مدیرعامل بورسکالا در گفتوگو با همشهری:
قیمتگذاری به کالای ایرانی صدمه میزند
به زعم کارشناسان، بورسکالا میتواند در سال 97به مکان مهمی برای حمایت از کالای ایرانی تبدیل شود؛ زیرا مکانیسم معاملات این بورس به شفافسازی معاملات و همینطور افزایش کیفیت محصولات کمک میکند اما همانطور که حامد سلطانینژاد، مدیرعامل بورس در گفتوگو با همشهری، میگوید: حمایت از کالای ایرانی از طریق بورسکالا با چالشهایی هم مواجه است؛ ازجمله این چالشها میتوان به اجرای سیاست قیمتگذاری دستوری که به سرکوب قیمتها هم شهرت دارد، اشاره کرد.
در چند دهه گذشته اجرای سیاست کنترل قیمتها در مورد برخی کالاها عمدتا به شکلگیری رانت به نفع عدهای خاص منجر شده بود؛ زیرا این افراد میتوانند با خرید محصولات قیمتگذاری شده با قیمتهای پایینتر آنها را در بازارهای دیگر با قیمتهای بیشتری بفروشند. به گفته مدیرعامل بورسکالا این رویه حتی به نفع مصرفکننده هم نیست؛ زیرا تفکیک مصرفکنندههای واقعی و غیرواقعی و اختصاص محصول قیمتگذاری شده به آنها بسیار دشوار و حتی غیرممکن است. در همین رابطه با حامد سلطانینژاد، مدیرعامل بورسکالا گفتوگویی انجام دادهایم.
در سالی که بهعنوان سال حمایت از کالای ایرانی نامگذاری شده است، بهنظر شما مهمترین چالش برای حمایت از کالای ایرانی چیست؟
به اعتقاد من مهمترین چالش و مانع بر سر توسعه تولیدات ایرانی بحث قیمتگذاری است. از سال قبل نگرشهای زیادی به سمت کنترل قیمتها پیش رفت. درواقع اینکه گفته میشود قیمتها نباید افزایش پیدا کند، نگرانکننده است. این رویه در مورد بورسکالا هم صدق میکند. بورس محلی برای قیمتگذاری در یک فضای رقابتی است؛ بنابراین گاهی اوقات ممکن است تحتتأثیر عرضه و تقاضا قیمتها هم دچار افزایش شود.
کنترل قیمتها چه اثری بر اقتصاد دارد؟
کنترل قیمتها شدنی نیست؛ مثلا هماکنون این دیدگاه وجود دارد قیمت ارز یا برخی کالاها ثابت بماند اما نتیجه این میشود که ناگهان قیمتها به شکل نامتعارفی رشد میکند و قیمت هر محصولی که اثر خود را نشان نداده بود، ناگهان با رشد قیمت مواجه شد، نکته مهمتر این است که این کنترل قیمتها خیلی بر زندگی مردم تأثیری ندارد و بیشتر باعث توزیع رانت و ایجاد قیمتهای مصنوعی میشود، بهویژه در مکانهایی مانند بورسکالا که عرصه قیمتگذاری آشکار است.
چرا نباید سیاست قیمتگذاری دولتی دنبال شود؟
کنترل قیمت یا سهمیهبندی کالاها فساد ایجاد میکند چون کنترل خریداران بسته به اینکه مصرفکننده هستند یا نیستند بسیار سخت و دشوار است. اینکه تولیدکننده را مجبور کنیم محصولاتش را با قیمتهایی پایینتر از قیمتهای جهانی در اختیار خریداران قرار دهند در گام نخست رانت ایجاد میکند و خریداران این کالاها را با قیمتی پایینتر از قیمتهای جهانی میخرند و آنها را میفروشند، شناسایی خریداران واقعی هم شدنی نیست.
