راز تابآوری
مدیرمسئول و سردبیر اسبق همشهری از ربع قرن استمرار همشهری میگوید
علیاصغر محکی: همشهری را مردی میانسال، عاقل، میانهرو و آرام دریافتهام. برای جامعهای که عادت به زودمرگی مطبوعات دارد، آغاز بیستوششمین سال انتشار یک روزنامه، اگر نگوییم عجیب، میتواند یک خبر خوب، باشد. این عمر، اما آسان به بلندا نرسیده است. آغاز عزیمت همشهری حسابشده بود. این جریده دوستداشتنی و نوگرای طبقه متوسط شهری، مرارتهای مسیر حرفهای خود را به مدد حرفهایگرایی، هوشمندی، کادر کارآمد، فرهنگسازمانی غنی، خوداتکایی مالی، اعتدال، عقلانیت و پرهیز از ریسک نابهجا، آنقدر تحمل کرد تا به شخصیت تابآور حکایت روزنامهنگاری امروز ما تبدیل شد. روزنامهای که مخاطبانش آن را بیشتر فرهنگی، اجتماعی میشناسند تا سیاسی.
همشهری اما چگونه تابآور شد؟ تجربه زیسته را که با دانش موجود پیوند زنیم، پاسخی اجمالی برای این پرسش رازآلود خواهیم یافت و البته در دل امید داریم روز جشن تولد 50 یا 100سالگی همشهری، شواهد شایان بحث برای واکاوی این راز ماندگار همچنان پابرجا باشند.
شخصیت باصلابت همشهری را میشود از نگاه نافذ، دوراندیش، معتدل، رو به مردم، نرم و آرامبخش او دریافت! تلاطم بحرانهای دورهای، او را چندان آشفته نمیکند. گویی آماده است تا فرازوفرودهای پیاپی را پشت سر نهد و سر فرو نیاورد. چه طور؟
شخصیت فرهنگی همشهری، موقعیتشناس است. آگاهی او از روند نوسانات و تغییرات آتی و منش پیشنگر او آسان و تصادفی بهدست نیامده. اگر او غافلگیر نمیشود بهخاطر فهم درستاش از محیط عمل، خبرگی و پختگی ریشهدار اوست. تا وقتی او آیندهنگر است، میتواند هر تهدیدی را از پیش شناسایی و آن را تبدیل به فرصت کند. تهدیدها اما متنوعاند و دامنه شمولشان، هم تغییرات در ارکان قدرت سیاسی را دربرمیگیرد و هم مسائلی مانند نوسان بازار کاغذ و نشر، فناوریهای نوین ارتباطی فراگیر، تنگناهای اقتصادی، قوانین تازه، دگرگونی در ارزشها و نگرشهای مخاطبان و....
در جایی، به مناسبتی، بر این واقعیت تأکید داشتم که همشهری، نه فقط یک سازمان رسانهای یا نهاد فرهنگی یا بنگاه اقتصادی یا جمعیت سیاسی، یا بنیاد نیکوکاری اجتماعی بلکه آمیزهای از همه اینهاست. پس برای مدیریت آن، صرفا تک گرایشها و تخصصهای اقتصادی، سیاسی، حقوقی، فنی، فرهنگی و اجتماعی افاقه نمیکند بلکه نیازمند حکمت و خرد جمعی همه گرایشها و تخصصهای یاد شده است.
تکتک عناصر فعال در چرخه تولید تا توزیع همشهری، نمیتوانند خود را رها از این کلیت پیچیده تصور کنند. حس تعلق بالا، نیاز دائمی همشهری است تا هر نفر از اعضا، درباره چالشها و فرصتهای این روزنامه تامل و اندیشه کند و راهکار پیشنهادی خود را با دیگر همکاران به بحث و گفتوگو بگذارد. جریان سیال و شفاف گردش و تبادل اطلاعات هم لازم است تا اعضای همشهری، آگاهی لازم از منابع درونی و بیرونی، تعهدات و مسئولیتها، ذینفعان و مخاطبان داشته باشند.
