جوانمرد هنر ملی
نگاهی به زندگی هنری عباس جوانمرد و گفتوگو با ایرج راد ، هادی مرزبان و روح الله جعفری
فهیمه پناه آذر_روزنامه نگار
«تئاتر بدون گروه نمیتواند به حیات خود ادامه دهد.»، «تئاتر بدون آزادی رشد نمیکند.»، «هنر تئاتر مثل آب روانی است که نمیتوان جلوی آن را گرفت.» اینها صحبتهایی است که عباس جوانمرد در تک گفتوگوها و حضورش در محافل تئاتری مدام تکرار میکرد. هر چند ۴۰ سال کار نکرد، اما همیشه بود و صحبتهایش میتوانست گرهگشا باشد. جوانمرد هنرمندی بود که هیچگاه نامش فراموش نمیشود و یکی از ستونهای اصلی تئاتر ایران به شمار میرود؛ فردی که گروه هنر ملی را تشکیل داد؛ فردی که در سال ۱۳۳۷دورههای آموزش گویندگی و کارگردانی را در تلویزیون ملی ایران تشکیل داد و در سال ۱۳۳۹سازمان تئاترهای تلویزیونی را در قالب 6گروه تئاتری تاسیس کرد. در این گزارش کوتاه از نقش جوانمرد در رشد تئاتر ملی و راهاندازی تئاتر تلویزیونی صحبت شده و در آن ایرج راد و هادی مرزبان از ویژگیهای منحصر به فرد جوانمرد گفتهاند؛ هنرمندی که نبودش با وجود عدمفعالیتش در این ۴۰ سال بیش از پیش دیده خواهد شد.
کودتایی که نقطه اول فعالیت هنر ملی بود
کودتای ۲۸مرداد شاید نقطه آغازین تشکیل گروه هنر ملی بود؛ گروهی که جوانمرد درباره شکلگیریاش در گفتوگویی که نزدیک به ۲۰ سال پیش داشته، گفته است: «در سالهای ۱۳۳۲ به بعد که در کشور هیچ نقطه روشنی از لحاظ موقعیت تئاتری وجود نداشت، چند تن از فارغالتحصیلان هنرستان هنرپیشگی، دور هم جمع شدند، به امید پیدا کردن یک راه و روندی برای تئاتر. در این مدت که حدود یک سال شد، این گروه با آخرین اطلاعات و اجراها و مسائل روز تئاتر دنیا آشنا شد و در جمع خود به تبادلنظر نشست. آن موقع افرادی چون علی نصیریان، اسماعیل داورفر، جمشید لایق، لطیفپور، ملکی، رضا بدیعی و من دور هم جمع شده بودیم تا کاری کنیم؛ هر چند هنوز گروهی با عنوان گروه هنر ملی وجود نداشت. کسانی بودیم که فارغالتحصیل شده و جای کار و فضا نداشتیم؛ فضای خفقانآور بعد از کودتای ۲۸مرداد بود. بهدنبال منفذی میگشتیم، نه فقط برای نفس کشیدن خودمان، بلکه برای نفس کشیدن جامعه؛ چون اگر تئاتر نباشد، نه خونی هست، نه جریانی و نه تبادلی، و وقتی هم آزادی نباشد، تئاتر نمیتواند نشو و نما پیدا کند.»