چطور شدنی نیست؟
من یک مثال میزنم؛ شما دقت کنید، زمانی تصمیم گرفته شد روی محصول مس که با محوریت شرکت ملی صنایع مس تولید میشد، فارغ از اینکه قیمتهای جهانی چیست، سیاست قیمتگذاری دولتی اعمال شود، نتیجه این شد که خریداران این محصول، مصرفکننده واقعی نبودند، خریداران مس را به شکل معیوبی تغییر شکل میدادند و به قیمتهای بالاتری میفروختند؛ مثلا آن را به سینیهای مسی با اشکال و فرمهای نامتقارن تبدیل میکردند و با قیمتهای بالاتر میفروختند. با این کار علنا چیزی عاید مصرفکننده نمیشد و فقط رانتی تولید میشد و در اختیار عده خاصی قرار میگرفت. با انجام قیمتگذاری روی کالاها، چون قیمتها پایینتر از سطح جهانی تعیین میشود رانت ویژهای بین عدهای دلال توزیع میشود که پول دارند و بعد از خرید محصولات، آنها را ذخیره میکنند و در تلاطمهای قیمت میفروشند. به این ترتیب، نگرش کنترل قیمتها عمدتا به ایجاد رانت به نفع عدهای خاص منجر میشود.
این قیمتگذاریها مشخصا چه اثری بر فروش محصولات در بورسکالا دارد و آیا میتواند اجرای شعار حمایت از کالای ایرانی را دچار خدشه کند؟
بله قطعا، همه ما در تلاشیم که کالای ایرانی باکیفیت، تولید و عرضه شود. نکته اینجاست که کیفیت در عرصه رقابت برای ارزشگذاری هم تقویت میشود؛ مخصوصا کالاهایی که نهاده تولید کالاهای دیگر هستند. با توجه به اینکه بورسکالا عمدتا محل فروش چنین محصولاتی است، این موضوع میتواند به رویه درست کار صدمه بزند. دقت کنید اگر کالاها براساس کیفیت قیمتگذاری شوند، کالاهای باکیفیتتر این اجازه را پیدا میکنند که با قیمت بالاتری مبادله شوند و در نتیجه از ناحیه مصرفکننده مورد حمایت قرار میگیرند؛ به این ترتیب اگر بخواهیم جلوی افزایش قیمت را بگیریم معنایش این است که به همه کالاها با یک چشم و یک دیدگاه نگاه میکنیم که با این دیدگاه نمیتوان از کالای ایرانی حمایت کرد.
منظور شما این است که برای حمایت از کالای ایرانی باید اجازه دهیم که رقابت بر سر قیمت انجام شود؟
بله، بهنظر من رقابت عرصه خوبی برای حمایت از کالای باکیفیت ایرانی است اما قیمتگذاری دقیقا مغایر با این هدف است؛ ضمن اینکه کالاهایی که در گذشته قیمتگذاری شدهاند عموما کیفیتشان افزایش پیدا نکرده است؛ چون با کنترل قیمت تولیدکننده به فکر افزایش کیفیت نمیافتد؛ چون اساسا پاداشی بابت افزایش کیفیت دریافت نمیکند؛ بنابراین بهنظر من اجرای سیاست کنترل قیمت با شعار سال متناقض است.
با این استدلال بهنظر میرسد قیمتگذاری دولتی روی فرایند شفافیت بازار هم اثر منفی دارد.
بله دقیقا، در عین حال بحث شفافیت هم مطرح است. با اجرای سیاست قیمتگذاری، شفافیت کمرنگتر میشود چون بخشی از اقتصاد را به اقتصاد زیرزمینی تبدیل و شرایطی را ایجاد میکنیم که افرادی بتوانند از قیمتهای پایین یا رانت بهرهمند شوند. به بیان دیگر وقتی میخواهیم محصولی را بهصورت کنترلی و سهمیهبندی عرضه کنیم، رانت زیادی بین عدهای خاص توزیع میشود؛ مثلا قیمت ارز، با وجود اجرای سیاستهای ثبات قیمت کاهش پیدا نکرد، در عین حال مصرفکنندههای واقعی هم نتوانستند در ایام نوروز به ارز مصرفیشان دست پیدا کنند.