به یاد میآورم روزهای کژتابی جریانی سیاسی را که چند صباحی سرخوش از قدرت، مشی انتقادی همشهری را برنمیتافت، گویی با دشمن روبهروست، پس برای توقف جریان حیات همشهری، برنامه میریخت و بیوقفه تلاش میکرد. بیش از هر چیزی، در آن روزهای سخت، قوت قلب و راهگشای مدیریت روزنامه، همراهی همدلانه و همهسویه منابع انسانی بخشهای مختلف همشهری بود. آن روزها گذشت و این واقعیت پررنگتر از گذشته شد که به مدد فرهنگسازمانی نیرومند، همشهری میتواند بر آسیبهای بزرگ چیره شود و سربلند در کنار خوانندگانش، برقرار بماند.
چالشهای همشهری به ناشکیباییها و ناآرامیهای سیاسی محدود نبوده و نیست. دورهای را هم تجربه کرده که تحریم و تورم، گرانی کاغذ و مرکب و تجهیزات چاپ و توزیع را تحمیل میکرد و موجب کاهش درآمدهای حاصل از جذب آگهی نیز شده بود. عاقلهمرد همشهری اما تخممرغها را در یک سبد قرار ننهاده بود. فرآوردهها و خدمات متنوع همشهری، و تعامل سازنده میان زیرسیستمهای آن، از سازمانهای آگهیها گرفته تا چاپ، توزیع، مجلات، ضمائم، و امور شهرستانها، موجب شد تا این چالش بزرگ نیز پشت سر نهاده شود بیآنکه افت تیراژ چشمگیر یا وادار به دریافت کمک از شهرداری تهران شود.
شخصیت همشهری تا وقتی که خویشتندار و صرفهجو باشد میتواند روی یاری سرمایهها و داراییهای خود همچنان حساب کند. مهمترین این داراییها، سرمایه اجتماعی همشهری بهویژه رضایت و اعتماد مخاطبان وفادارش است. برادران و فرزندان خانواده همشهری، از حیث آگاهی، تجربه، و حس تعلق همچنان قابل اتکای «کلانشخصیت» همشهری هستند. اصلا همشهری مدرسهای است که در آنجا بزرگانی همچون یونس شکرخواه، فریدون صدیقی، حسن نمکدوست و...، چراغ آموزش روزنامهنگاری عینیگرا، مردممدار، روزآمد، پرسشگر و جستوجومدار را روشن نگهداشتهاند. روزنامهنگاران و دبیران سرویس با سابقه همشهری، چه آنان که در تحریریه کاغذی مشغولند و چه آنان که در اتاق آنلاین تکاپوی حضور دارند، سرآمدان حرفه خود هستند.
فهرست داراییهای همشهری مراتب دیگری نیز دارد؛ استقلال مالی و اتکا به درآمد خود، برخورداری از چاپخانه اختصاصی، دفاتر تولید محتوا و توزیع در استانها، همشهری آنلاین، مدرسه آموزش و تحقیقات روزنامهنگاری، دفاتر همشهری محله و سامانه کارآمد توزیع در این فهرست جای دارند.
ادبیات همشهری، پاک و بسیار کماشتباه است. قلم نویسندگان همشهری نه آنچنان ثقیل است که از فهم مخاطب متوسط شهری دور افتد و نه آنچنان سطحی که وجهه وزین روزنامه را مخدوش کند. ویراستارانی ورزیده و توانمند در بخش فنی همشهری، مراقب تمیزی و سلامت ادبیات آن هستند. فناوریهای شبکهای پرسرعت و امن، نرمافزارهای جدید حروفچینی، صفحهآرایی و صفحهبندی، با ذوق و سلیقه نوآورانه پدیدآورندگان همشهری ترکیب شده است تا صفحات چاپی یا آنلاین همشهری چشمنواز و بدیع بماند.
همشهری استوار بر این سرمایههای ارزشمند است اما نمیتواند نگرانی خود را از یک رقیب جوان و تازهنفس پنهان کند. رقیب سایبری که از یکسو عادت خوانندگان را از مطالعه نسخههای چاپی به سمت سایتها و شبکههای آنلاین برده و از سوی دیگر رقیب آگهیهای روزنامه شده است. اینکه شخصیت عاقل، آرام، معتدل و آیندهنگر حکایت ما، چگونه به همزیستی با این رقیب نیرومند خواهد رسید، پرسشی اساسی است که شاید پاسخ آن را بهتر از هر جای دیگری، خانواده همشهری در آینده خواهد داد.