
«صدیقه میری» شهردار نمونه استان خوزستان در گفتوگو با همشهری:
با صبوری، شهردار مردم شدم
رسیدن من به این جایگاه اصلا ساده نبود، روزهای اول مخالفان زیادی داشتم اما اکنون مردم میگویند برای دور بعد هم خودت شهردار باش

زهرا عباسی- روزنامه نگار
3 سال از روزی که صدیقه میری به عنوان نخستین شهردار زن خوزستان به ساختمان شهرداری گتوند رفت، میگذرد. او و شهرداری این شهرستان طی 3 سال اخیر روزهای خوب و بد زیادی دیده و حالا توانستهاند با جمعی ششنفره (5 عضو شورای شهر و شهردار) بهعنوان شهرداری برتر استان خوزستان معرفی شوند. میری البته بهعنوان یکی از مدیران برتر اجرایی خوزستان هم انتخاب شده است. او پیش از این نیز به دلیل توجه به موضوع حملونقل پاک و توسعه پایدار شهر از سازمان شهرداری و دهیاریهای کشور لوح سپاس گرفته بود. جایگاه امروز میری بهراحتی به دست نیامده است. هنوز هم روزهایی را به خاطر دارد که بسیاری علیه آن بودند و همه ضعفهای زیرساختی شهر را از چشم او که یک زن بود، میدیدند. به بهانه انتخاب صدیقه میری به عنوان یکی از مدیران برتر اجرایی استان و البته مجموعهاش بهعنوان شهرداری برتر خوزستان پای صحبتهایش نشستهایم که سرشار از خاطرات تلخ و شیرین است و هر کدام ریشه در قرنها نگاه ناصواب به توانمندی زنان دارد.
3سال پیش همه رسانهها از خبر انتخاب نخستین شهردار زن در خوزستان پر شده بود. چطور این اتفاق افتاد و پای یک زن به مدیریت شهری گتوند رسید؟
رسیدن من به این جایگاه اصلا ساده نبود. پیش از اینکه شهردار گتوند شوم، چند سال عضو شورای شهر اندیمشک بودم. اعضای شورای شهر گتوند 17-16 گزینه مرد برای شهرداری داشتند و در حال صحبت و رایزنی با آنها بودند. من گزینه پیشنهادی نبودم و خودم بهعنوان متقاضی درخواست کردم صحبتها و برنامههایم را بشنوند. راضی نمیشدند. بالاخره با وساطت یکی از اعضای خانم شورای شهر، توانستم راضیشان کنم. با این حال چند نفریشان نمیخواستند در جلسه حاضر شوند و بعدها میگفتند این را کسر شأن میدانستند. هر طور بود دیدار کردیم. کمی نظرات تعدیل شد و درباره برنامهها سؤال پرسیدند و کنجکاوی کردند. من هم دستم پر بود. قبل از اینکه در شورای اندیمشک باشم، مطالعه زیادی در حوزه شهری داشتم و از پس کنجکاویهایشان برآمدم. یک هفته بعد دوباره دیدار داشتیم و در نهایت در انتخاباتی که برگزار شد، هر 5 رأی شورا را کسب کردم. خودم را میشناختم. به اعضای شورا هم گفته بودم که اگر فکر کنم در کاری موفق نمیشوم، محال است در آن گام بگذارم.
اعضای شورای شهر گتوند با وجود نظر اولیهشان به شما رأی دادند. در ادامه با شما همراه بودند یا سنگاندازی میکردند؟
از همان موقع همراه بودند. حالا دیگر همیشه میگوییم ما یک شورای ششنفرهایم و دلیل موفقیت شهرداری گتوند هم همین همراهی شهرداری و شوراست.
مردم هم شما را پذیرفتند؟
بعد از اینکه شهردار شدم، خبر مثل بمب ترکید. عده کمی انتخاب یک زن بهعنوان شهردار را تحسین میکردند، اما جو غالب علیه من بود. همه میگفتند یک خانم شهردار شده، مگر هیچ مردی نبود؟ حالا که میخواستید یک زن را شهردار کنید، لااقل از خود گتوند انتخاب میکردید نه یک زن غیربومی. نگاهها سنتی بود و به همین دلیل شورا بهخاطر این انتخاب خیلی تحت فشار بود. البته بعدها نگاهها خیلی تغییر کرد. خود مردم از ابتدا همیشه با احترام با من برخورد میکردند و حالا بهقدری رابطه مردم و شهرداری خوب شده است که میگویند باید دور بعدی هم شهردار گتوند بمانی و نمیگذاریم بروی. قدردان مردم هستم.
شورا پا پس نکشید؟
نه. خیلی همراه بودند. فقط آن روزهای اول میگفتند چند کاری که مشهود باشد، انجام بده تا حداقل بتوانیم مردم را قانع کنیم. اما من میگفتم شما که سختی را تحمل کردید، کمی صبور باشید.
