خط پایان مکانیسم ماشه
کورش احمدی- کارشناس بینالملل
دوره 30روزهای که در نیمهشب یکشنبه به وقت گرینویچ به سر رسید، بهعنوان لحظهای بیسابقه در تاریخ 75ساله شورای امنیت و نیز تجربهای منحصر بهفرد در تاریخ 300ساله توسعه حقوق بینالملل به ثبت خواهد رسید. ویژگی بیسابقه و منحصربهفرد این لحظه تاریخی این است که طی آن آمریکا بهعنوان ابرقدرت یا هژمون زمانه در برابر دیگر قدرتهای بزرگ اعم از دوست یا رقیب قرار گرفت. برخلاف معمول، این ابرقدرت طی دوره زمامداری ترامپ، تلاشی برای ائتلافسازی نکرده و ظاهرا با این تصور که قدرت اقتصاد و نیروی نظامیاش آن را از ائتلاف با دیگران بینیاز کرده، بنای تکروی داشته است. طی این دوره 30روزه، 4عضو دائمی شورای امنیت، حتی دولت محافظهکار انگلیس و 9عضو از 10عضو غیردائمی آن، به شمول برخی دوستان آمریکا، تفسیر دولت ترامپ از 3بند از قطعنامه2231 را به چالش کشیده و با خروجی مدنظر آمریکا از این روند به صراحت مخالفت کردهاند.
این دعوا تاکنون حول حق آمریکا به توسل به ابزارهای حقوقی و اجرایی مرتبط با برجام چرخیده و 13عضو شورا با استناد به خروج آمریکا از برجام، مشروعیت توسل این کشور به ابزارهای برجام، ازجمله مکانیسم ماشه، برای بازگرداندن قطعنامههای ضدایرانی لغوشده را رد کردهاند. این کشورها راهی ساده برای این منظور برگزیدند. آنها بلافاصله بعد از اقدام آمریکا در 20اوت، طی نامههایی به رئیس شورای امنیت، اقدام آمریکا را مردود دانستند. در همین رابطه، اعضای شورا و متعاقبا روسای شورای امنیت در ماه اوت (اندونزی) و سپتامبر (نیجر) نیز از ارائه پیشنویس مقرر در بند11 قطعنامه2231 برای ادامه لغو قطعنامهها که آمریکا میتوانست آن را وتو کند، خودداری کردند. گزینه دیگر این کشورها برای به چالش کشیدن اقدام آمریکا توسل به اقدامات آییننامهای، مانند ارائه پیشنویسی در مخالفت با حق آمریکا برای توسل به مکانیسم ماشه بود. هرچند آمریکا نمیتوانست چنین پیشنویس آییننامهای را وتو کند، اما میتوانست با توسل به حق وتو با آییننامهای بودن آن مخالفت کند. اعضای شورا با تکیه بر تاکتیک خودداری از انجام هرگونه اقدامی در برابر اقدام آمریکا، بر نظر خود مبنی بر اینکه چون آمریکا عضو برجام نیست، پس مکانیسم ماشه چکانده نشده و لذا انجام اقدامی ضرورت ندارد، پای فشردند. باور آنها این بود که هرگونه اقدامی در برابر اقدام آمریکا میتوانست لایهای هرچند نازک از مشروعیت برای آن ایجاد کند. 13عضو شورا به شمول 3کشور اروپایی، معتقدند که ماشه اساسا چکانده نشده و لذا اتفاقی نیفتاده است. در چنین بستری روشن است که از روز دوشنبه آمریکا خواهد کوشید تا نظرش مبنی بر احیای قطعنامهها را به جامعه بینالمللی تحمیل کند. انتظار از دیگران این است که بر قرائت خود از ماجرا پایبند بمانند و بازگشت قطعنامهها را به رسمیت نشناسند و برخلاف رویه معمول، از ضمیمهکردن به قوانین داخلی و لازمالاجرا شمردن آنها خودداری کنند. ترامپ احتمالا با صدور یک فرمان اجرایی تهدید به تنبیه شرکتها و بانکهایی خواهد کرد که اقدام به خرید و فروش سلاح با ایران کنند. البته باید توجه داشت که اثرات چنین فرمان اجرایی احتمالی نیز عمدتا نمادین خواهد بود؛ چراکه پیش از این آمریکا در قالب تحریمهای ثانویه هر نهاد و شرکت و فرد ایرانی مؤثری را تحریم و دیگران را از معامله با آنها منع کرده است؛ در نتیجه پیامد عملی و ملموس چندانی را نباید در خروجی این روند انتظار داشت. البته غیر از تحریم تسلیحاتی، 2نکته مهم دیگر در قطعنامههای لغوشده وجود داشت: یکی ممنوعیت غنیسازی در خاک ایران و دیگری منع آزمایشهای موشکی در بند9 قطعنامه1927 بهنحوی الزامآور و متفاوت با بند مربوطه در قطعنامه2231.
با توجه به عدمشناسایی حقوقی احیای قطعنامهها، باید انتظار داشت که تلاش آمریکا برای واداشتن شورای امنیت و دبیرخانه سازمان ملل به احیای کمیته تحریم و پانل کارشناسی مربوط به تحریم ایران نیز به جایی نرسد. در چنین صورتی، نمیتوان قطعنامهها را بهلحاظ رسمی و حقوقی احیاشده تلقی کرد. در این صورت ایران نیز باید به همراه جامعه بینالمللی بر عدماحیای قطعنامهها پافشاری کند و از هر واکنشی که به سود طرز تلقی آمریکا تمام شود، اجتناب کند. چنین برخوردی در جهت ارجنهادن بر تلاش مخالفان اقدام آمریکا نیز خواهد بود.