پیچیدگی تغییر رفتار در رابطه با ویروس کرونا
مترجم: زینب نصیری- مدیرکل سلامت شهرداری تهران
کرونا تأثیرات شگرفی بر رفتارهای اجتماعی کنونی و موضوعات مرتبط با سلامت شهروندی داشته است تا جایی که حتی باعث شده مدیران، اساتید دانشگاهی و متخصصان درباره چگونگی شهرسازی در آینده تحقیق کنند؛ در یککلام میتوان گفت که این ویروس و بیماری کووید-19برنامهریزیها را تغییر داده و همهچیز تحتتأثیرش قرار گرفتهاند. جِف دریسکل، استاد مددکاری اجتماعی در دانشگاه ایالتی سِیلم، ماساچوست در همین ارتباط و بیشتر با محوریت سلامتی شهروندی مقالهای حاصل از یکپژوهش را منتشر کرده است که ترجمه آن را در زیر میخوانید.
عمل عکس در فاصلهگذاری اجتماعی
ظهور غیرمنتظره و ناگهانی بحران ویروس کرونا تأثیر چشمگیری بر سلامت و بهزیستی افراد، خانوادهها و جوامع داشته است. ما مددکاران اجتماعی در جایگاهی ویژه برای حمایت از افراد دچار بحران قرار داریم؛ چراکه بدینمنظور تحصیل کرده و آموزش دیدهایم تا مداخلاتی در جهت حمایت از سلامت و تندرستی افراد انجام دهیم. تمرکز بر سلامت و تندرستی در حوزه مددکاری اجتماعی موضوع جدیدی نیست. مرکز کنترل و پیشگیری از بیماری (CDC) راهبردهایی مقرر کرده که برای پیشگیری از انتقال یا ابتلا به ویروس کووید-19مؤثرند. یکی از این راهبردها حفظ فاصله فیزیکی با دیگران است. این عمل نامِ فاصلهگذاری فیزیکی (یا فاصلهگذاری اجتماعی) بهخود گرفته است. حفظ فاصله فیزیکی بهنظر امر سادهای است، اما در عمل عکس آن به اثبات رسیده است.
همانطور که از سایر رفتارهای مرتبط با سلامت مانند استعمال سیگار و موادمخدر میدانیم، تغییر رفتار و اختیار کردن رفتارهای سالمتر میتواند دشوار باشد. حکومتهای محلی، ایالتی و کشورها محدودیتهایی را بهمنظور حمایت از فاصلهگذاری فیزیکی اعمال کردهاند. برخی از این استراتژیها عبارتند از: محدودکردن رستورانها به ارائه غذای بیرونبر، تعطیلی تمامی کسبوکارهای غیرضروری (مانند آرایشگاهها و مراکز خرید)، تشویق به پرهیز از گردهماییهای بزرگ و انتقال کلاسِ درس مدارس و دانشگاهها به پلتفرم مجازی.
بسیاری از افراد استراتژیهای اعمالشده توسط حکومتهای محلی، ایالتی و کشورها را پذیرفتهاند، اما متأسفانه، هنوز افرادی هستند که در پیروی از پروتکلهای فاصلهگیری فیزیکی با چالش روبهرویند و ما روزانه شاهد نمونههای بسیاری از عدمرعایت پروتکلهای فاصلهگیری فیزیکی در رسانهها هستیم؛ مثلاً دانشجویان جوانی که تعطیلات بهاره خود را بهصورت دستهجمعی جشن میگیرند و نیز نوجوانانی که مشغول بازی بسکتبالند (که ورزشی پربرخورد است و امکان رعایت فاصلهگذاری در آن میسر نیست).
چرا برخی رعایت میکنند و بعضی نه؟
هرچه باشد، فرض ما این است که مردم مایل هستند از پخش یا مبتلا شدن به این ویروس کشنده اجتناب کنند. سالهاست که علوم اجتماعی به تحقیق و مطالعه عوامل مؤثر بر رفتارهای مرتبط باسلامت و تغییر رفتار میپردازد و درنتیجه این تلاشها، گنجینهای از دانش جمعآوری شده که ما را در درک بهتر رفتارهای سلامتمحور و تغییر رفتار یاری میرساند.