یکی از موضوعات مهم در سال حمایت از کالای ایرانی افزایش کیفیت محصولات ایرانی است. آیا بورسکالا برنامهای برای استانداردسازی محصولات بهمنظور افزایش کیفیت دارد؟
بورسکالا از گذشته برنامه مدونی را با همکاری سازمان استاندارد برای استانداردسازی کالاها تعریف کرده است، ضمن اینکه بورسکالا میتواند کسانی را که بیشتر فعالیت میکنند، مورد حمایت قرار دهد و از طریق مکانیسم رقابتی به آنها پاداش بدهد.
چطور؟
در خیلی از کالاهایی که بورسکالا وارد معاملات آن نشده است، تعیین استانداردها نوعی حد تعالی و نقطه پایانی کیفیت است؛ درحالیکه وقتی کالایی وارد بورس میشود، میتواند از این مرز تعالی و حد نهایت استاندارد هم عبور کند. پیشتر روش استانداردگذاری تنبیهی دنبال میشد؛ یعنی اگر یک کالا خصوصیات مورد نظر را نداشت جریمه میشد اما در بورسکالا استانداردگذاری جنبه تشویقی دارد به این معنا که هر کالایی که کیفیت بالاتری داشته باشد با پاداش افزایش تقاضا و افزایش قیمت مواجه میشود و اگر کالایی بهتر باشد پول بیشتری دریافت میکند. مثلا سال قبل گندم برخی استانها مانند گلستان بهدلیل کیفیت بالاتری که داشت با قیمت بیشتری مورد مبادله قرار گرفت. ضمن اینکه برخی خریداران حاضر بودند محصولی را که به محل مصرفشان نزدیکتر بود با قیمت بالاتری خریداری کنند و این یک مزیت رقابتی است که خریداران حاضرند از آن استفاده کنند.
پس اعمال سیاست قیمتگذاری دولتی از این منظر هم قابل بررسی است؟
بله اجرای سیستم قیمتگذاری، این مزیت را از بین میبرد. بحث استاندارد و تعیین قیمت بر مبنای کیفیت لازم و ملزوم هم هستند، به همین دلیل در تلاش هستیم کالاهایی را هم که استاندارد ندارند یا استانداردهایشان مبهم است، ساماندهی کنیم.
مثل چه کالاهایی؟
مثلا در حوزه زعفران هماکنون فقط یک استاندارد وجود دارد درحالیکه کیفیتها و استانداردهای مختلفی در مورد زعفران مانند زعفران سرگل، نگین و پوشال وجود دارد که باید برای هر کدام از آنها، استاندارد خاصی تعریف شود.
این استانداردسازی بیشتر در چه بخشهایی باید اجرا شود؟
با توجه به اینکه تاکنون تجارت در بخش کشاورزی ایران عمدتا سنتی بوده، این استانداردسازی بیشتر باید در بخش کشاورزی انجام شود. راه نجات بخش کشاورزی این است که وارد دوره صنعتی شود. برای این کار باید از روش رویت و مشاهده به سمت توصیف پیش برویم، وقتی میخواهیم به سمت توصیف پیش برویم باید حتما استانداردها دقیق باشد.
منظورتان از روش رویت و مشاهده چیست؟
هماکنون وقتی کسی قصد خرید یک محصول کشاورزی را در ایران دارد، حتما نمونه آن جنس را برای مشاهده مطالبه میکند؛ درحالیکه در تجارت صنعتی و انبوه دیگر روش رویت و مشاهده مرسوم نیست و بهجای آن استانداردهای دقیق اعمال میشود. مثلا همین حالا شکری که از خارج خریداری میکنیم یک کالای توصیفی است؛ یعنی استانداردهای دقیق و تعریف شده دارد.
بورسکالا چطور میخواهد محصولات کشاورزی را به سمت رویه صنعتی سوق دهد؟
این کار با تعریف ابزارهای معاملاتی انجام میشود؛ مثلا گواهی سپرده کالایی بورسکالا ابزاری برای استانداردکردن محصولات است. در عین حال ما نیاز به طراحی ابزارهای منعطفتری برای معاملات محصولات کشاورزی داریم؛ مثلا در بخش محصولات کشاورزی خریداران ترجیح میدهند که محصولات را در بلندمدت معامله کنند چون محصولات کشاورزی با بحث امنیت غذایی ارتباط مستقیم دارد.
