• پنج شنبه 30 فروردین 1403
  • الْخَمِيس 9 شوال 1445
  • 2024 Apr 18
دو شنبه 14 مهر 1399
کد مطلب : 112193
+
-

هویت از دست رفته ساختمان‌های شهر در گفت و گو با گیتی اعتماد، معمار

سودجوها برند معماری تهران را از بین بردند!

سودجوها برند معماری تهران را از بین بردند!

سحر جعفریان

 ساختمان‌های یک شهر با شناسنامه‌ای از معماری‌هایشان بخشی از کالبد محیطی و فیزیکی شهر محسوب می‌شوند که بیانگر بسیاری از ارزش‌های فرهنگی، سنت‌ها و در یک نگاه کلی، ترسیم‌کننده الگوی معماری محله‌های آن هستند. الگویی که از محله‌ای به محله دیگر و از شهری به شهر دیگر، متفاوت است. همچنان که «یزد» و «کرمان» را با بادگیرهای همسو با اقلیم‌شان می‌شناسند و شمال کشور را با شیروانی، خشت و چینه چوبی یاد می‌کنند. معماری شهرهای جنوبی کشور را خانه‌های حصیری(کپر) شکل می‌دهند و البته تهران را با عمارت‌های ایوان‌دار و چند دری تصور می‌کنند که به مرور زمان، ساختمان‌های به اصطلاح مدرن جایشان را گرفتند و یک ناهمگونی معماری در شهر پدید آوردند که در حال حاضر به گفته معماران و کارشناسان شهرساز، ارتباط مستحکمی بین مؤلفه‌های سازنده بناها احساس نمی‌شود. الگوی معماری در نهمین تکه از پایتخت با توجه به جای دادن نماد بارز تلفیق معماری بومی و مدرن یعنی برج «آزادی» در خود نیز مستثنا از این ناهمگونی معماری نیست. برای پی بردن به چرایی پدید آمدن این ناهمگونی و محوشدن فرهنگ و هویت در سایه استراتژی‌های بی‌پشتوانه طراحی ابنیه با «گیتی اعتماد»، کارشناس ارشد معماری و شهرسازی و عضو کانون معماران معاصر، به گفت‌وگو نشستیم که در زیر با هم می‌خوانیم.


 به نظر شما معماری شهر «تهران» دارای هویتی مستقل و برندی مشخص است؟ 
روزگاری تهران با معماری ویژه خود در حال‌گذار از دوره کلاسیک بود که اتفاقاً آثار خوب و شناخته شده‌ای هم در آن دوره ساخته شد. اما در گذر زمان و ورود معماران کاسب‌کار و تفکر بازاری به این عرصه، می‌توان این‌گونه گفت که دیگر خبری از برند مشخص تهران نیست. برندی که هنوز نشانه‌هایی از آنها را می‌توان در محله‌های مختلف یافت. از جمله میدان «آزادی» که نمادی فاخر و باشکوه در عرصه ملی و بین‌المللی است. یک معماری که به خوبی گره خوردگی بین سنت و فرهنگ اسلامی را باارزش‌های ملی نمایان می‌سازد. اگر این الگو همچنان در روند ساختمان‌سازی‌های تهران ادامه می‌یافت، اکنون ما شاهد معماری برند و دارای هویت در تهران بودیم که هم طراحی و هم مصالح به کارگیری در آنها متناسب با شاخصه‌های اقلیمی، محیط‌زیستی، تاریخی، مذهبی، اقتصادی، سیاسی و اجتماعی و فرهنگی غالب و مؤثر بود و معماری تهران را به یک معماری ناهمگون تعبیر نمی‌کردند. 

 این ناهمگونی معماری در ساخت‌وساز مناطق شمالی و جنوبی تهران چگونه نمایان شده است؟ 
در تقسیم‌بندی تهران به شمال و جنوب و در حوزه معماری، بسیاری از پارامترها تأثیرگذار هستند. به‌عنوان مثال، وضعیت اقتصادی ساکنان آن محله و منطقه در به کارگیری کیفیت مصالح، متراژ و نوع نقشه‌کشی‌ها و معماری مؤثر هستند. برای همین است که ساختمان‌ها در مناطق شمال به گونه‌ای خاص و با امکانات ویژه و در مناطق جنوبی با طراحی‌های محدودتری ساخته می‌شوند. این الگوی متفاوت و متأثر از عوامل گوناگون سبب به وجود آمدن وجوه‌ای از ناهمگونی می‌شود که البته در آن باید از سودجویی برخی سرمایه‌داران و معماران که در واقع تخصص و استاندارد را قربانی طمع و پول افزون‌تر می‌کنند نیز یاد کرد. این رویه ممکن است در همه شهرهای دنیا اجرا شود. اما آنچه مهم است شیوه و میزان نظارت دستگاه‌های مرتبط است که متأسفانه در پایتخت کمتر به آن توجه می‌شود. اتفاقی که هرج و مرج معماری را پدید آورده است و به هر آنچه که از میراث معماری ادوار گذشته برجای مانده بود نیز آسیب می‌زند. 