صبور باشند که شما چه اقداماتی انجام دهید؟
چند برنامه داشتم که از قبل دربارهشان فکر کرده بودم. گتوند یک کارخانه آسفالت فرسوده داشت که رها شده بود. نخستین کار اجراییای که شروع کردم، راهاندازی این کارخانه و تامین مخزن برای ذخیره قیر بود. چند ماهی طول کشید. در این مدت هم مدام از شهرداری و شورا سؤال میشد که چه کار کردید؟ یا میگفتند خودتان و خانم شهردارتان را جمع کنید و از این شهر بروید. بالاخره توانستیم مخزن قیر 1500 تنی را درست کنیم و کارخانه را راه بیندازیم. بلافاصله نهضت آسفالت در گتوند شروع شد. خیابانهای گتوند پیش از این فاجعه بود و توانستیم در مدت کوتاهی 80 درصد خیابانها را آسفالت کنیم. 38 درصد بافت گتوند فرسوده بود و در این محلهها هم اقدامات زیربنایی شروع شد و شهر رنگ و بویی گرفت. اعتراضها هم بهمرور کمتر شد. از سوی دیگر، گتوند از نظر فضای سبز فقیر و سرانه آن 5/3 متر به ازای هر نفر بود. کل جمعیت 25 هزار نفری گتوند فقط 3 پارک داشتند درحالیکه هماکنون سرانه فضای سبز به 14 مترمربع و تعداد پارکها به 9 مورد رسیده است. شهرداری گتوند از سال 62 تاسیس شده، اما منازل آن بدون پلاک و خیابانها بدون نام رها شده بود. ساماندهی اسامی، پلاکها و همینطور سامان دادن مسکن مهر از برنامههای دیگری بود که انجام شد.
بودجه کم نمیآوردید؟ چطور در این شرایط اقتصادی توانستید هزینهها را تامین کنید؟
شهرداری گتوند 13 سال متوالی تراز منفی داشت. ما با کنترل هزینهها و واگذاریهای قانونی در سال 97 بعد از 13 سال نهتنها بودجه را صددرصد محقق کردیم، بلکه 42 درصد مازاد داشتیم. سال 98 هم 21 درصد مازاد بودجه داشتیم و همه این کارها بهدلیل مدیریت هزینهها بود.
اهداف کلان و برنامههایی که با آنها توانستید شوراییها را راضی کنید، چه بود؟
زمانی که عضو شورای شهر بودم، چیزی که اذیتم میکرد نداشتن روح زندگی در شهر بود. گویی شهرهای ما خالی از روح هستند. نکته دوم، فساد روزافزونی بود که در شهرداریها وجود داشت. شهرداریها، دستگاههایی هستند که نظارت بر آنها کم است و نتیجهاش هم همین است که هر روز میشنویم یک نفر از مدیریت شهری یا شورای شهر یک منطقه به اتهام فساد مالی دستگیر یا احضار میشود. هدف سوم من این بود که حرف جدیدی برای مردم بزنم و رویههای غلطی که در زمینه فساد و کمکاری وجود داشت را اصلاح کنم. خدا را شکر توانستم با همراهی شورا و همکارانم در شهرداری به این اهداف برسم و نتیجه موفقیت ما، انتخاب بهعنوان شهرداری برتر خوزستان بود.
منظورتان از روح شهر چیست؟
شهر هیچ نظم، چینش یا نمادی نداشت. در همهچیز نوعی بدسلیقگی هویدا بود. وقتی شروع کردیم رنگ و لعاب دادن به شهر، بعضیها میگفتند شهر را شبیه مدادرنگی کردهاند، اما همین مدادرنگی امروز شادابتر است. گتوند، زادگاه قیصر امینپور، شاعر مطرح معاصر و محل آرامگاه ایشان است، اما هیچ نمادی از ایشان در شهر قرار نداشت و به همین دلیل تندیس ایشان را هم ساختیم.
زنان کجای برنامهریزیتان بودند؟
ببینید شهر ما بهقدری از نظر زیرساخت ضعیف بود که باید ابتدا به یک حداقلی از این زیرساخت میرسیدیم. البته فعلا طراحی و موافقت اعتبار ساخت پارک بانوان هم از استاندار گرفته شده است. پارک بعدیای که در گتوند ساخته میشود، پارک بانوان است.
مشارکت اقتصادیشان را هم دیدید؟ حتما هر کدام از زنان گتوند انتظار بیشتری از شما نسبت به یک شهردار مرد دارند.
مسائل مالی آییننامه خاصی دارد و در آن استثنا نیست، اما در مناسبتهای دیگر اگر قرار بر تسهیلگری بود و شهرداری اجازه داشت، حتما با بانوان همراهی بیشتری داشتیم. از سوی دیگر، نیمی از بازارچه شهرداری هم در اختیار بانوان است.
بین شهرداری یک زن و مرد تفاوت وجود دارد؟
شهردار بودن برای بانوان مشکلات زیادی دارد بهویژه در شهرهای کوچک که نگاه سنتی است و پذیرش حضور یک زن را ندارند. اما خودم نگاه زنانه و مردانه نداشتم. جامعه و کارم را پذیرفتم و خیلی به حاشیهها فکر نکردم. شخصیتی مبارز و روحیهای سرسخت و جنگنده دارم. همیشه به تنها چیزی که فکر میکنم کار و هدفم است و اصلا برایم حرف و حدیثها مهم نبوده و نیست. چند روز پیش همکارم میگفت: «روز اول که آمدی برنامههایت را اعلام کنی، گفتی که برای مدیریت منابع انسانی مثل شطرنج آنقدر با مهرهها بازی میکنی تا نتیجه مطلوب بگیری. من هم در گوش بغلدستیام گفتم، باشه. اگر تا 2 ماه دیگر با گریه تو را بیرون ننداختیم». حالا همه اینها برایمان فقط یک خاطره است.
9 ماه به پایان کارتان مانده است. چه برنامههایی برای این مدت دارید؟
از ابتدا یک روزشمار داشتیم. برخی از برنامههای این روزشمار باقی مانده که قصد داریم در ماههای باقیمانده آن را تکمیل کنیم. در کمتر از یک سال باقیمانده امیدوارم 2 پارک محلی، پارک بانوان، پیست دوچرخهسواری ساحلی، مسیر پیادهروی و بقیه آسفالت به پایان برسد.