قدرت جوانمرد
عباس جوانمرد در طول زندگی هنری خود، بیش از 40نمایش صحنهای و تلویزیونی را کارگردانی کرد. هادی مرزبان درباره فقدان این هنرمندان به همشهری میگوید: «همه این روزها نگرانی وجود دارد؛ همانطور که هر فردی میداند مانند خوانش داستان رستم و سهراب که سهراب کشته میشود، یک روز هر آدمی میمیرد و هیچوقت مرگ را برای عزیزانش نمیخواهد. جوانمرد هم عزیزی بود که از دست رفت. او یک قدرت در تئاتر ایران بود. بازیگران زیادی را آموزش داد و علاقه وافری به تئاتر ملی و نمایشنامههای ایرانی داشت. بازیگرانی که در گروه او کار میکردند، انگار که یک دوره دانشگاهی را میگذراندند؛ بازیگرانی که در کارهای گروهی و حین کار آموزش میدیدند.» مرزبان در ادامه از عباس جوانمرد بهعنوان یکی از ستونهای تئاتر ایران یاد میکند که این ستون محکمترین و استوارترین ستون بوده و باقی میماند. مرزبان با اشاره به ارج نهادن هنرمندان توسط جوانمرد خاطرهای را به نقل از او عنوان میکند: «قبل از انقلاب گویا جلسهای برای درجهبندی حقوق هنرمندان گذاشته میشود. هر چه ارقام برای حقوق هنرمندان پیشنهاد میشود، عباس جوانمرد آن را رد کرده و با آن مقدار دستمزد مخالفت میکند. مدیرکل وقت به جوانمرد پیشنهاد میدهد که خودش رقمی تعیین کند و جوانمرد پاسخ میدهد باید حقوق یک هنرمند بالاتر از مقام عالی در یک وزارتخانه باشد.»
واکنش اصغر فرهادی
به خبر درگذشت عباس جوانمرد
اصغر فرهادی در پی درگذشت عباس جوانمرد نوشت: «بسیار از او آموختم، بیش از هر آموزگاری در این جهان.»
اصغر فرهادی در این متن نوشت: «عباس جوانمرد آموزگار بزرگ زندگی من، یکسال پس از آخرین دیدارمان چشم از جهان فروبست. 27سال پیش، آغاز آشنایی من و پریسا(بختآور) با چنین مرد زلال و سخاوتمندی بود که آرام آرام چشمهایمان را به افقهایی دورتر گشود. بسیار از او آموختم؛ بیش از هر آموزگاری در این جهان. نه فقط در هنر و تئاتر، مهمتر از این در نگاه به انسان. در ابتدای زندگی مشترکمان، پدرانه در کنارمان بود و بودنش باعث دلگرمی. یاد عزیزش همیشه با من و خانوادهام خواهد ماند.»
مردی که نمی توان انکارش کرد
روحالله جعفری، پژوهشگر و کارگردان تئاتر سالها با عباس جوانمرد دوستی و همکاری داشته. جعفری علاوه بر نگارش کتاب «گروه هنری ملی از آغاز تا پایان» که به فعالیت این گروه در سالهای ۱۳۳۵ تا ۱۳۵۷ در 2جلد پرداخته در نگارش کتاب «دیدار با خویش» که خاطرات عباس جوانمرد است، همراه این هنرمند بوده است. جعفری با عنوان این مطلب که استاد جوانمرد یکی از ستونهای ماندگار تئاتر معاصر ایران است، به همشهری میگوید: «او جزو آن دسته از هنرمندانی است که تاریخ اجتماعی- سیاسی- فرهنگی و هنری جامعه خود را طی دورههای مختلف زندگی و با دقت رصد کرده است و آنچه در جامعه به وقوع میپیوست درنظرش بیتفاوت نبوده است. برهمین اساس هنگامی که به سمت حوزه هنر نمایش میآید با پشتوانهای از شناخت دقیق اجتماع و مردم و فرهنگی که در آن رشد پیدا کرده، دست به خلق آثار نمایشی میزند و بدون واسطه میتواند با مخاطب دورهاش ارتباط برقرار کند.» جعفری میافزاید: «جوانمرد آموخته بود که برای انتقال معنای درست یک اثر نمایشی باید به فضیلت هنر بپردازد و به آن بها بدهد؛ به همین جهت در این راستا تمام تلاشش را بهکار برد تا در برابر مخاطبان این مهم را به نمایش بگذارد. جوانمرد مردی است که نمیتوان او را در تاریخ تئاتر و هنر ایران انکار کرد.»