مددکاران اجتماعی و دانشجویان مددکاری اجتماعی با مفهوم تغییر رفتار ناآشنا نیستند؛ چراکه در تحصیل و کارورزی خود با نظریات و مدلهای مربوط آشنا شدهاند. با وجود این، چیزی که عموماً جای خالی آن حس میشود، نگاه بینرشتهای سلامت همگانی به مبحث تغییر رفتار است. دهههاست که متخصصان سلامت عمومی به مطالعه و بررسی رفتار از منظر پیشگیری میپردازند. در نتیجه ما هماکنون، به درکی برتر از عوامل مؤثر بر رفتارهای سلامتمحور و تغییر رفتار رسیدهایم. آگاهی از این عوامل باعث توسعه و تکامل نظریات و مدلهای سلامت عمومی شده که ما را در تفسیر و پیشبینی تغییر یا عدمتغییر رفتار افراد و نیز علت آن یاری میکند.
در اینجا من 3نظریه و مدل را که به ویروس کرونا و فاصلهگذاری فیزیکی مربوط میشود، معرفی خواهم کرد. این 3عبارتند از: مدل باور به سلامت، نظریه عمل منطقی و نظریه شناخت اجتماعی.
نظریات و مدلها
مدل باور به سلامت (HBM)1: مدل باور(اعتقاد) به سلامت یکی از رایجترین و پرکاربردترین مدلها برای درک و پیشبینی تغییر رفتار است. از این مدل در انواع کمپینهای پیشگیری، همچون پیشگیری از اچآیوی/ایدز، کمپینهای استفاده از کمربند ایمنی و نیز کمپین آزمایش ماموگرام استفاده شده است. تمرکز این مدل بر باورها و نگرش (شناخت) فرد در رابطه با پذیرش یک رفتار مربوط به سلامت است.
سازههای مدل باور به سلامت عبارتند از: حساسیت درکشده، شدت درکشده، منافع درکشده، موانع درکشده و خودکارآمدی.
حساسیت و شدت درکشده در کنار هم بهعنوان تهدید درکشده شناخته میشوند. حال ارتباط این سازهها با ویروس کرونا چیست؟ حساسیت درکشده با باورِ فرد درباره احتمال ابتلا به ویروس ارتباط دارد. شدت درکشده نیز بر پایه باور فرد درباره میزان خطر ویروس و نیز عواقب ابتلا به آن استوار است. منافع درکشده بر تفسیر فرد از جنبههای مثبت پذیرش رفتار جدیدِ فاصلهگیری فیزیکی تمرکز دارد. موانع درکشده نیز نگاه دارد به جنبههای منفی پذیرش فاصلهگذاری فیزیکی که شامل ارزیابی هزینههای روانی و احساسی نیز میشود و درنهایت خودکارآمدی به سطح اعتمادبهنفس فرد در پذیرش و پیادهسازی موفقیتآمیز فاصلهگذاری فیزیکی اشاره دارد.
نظریه عمل منطقی (TRA)2: نظریه عمل منطقی نیز مانند نظریه باور به سلامت، برای تعبیر و پیشبینی انواع رفتارهای سلامتمحور بهکار میرود؛ رفتارهایی مانند استفاده از وسایل پیشگیری از بارداری، استعمال سیگار و تنباکو و نیز استعمال موادمخدر. این نظریه میگوید که مهمترین تعیینکننده تغییر رفتار، مفهوم «داشتن قصد رفتاری» است. قصد رفتاری به آمادگی فرد برای شرکت در یک رفتار سلامتمحور اشاره دارد.
مفاهیم اصلی نظریه عمل منطقی که مایه پرورش قصد هستند، مشتمل بر نگرش نسبت به رفتار و هنجارهای ذهنی فرد است. نگرش فرد بر پایه ارزیابی مثبت یا منفی وی از رفتار مورد نظر استوار است. در رابطه با ویروس کرونا، فرد ممکن است بپرسد: «برای من رعایت فاصلهگیری فیزیکی چقدر اهمیت دارد؟» و یا «آیا بهنظر من، فاصلهگیری فیزیکی واقعاً تفاوتی در محافظت در برابر ویروس ایجاد میکند؟» بدینترتیب، اگر فردی با قاطعیت باور داشته باشد که نتایج مثبت بر نتایج منفی غالب هستند، بهاحتمال بیشتری نگرشی مثبت به فاصلهگذاری فیزیکی خواهد داشت.
