• یکشنبه 26 مرداد 1404
  • الأحَد 22 صفر 1447
  • 2025 Aug 17
دو شنبه 20 فروردین 1397
کد مطلب : 11353
لینک کوتاه : newspaper.hamshahrionline.ir/r2jk
+
-

عمارت آقا بزرگ اینجاست

زهرا اردشیری | خبرنگار

خشک شدن درختان باغ، حوضی رها شده و بدون آب، درختان شکسته و یک در بسته رو به رهگذران؛ اینجا عمارت وثوق‌الدوله یا همان خانه بزرگ آقاست. اما هیچ شباهتی به آن خانه‌ای که در سریال شهرزاد دیده‌اید ندارد. عمارت از داخل، شبیه خانه‌ای متروکه است و درحیاط هم اوضاع چندان مساعد نیست. این خانه در باغ سلیمانیه در منطقه 14 قرار دارد. باغی 2هکتاری که عمارت داخل آن متعلق به وثوق‌الدوله است. صاحب این باغ میرزا حسن خان معروف به وثوق‌الدوله، نخست وزیر ناصرالدین شاه قاجار بود. باغ وثوق‌الدوله، عمارتی قدیمی و متعلق به دوران قاجار است.

طی بیش از ۱۰۰ سال اخیر این خانه با تغییرات اساسی ساختاری و ظاهری همراه شد. تبدیل ایوان تابستانی به تالار آینه‌کاری از دیگر تغییرات بناست که به نظر می‌رسد این تحول به واسطه گسترش رابطه ایران و اروپاست. عمارت وثوق‌الدوله حالا بیشتر از 100 سال قدمت دارد و ویژگی‌های معماری متفاوت آن باعث شده ارزش تاریخی داشته باشد. اکنون زمین‌های وثوق‌الدوله کاربری‌های متفاوتی دارد. در قسمتی از زمین‌ها ساخت‌وساز به‌صورت شهرک انجام شده و به نام شهرک شهید نوری شناخته می‌شود.

بخش دیگر این اراضی بوستان سهند است. در بخش دیگر، خانه هم ساخته شده و مردم آن را به نام قیام شمالی می‌شناسند. این تقسیم‌بندی توسط همان هیئت 7نفره انجام شده است. قسمتی از این اراضی اکنون در تملک سازمان آب است و بخش دیگر توسط شهرداری به کلانتری و اداره راهنمایی و رانندگی واگذار شده. تنها باقیمانده این باغ پهناور در قسمت شمال شرق محله قرار دارد که ساختمان قدیمی (اندرونی) در این باغ موجود است و در تملک سازمان بسیج مستضعفین قرار دارد. مساحت باقیمانده باغ هم حدود 2هکتار است. سرای وثوق‌الدوله در خیابان چراغ‌برق (امیرکبیر فعلی)، حد فاصل چهارراه سرچشمه و سه‌راه امین حضور، کوچه میرزا محمد وزیر قرار دارد. 




کافه کتاب

دعوت به خوانش شکر تلخ  

معصومه اصغری | خبرنگار


می‌گویند یکی از ویژگی‌های اثر هنری شاخص این است که فرزند زمانه خودش باشد و به راستی کتاب «شکر تلخ» جعفر شهری را با همین تعریف باید جزو بهترین رمان‌های فارسی زبان قرار داد. بیشتر ما این نویسنده و پژوهشگر را با کتاب چندجلدی تهران قدیم می‌شناسیم. اثری که شهری در آن به‌طور مفصل به معرفی آداب و رسوم و سبک زندگی و مناسبات تهران قدیم پرداخته است. شکر تلخ او اما نوعی اتوبیوگرافی به حساب می‌آید و سطر به سطر آن پر شده از خاطره‌هایی که راوی در کودکی، آنها را زندگی کرده است.

شکر تلخ درست مثل نامش، هم تلخ است وهم شیرین. کمتر کنایه و ضرب‌المثل عامیانه فارسی است که در این کتاب غایب باشد و همین زبان و نثر بی‌نظیری به این اثر ماندگار بخشیده است. اگر می‌خواهید تصویر دقیق و درستی از وضع زندگی تهرانی‌ها در اواخر دوره قاجار و اوایل دوره پهلوی داشته باشید شکرتلخ حتماً به کارتان خواهد آمد. نزدیکان شهری بعدها گفتند که او این کتاب را با تکیه بر رنج‌های مادرش نوشته است و به همین دلیل خواننده به راحتی با راوی همراه می‌شود و این قصه تلخ و شیرین را تا همیشه به خاطر می‌سپارد. این کتاب در 510صفحه نوشته شده و توسط نشر تهران به بازار کتاب روانه شده است. شکر تلخ در برخی کتابخانه‌های عمومی در دسته کتاب‌هایی که در زمینه تاریخ شفاهی و فرهنگ رایج مردم کوچه و بازار است دسته‌بندی شده است. 



فرهنگ برو بچه‌های تِرون

  سبز باش: سالم و سردماغ باش، شاداب و تندرست باش.

  سرش تو حساب است: حواسش به همه جا هست، همه چیز را زیر نظر دارد، حساب کتابش درست است.

  شاخ شمشاد: بلند بالا، رعنا، خوش قد و قامت.

  شکسته نفسی: تواضع، افتادگی، فروتنی.

  صورت دادن: عمل کردن، انجام دادن.

  طوطی‌وار: مانند طوطی گفتار دیگران را بدون فهمیدن تکرار کردن.

  عرب و عجم: کنایه از همگی، غریبه و خودی، صغیر و کبیر، پیر و جوان، زن و مرد.

  غریب‌کش کردن: آزار و اذیت، خسارت و صدمه زدن به غریبه‌ها.

  فال‌گوش ایستادن: مخفیانه گوش دادن، مخفی شدن و به گفت‌وگو گوش کردن، استراق سمع کردن.

  فِش فِش: صدای بیرون زدن آب از مجاری تنگ با فشار.

  فلفلی: زرنگ، زیرک، فرز و چابک.

  قاچاقی: پنهانی، محرمانه، غیرقانونی، کاری که پنهانی صورت بگیرد یا کالایی که ممنوع است ولی غیرقانونی وارد شود.

  قبض روح شدن: مُردن، از دنیا رفتن، ترسیدن تا سرحد مرگ.

  کارکرده: مجرب، کاربلد، آزموده، وارد و باتجربه.

  گدای سامره: گدای سمج، گدای مزاحم، گدای پررو (صد رحمت به گدای سامره).

  لُنگ انداختن: به پاس احترام بزرگ‌تر، استاد و پیشکسوت سر فرود آوردن، تسلیم شدن، میدان را خالی کردن.

برگرفته از کتاب فرهنگ بروبچه های ترون
نوشته مرتضی احمدی

این خبر را به اشتراک بگذارید