آنکه میگوید آری! آنکه میگوید نه!
مجید روانجو ـ نویسنده و روزنامهنگار
ما انسانهای این جایی و امروزی _ خواسته و بیشتر ناخواسته _ پیوسته گرفتاران انواع دامهای رد و قبولیم. مدام نظر میدهیم و بر طینت خویش پافشاریم. اغلب بدون استعانت از قوای فکر و به مدد احساسات لحظهای مخالفیم یا موافق.
اساس این نظردهی و تأکید یاریرسان اثبات ماست، با گمان اینکه همه حقیقت یا بخشی از آن را صاحب شدهایم یا خواهیم شد. آنکه میگوید نه! به اختیار یا بهطور غریزی میایستد رویاروی آنکه میگوید آری! و بالعکس. هر یک خود را محق میداند و در پی نفی دیگری است. چنین موضعگیری و واکنش سرسختانهای را میتوان در ارتباطهای ساده خانوادگی و نیز روابط پیچیده اجتماعی دید و ارزیابی کرد. میتوان آن را در مناسبات سیاسی و جدالهای متکی بر منافع مادی و استعانت از قدرت حاکمه پی گرفت. و نیز در عرصههای اقتصادی که نقطه عطف این تأیید یا انکار است.
همه ما عموما تصورات شبههآلودی از حقیقت داریم. هم او که میگوید آری و هم او که میگوید نه، به تجربه و گواهی رویدادها و اظهارات خرد و درشت و همچنین عدلههای اجتماعی _ تاریخی دریافتهاند: آنچه روزی ردای بالابلند آری بر تن داشته، ملبس نه و نفی شده است. هم نه و هم آری، هیچگاه بر زمینی سفت و محکم نخواهند ایستاد. همواره در مظان تردید قرار دارند. رخ نمون حقیقت در زندگی امروزی ما، تصوری است درهم جوش از آری و نه. تمامیت وجودی آری و نه، امری است بهشدت نسبی. شاید بتوان ورای آری و نه، نظر سومی را بهحساب آورد: آری _ نه. این را من نمیگویم. واقعیتهای از سر گذشته میگویند. همهچیز نه سیاه سیاه است، نه سفید سفید. چشم سوم ما دیده است در سیاهی بارقههایی از سفیدی و نیز در سفیدی، رگههای غیرقابل انکاری از سیاهی. روزگاری مفهوم «پرنده» در کشورهای استبدادزده و جهانسومی نماد و سمبل آزادی و رهایی و صلح بود. « آلفرد هیچکاک» در اوایل نیمه دوم قرن بیستم میلادی با ساخت فیلم «پرندگان» این طرز تلقی را مخدوش کرد و نشان داد که پرندگان علاوه بر ویژگیهای زیباشناسی دارای خصلتهای وحشتآفرین هم هستند.
طبیعی است که اگر بساط سلامت جامعه از نظر سیاسی و بهویژه فرهنگی مهیا باشد، اگر در اجتماع حقوق شهروندی و برابری زن و مرد در زمینههای مختلف بهصورتی قانونمند و دقیق و ضمانتدار رعایت شود، اگر حقوق کارگران و کودکان در پرتو قانون بخش جداییناپذیری از منافع عمومی و ملی قلمداد شود، اگر به خواستههای زنان به منزله ستون و شالوده پایداری جامعه اهمیت داده و جامه عمل پوشانده شود، اگر در قلمرو فرهنگ انواع سرعتگیرها تعبیه نشود و برای کارهای فرهنگی ارزش و اعتبار دائمی در نظر گرفته شود و پیشتر و مهمتر از همه آنها توزیع ثروت ملی میان آحاد مردم به تساوی و عادلانه صورت پذیرد، آنگاه، به مرور زمان سلطه و سیطره «آنکه میگوید آری» و «آنکه میگوید نه» کمرنگ و کمرنگتر خواهد شد.