورد برخی دیگر در حال بررسی و تصمیم‌گیری نهایی است تا از فضاهای پیش‌آمده درست استفاده شود.

این خبر را به اشتراک بگذارید