همیشه به یاد نوشین و اساتید
جعفری معتقد است که در شخصیت جوانمرد باید به این نکته اشاره شود که او علاوه بر آنکه نویسنده، پژوهشگر، بازیگر و سرپرست هنر ملی بوده در وهله اول انسانی است که برای شأنیت بخشیدن به کرامتهای انسانی بها میداد و در هر شرایطی پایبند آن بود.
این پژوهشگر تصریح میکند: «در این راه نشان داد که ابتدا باید یک هنرمند قبل از آنکه به هنر خود بپردازد به لحاظ انسانی، خویشتن خویش را بشناسد تا بتواند آیینه تمامنما از جلوه یک انسان در جامعه باشد.» این کارگردان تئاتر همچنین یکی از ویژگیهای منحصر به فرد جوانمرد را بها دادن و ارج نهادن به پیشکسوتان و همه آن کسانی دانست که در عرصه فرهنگ و هنر فعالیت کرده و نقش بسزایی از خود به یادگار گذاشتهاند و با اشاره به شخصیت افرادی چون عبدالحسین نوشین اضافه میکند: «استاد جوانمرد سالهای سال با احترام از نوشین بهعنوان استادش یاد میکرد و همیشه از اساتیدش در هنرستان هنرپیشگی میگفت. جوانمرد قبل از آنکه به هنر بپردازد در زمینه ورزش و روزنامهنگاری تجربهای ارزنده داشت و در این حوزهها نیز از اساتید خود یاد میکرد که یکی از آنها دکتر بنایی بود که در آن زمان رئیس پیشاهنگی ایران محسوب میشد. جوانمرد در زمره افرادی به شمار میرود که بعد از کودتای ۲۸ مرداد سال ۳۲ در عرصه نمایش فعالیت و به خوبی نقش خود را ایفا میکند.»
تمرین نمایش در آپارتمان شاهین سرکیسیان
جعفری در ادامه از آشنایی جوانمرد با شاهین سرکیسیان میگوید و اینکه این ارتباط آنقدر صمیمی و عاطفی بود که همیشه از سرکیسیان یاد میکند و او دبیر گروه هنر ملی بود. جعفری یادآور میشود: «استاد جوانمرد و همنسلانش ازجمله علی نصیریان، جمشید لایق، منوچهر والی، جمیله شیخی، فهیمه رحیمنیا و... بهمدت 3سال در آپارتمان شاهین سرکیسیان و زیرنظر او به تمرین و یادگیری هنر نمایش پرداختند. در این 3سال جمع آنها با عنصر عشق و ایمان به آنچه انجام میدادند، حفظ شد. در آن آپارتمان نمایشهای زیادی تمرین شد، اما این آثار بهدلیل کمبود امکانات و نبود سالن هیچوقت اجرا نشد. وقتی پایه اصلی گروه هنر ملی در آپارتمان سرکیسیان شکل گرفت، جوانمرد بهدلیل علاقه زیادی که به شاهین سرکیسیان داشت همراه او به ترجمه نمایشنامههایی ازجمله «دختر دهاتی» نوشته کلیفورد اودتس پرداخت.» جعفری همچنین از نگارش نمایشنامههای تکپردهای میگوید و اینکه تجربه صحنهای جوانمرد با نمایش تکپردهای «محلل» بود و وقتی که این تجربه به واقعیت پیوست او و سایر همکارانش به این سمت سوق یافتند. بعد از آن نمایشنامه تکپردهای «مردهخورها» با اقتباسی از داستان صادق هدایت و «افعی طلایی» علی نصیریان نوشته شد و این نمایشها آغاز کار رسمی گروه ملی به شمار آمد. روحالله جعفری در پایان مهمترین کار جوانمرد که بسیار تأثیرگذار بوده و هست را ساماندهی، راهاندازی و اجرایی کردن هنر نمایش و اجرای زنده آن در تلویزیون ایران میداند: «آثار نمایشی که هر هفته در تلویزیون پخش میشد و مخاطبان را با هنر نمایش آشنا میکرد.»