 با توجه به توضیحات شما، کاستی در نظارت دستگاه‌های مدیریتی بر چگونگی معماری شهری یکی از مهم‌ترین عوامل ایجاد ناهمگونی ساخت‌وسازها در محله‌ها است. بیشتر شرح می‌دهید؟ 
زمانی که نظارت بر معماری شهری از طراحی بنا، مکان‌یابی، سازگار بودن با فرهنگ و هویت محله و شهر گرفته تا به کارگیری نوع مصالح و در نظر گرفتن نیاز جمعی به سبک خاصی از معماری، به‌طور کامل و جامع انجام شود، دیگر جایی برای سودجویی و افزایش تراکم آن هم در ارتفاعات مختلف پایتخت نمی‌ماند. البته سیاست‌ها در این زمینه نیز چندان محکم و قاطعانه نیست. سیاست‌هایی که اگر با توجه به همان هویت معماری و اصول شهرسازی تعیین شود، هم ساخت‌وسازها در شهر با دانش و اندیشه همراه است و هم میراث معماری شهر حفظ می‌شود. چراکه نگهداری از میراث معماری، یک تخصص است که اسلوب خاص می‌خواهد. برای مثال، برج آزادی برای حفاظت، نیاز به تخصص دارد تا از روند فرسایشی آن در گذر سال‌ها جلوگیری شود. تخصصی که این اواخر به خوبی رعایت نشده است. در حالی که هم نگهداشت این میراث مهم است و هم الهام‌گیری از آنها در الگوسازی و تأمین زیرساخت‌ها که تقریباً در بلندمدت می‌تواند شهر را به جایی بهتر برای زیستن تبدیل کند. 

نوسازی‌های غیر‌اصولی با معیارهای دم دستی
گیتی اعتماد درباره تأثیر معماری برج آزادی در روند ساختمان‌سازی منطقه ۹ می‌گوید: «تراکم ساختمان‌های منطقه به خوبی نشان می‌دهد که نه تنها ردپایی از نماد معماری این اثر چشمنواز در محله‌های منطقه ۹ دیده نمی‌شود، بلکه ما با انبوهی از بافت‌های فرسوده و حتی نوسازی شده‌ای روبه‌رو هستیم که ریزش و تخریب آنها نزدیک است. نوسازی‌ها کاملاً غیر‌اصولی، عام و با معیارهایی کاملاً دم‌دستی پیش می‌رود. انتظار نداریم در عصر حاضر خبری از عمارت‌های پیشین با اندرونی باشد. اما می‌توان آن سبک و سیاق را با تفکر نوین معماری امروزی پیوند زد و سازنده بناهایی بود که نه بین اهالی به بساز و بنداز شهرت یابند و نه هویت بصری محله‌هایی به‌ویژه محله‌های قدیمی را نابود کنند. محله‌های منطقه ۹ هرکدام روایت و قصه‌هایی دارند که می‌شد و می‌شود آنها را در قالب نمایی اصیل به نمایش گذاشت. این جذابیت معماری به رونق سایر فعالیت‌های اقتصادی هم می‌انجامد. الگوهای باغ‌های ایرانی، طاق کسری، بادگیر فیروزه‌ای و تقسیم‌بندی فضایی با عملکرد‌های متنوع برج آزادی می‌توانست در طراحی فضاهای سبز شهری، ساخت ساختمان‌های اداری و حتی خصوصی، مؤثر عمل کند. آنچه واضح است، تأثیر گسترده معماری دارای هویت بر نمای زیبای شهر و افزایش روحیه نشاط شهروندان است.

نماد ملی شاهکار ایرانی
بیش از 5 دهه از عمر برج آزادی می‌گذرد. بنایی که سال 1345 به همت «حسین امانت»، مهندس ایرانی، طراحی و در مدت 28 ماه به دست پیمانکاری به نام «حسین فتحی» ساخته شد. این نماد ملی در میدان آزادی یعنی ورودی غربی پایتخت قرار دارد و روزانه بیش از میلیون‌ها نفر از مقابلش عبور می‌کنند. ایرانیان خاطرات زیادی از این برج دارند و با انداختن عکس‌های یادگاری این خاطرات را ماندگار کرده‌اند. علاوه بر معماری زیبایی که در بیرون این برج به کار رفته و سبب حیرت همگان حتی جهانیان شده است، درون این سازه هم معماری و هنرهای متفاوت وجود دارد که تماشایش خالی از لطف نیست. در نیمه دوم دهه 40، طراحی دروازه غربی شهر تهران که در مجاورت با فرودگاه بین‌المللی «مهرآباد» قرار داشت و در معرض دید مردم، گردشگران، مهمانان عالی‌رتبه سیاسی و نظایر آن بود، به مسابقه گذاشته شد. هدف، طراحی بنایی یادمانی بود که علاوه بر داشتن تأثیرات بصری خاص، تداعی‌کننده پیشینه تاریخی، فرهنگی و هنری این سرزمین باشد و به‌عنوان نماد پایتخت ایران نیز محسوب شود. در این مسابقه، طرح ارائه شده از سوی حسین امانت که در آن زمان یکی از دانشجویان سال‌های پایانی رشته معماری دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران بود، برنده شد. طرح او، پس از پذیرش اولیه، تکمیل و با دقت نظر خاص، به نقشه‌های اجرایی تبدیل شد. نظارت بر حسن اجرا نیز برعهده مهندسان مشاور حسین امانت و همکاران بود. بخش اصلی این بنا در مدت 30 ماه، با کیفیت بسیار بالا و جزئیاتی که برای نخستین بار برای این ساختمان طراحی شده بود، اجرا و در 24 مهرماه 1350 هجری شمسی افتتاح شد و بخش‌های جانبی آن، در سال 1353 هجری شمسی مورد بهره‌برداری قرار گرفت. 
 

این خبر را به اشتراک بگذارید