ظاهرا مدل صندوقهای کالایی در این حوزه به موفقیت مدنظر دست نیافت.
بله طبق تجربه بورسکالا متوجه شدیم مدلهایی که اکنون در بخش بازار طلا استفاده میشود در بخش کشاورزی کاربرد ندارد؛ یعنی اینکه صندوقهای کالایی یا گواهی سپرده یا اوراق آتی که هماکنون در بخش طلا استفاده میشود در بخش کشاورزی یا بازار کالاهایی که کمدوامتر هستند، کاربرد ندارد؛ چون در بخش کشاورزی اگر بازارگردانها با تعاریف کنونی چندهزار تن پسته بخرند معمولا مایل نیستند آن را در سررسید تحویل بگیرند چون نمیدانند چطور باید از آن استفاده کنند. بنابر این باید مدلهایی متناسب با این بخش وجود داشته باشد.
برای حل این مشکل چه برنامهای دارید؟
با شناسایی حلقههای مفقوده، بورسکالا تصمیم گرفتیم اوراق آتی و آپشن متناسب با این بخش طراحی کنیم؛ بهطور مثال هماکنون در تلاشیم اوراق آتی و آپشن پسته، خرما و کالاهایی را که در انبار نگهداری میشوند، تعریف کنیم تا صندوقهایی که در این بخش فعالیت میکنند بتوانند روی گواهی سپرده این کالاها فیوچرز و آپشن تعریف کنند. این کار باعث میشود که مدیر صندوق خیالش از بابت تحویل کالا راحت باشد؛ زیرا دیگر لازم نیست کالا را تحویل بگیرد و در مقابل فعالان همان صنعت فیوچرز و آپشن آن کالا را در زمان سررسید خریداری میکنند چون اینها کسانی هستند که میدانند بعد از تحویل کالا با آن چه کنند و مشکلی برای دریافت کالا ندارند.
در مورد این مکانیسم بیشتر توضیح میدهید؟
فرض کنید تاجری که هر سال مقدار زیادی پسته صادر میکند در یک دوره زمانی نقدینگی لازم را برای خرید پسته مورد نظرش نداشته باشد. این تاجر میتواند با استفاده از گواهی سپرده کالایی محصول مورد نظرش را صرفا با پرداخت مبلغ مشخصی از یک صندوق خریداری کند و در موعد مقرر این محصول را دریافت و تسویه کند. با این روش صندوق به تأمین مالی این بخش کمک میکند و تاجر هم به تسهیل تجارت آن بخش کمک میکند؛ یعنی منابع مالی جدیدی که قبلا در حوزه بخش کشاورزی وجود نداشته وارد این بخش میشود.
آیا امکان دارد این طرح با شکست مواجه شود؟
هر چیزی امکان دارد، بهطور کلی در همه دنیا مدلهایی طراحی میشود که اگر بازار از آن استقبال کند به حیاتش ادامه میدهد. بهطور مثال چند سال قبل بورس لندن نوعی قرارداد آتی برای معاملات پیویسی یا بورس شیکاگو اوراق آتی شمش را طراحی کردند که هر دو با شکست مواجه شد اما این شکستها به توقف کار منجر نشد. باید پذیرفت که برای حل مشکلات این آزمونها باید انجام شود. همانطور که معاملات سلف موازی هم در ابتدای سال96 در بورسکالا با استقبال مواجه نشد اما پس از آن متوجه شدیم که ابزارهای بهتری هم برای انجام این معاملات مانند اوراق اختیار تبعی وجود دارد که که راحت میتوان با آن تأمین مالی کرد؛ نتیجه این بود که در پایان سال شاهد بودیم معاملات اوراق سلف موازی رونق گفت.
برنامه شما برای توسعه مبادلات تالار کشاورزی در سال97 چیست؟
ما در سال 97بازار مشتقه محصولات کشاورزی را توسعه خواهیم داد. همچنین بازار نقد معاملات خرما، آپشن و فیوچرز زعفران و آپشن پسته آغاز بهکار خواهد کرد؛ ضمن اینکه هدف اصلی ما در سال 97عمدتا روی توسعه محصولات کشاورزی است.