هنجارهای ذهنی به شبکه ارتباطی اجتماعی/همسالان فرد بهلحاظ تأیید و یا عدمتأیید انجام یک رفتار خاص مربوط میشوند؛ برای مثال، سطح انگیزه یک فرد برای رعایت فاصلهگذاری فیزیکی ممکن است تأثیرگرفته از این باشد که گروه اجتماعی/همسالان تاچهحد به آن ارج مینهند. اگر گروه اجتماعی/همسالان فرد عقیده محکمی داشته باشند که رعایت فاصلهگیری فیزیکی برای حفظ سلامت دربرابر کرونا ویروس مهم است، فرد بهاحتمال بیشتری انگیزه پذیرش رفتار را خواهد داشت. رسانههای اجتماعی تاکنون نقش مؤثری در متقاعد ساختن افراد به ماندن در خانه ایفا کردهاند. برای مثال، بسیاری تصاویر پروفایل فیسبوکشان را تغییر داده و عبارت #در_خانه_بمانیم را به آن ضمیمه کردهاند. این مثالی از هنجار ذهنی است که توسط گروه اجتماعی/همسالان فرد تشویق شده و روی قصد فرد تأثیر میگذارد.
نظریه شناخت اجتماعی (SCT)3: عناصر سازنده نظریه شناخت اجتماعی نمایانگر تأکید مددکاری اجتماعی بر چشمانداز زیستمحیطی هستند. نظریه شناخت اجتماعی میگوید که تغییر رفتار، تحتتأثیر تعامل دوسویه فرد، محیطِ فرد و رفتار است. این نظریه مشتمل بر تقریباً 9مفهوم است. در این مقاله، من به 3مفهوم مرتبطتر، اکتفا میکنم که به درک ما از تغییر رفتار وسعت میبخشد. لطفاً توجه داشته باشید که خودکارآمدی در نظریه شناخت اجتماعی نیز مفهومی کلیدی است، اما پیشتر درباره آن در نظریه باور به سلامت صحبت کردیم. این مفاهیم عبارتند از: یادگیری مبتنی بر مشاهده، انتظار نتیجه و سازگاری احساسی.
پذیرش یا عدمپذیرش یک رفتار مربوط به سلامت توسط فرد (مثلاً فاصلهگذاری فیزیکی)، بسیاری از اوقات تأثیرگرفته از مشاهده دیگران در شبکه اجتماعی/همسالانِ فرد است (یادگیری مبتنی بر مشاهده). برای مثال، اگر فرد مرتباً در پستهای گروه همسالان خود در شبکههای اجتماعی ببیند که آنها از گزینههای جایگزین (مانند استفاده از زوم برای تماس و دورهمی تصویری مجازی) استفاده میکنند و از این جایگزینها راضی هستند، محتملتر است که خود نیز رفتار جدید را بپذیرد.
مفهوم انتظار نتیجه به سنجشِ ارزش و عواقب احتمالی پذیرش یک رفتار جدید مرتبط با سلامت میپردازد. بهعنوان مثال، رسانهها گاه داستان افرادی را نشان میدهند که علت عدمرعایت فاصلهگذاری برای آنها، ترس از افسردگی یا ایزولهشدن است. این افراد در سنجیدن منافع و پیامدهای احتمالی پذیرش فاصلهگیری فیزیکی، حس میکنند که هزینه احساسی چنین کاری برایشان سنگین است و درنتیجه، رفتار جدید را نمیپذیرند. حال به مفهوم آخر میرسیم، که سازگاری احساسی است. اگر فردی فاصلهگیری فیزیکی را بپذیرد، آیا این فرد ظرفیت و مهارتهای لازم برای کنارآمدن با تأثیر روانی احتمالی را خواهد داشت؟ اگر فردی مهارت لازم برای کنار آمدن با حالت روانی منفی مربوط به فاصلهگیری فیزیکی را نداشته باشد، ممکن است وارونه عمل کند و از پذیرش چنین رفتاری سر باز بزند و در نتیجه خود و دیگران را در معرض خطر ابتلا یا انتقال ویروس قرار دهد.
نتیجهگیری
بحران کووید-19 و پیامدهای آن اهمیت درک رفتار و تغییر رفتار را برجسته کرده است. ما میدانیم که تغییر رفتار، کار دشواری است و از این بحران آموختهایم که فاصلهگذاری فیزیکی یکی از همان رفتارهای پیچیده است که افراد در پذیرش آن، با چالش روبهرو هستند.
در این شرایط جدید و دشوار، داشتن درکی از نظریات و مدلهای اجتماعی که روی تغییر رفتار تأثیر میگذارند، برای رسیدن به ارزیابی درست و نیز توسعه و اجرای اقدامات پیشگیرانهمان بسیار حیاتی است.
1 - Health Belief Model
2 - Theory of Reasoned Action
3 - Social Cognitive Theory
برای آنکه شهروندی عمل رعایت فاصلهگذاری فیزیکی را بپذیرد، لازم است که قصد محکمی بدینمنظور داشته باشد. عناصری که این قصد را تقویت میکنند، نگرش فرد به رفتار جدید، حقوق شهروندی و نیز تأثیر هنجارهای ذهنیاند