برای سایر بازارها در سال97 چه برنامهای دارید؟
در حوزه پتروشیمی فعالان این صنعت مطالباتی دارند که قرار است بر مبنای این مطالبات قراردادهای بلندمدت به اشکال مختلف و با انعطاف بیشتر طراحی شود. در مورد پتروشیمی در تلاشیم در سال97 روش کشف پرمیوم قیمت را توسعه دهیم حتی شاید این روش را در مورد ورق فولادی هم امتحان کنیم. همچنین یکی از مطالبات فعالان صنعت پیویسی این است که امسال بازار قراردادهای پیمان آتی تاسیس شود تا فعالان این صنعت بتوانند از طریق این قراردادها ریسکشان را در مقابل نوسانهای قیمت پوشش دهند. در حوزه بینالملل هم سعی خواهیم کرد روابطمان را با بورسهای کالایی دنیا از جمله عراق، چین و روسیه تقویت کنیم.
بورس ارز باید تاسیس شود
باوجود اینکه 2 سال از تصویب طرح تاسیس بورس ارز در شورای بورس میگذرد این بورس هنوز امکان تاسیس پیدا نکرده است. مسئولان بازار سرمایه و بورسکالا بارها اعلام آمادگی کردهاند اما مسئولان بانک مرکزی نه فقط زمینههای تاسیس این بورس را فراهم نکردهاند بلکه بهصورت تلویحی با اجرای این طرح مخالفت کردهاند، در واقع با وجود اینکه شورای بورس مجوز تاسیس بورس ارز را صادر کرده است اما مسئولان بانک مرکزی با این استدلال که اول باید نرخ ارز یکسان و بعد بورس ارز تاسیس شود فرصت تاسیس بورس ارز را گرفتهاند. بهزعم کارشناسان راهحل اصلی تکنرخی کردن ارز تاسیس بورس ارز است نه اینکه برای تاسیس بورس ارز منتظر تکنرخی شدن بمانیم.
با توجه به تحولات سریع بازار نقدی ارز، آیا هنوز برای تاسیس بورس ارز آمادگی دارید؟
به اعتقاد من بورس ارز حتما باید تاسیس شود؛ البته مهم نیست چهکسی این بورس را تاسیس میکند اما مهم این است که بورس ارز فعالیتش را آغاز کند، نمیتوانیم بگوییم چون ممکن است عدهای وارد سفته بازی در بازار ارز شوند بورس ارز را تاسیس نمیکنیم، زیرا همین حالا هم سفتهبازها در این بازار حضور دارند و شناسایی آنها هم بهراحتی میسر نیست.
ظاهرا مسئولان بانک مرکزی از حضور سفتهبازها واهمه دارند...
پرسش من این است که چطور میتوان تشخیص داد کسانی که در شرایط کنونی از صرافیهای مجاز ارز خریدهاند نیازشان واقعی بوده یا نبوده است. سفتهبازی یا فعالیت دلالی چیزی نیست که بشود آن را حذف کرد. تاکنون همه ابزارهای بهکار گرفتهشده برای شناسایی و تخصیص درست ارز به خریداران بیثمر بوده است.
بهنظر میرسد تاسیس بورس ارز به کمی جرأت نیاز دارد...
بله، شما به تجربه اخیر چین در تاسیس بازار فیوچرز نفت نگاه کنید. قرار است در این بازار، نفت با ارز رسمی چین یعنی یوان مبادله شود. با توجه به اینکه چین یکی از خریداران بزرگ نفت در دنیاست قرار است فروشندگانی که به این کشور نفت میفروشند محصولاتشان را از طریق این بورس و به وسیله یوان بفروشند که با این کار هم ارز رسمی چین یعنی یوان تقویت میشود و هم این کشور ریسکاش را در مقابل نوسانهای ارزی پوشش میدهد. ما باید از این کار درس بگیریم و نباید بگویم که در ایران نمیشود چنین طرحی را اجرا کرد.