چند نفری تهران بودیم؟
وقتی مغز به ما دروغ میگوید
جمال رهنمایی
نخستین قانون سرشماری در ایران دهم خردادماه سال1318 تصویب شد و از همان سال به اجرا درآمد. روز دهم اسفند هم به مردم تهران اطلاع داده شد در خانههای خود بمانند تا جمعیت تهران شمارش شود. پس از پایان سرشماری هم جمعیت تهران 540هزار نفر اعلام شد.
همان موقع استادان وقت دانشگاه تهران و کارشناسان به دولت هشدار جدی دادند که مسئله بهداشت، تغذیه و مقابله با بلایای طبیعی مانند زلزله که تهران در معرض آن قرار داشته و دارد، در شهری با این موقعیت جغرافیایی و جمعیت با مشکلات فراوانی روبهرو خواهد بود. قرار شد برای جلوگیری از افزایش جمعیت تهران و حومه قوانین سفت و سختی به اجرا در آید که 18ماه بعد با حمله متفقین ایران اشغال شد و این قانون نیز به فراموشی سپرده شد.
عددها با ما صریح و روشن سخن میگویند اما مغز ما با دقت و ظرافت میانه خوبی ندارد. مغز انسان دوست دارد اطلاعات ورودی را ساده کند تا بتواند زودتر به حجم عظیم دادههایی که در هر لحظه وارد آن میشود، رسیدگی کند و برای ورود انبوه دادههای بعدی آماده شود.
برای انجام این وظیفه مغز ما چند کار مهم انجام میدهد که در اصول یادگیری « گشتالتی » بهعنوان «قوانین سازماندهی ادراک» نامگذاری شدهاند.
مهمترین قانون «پراگنانز» نام دارد. براساس این قانون مغز ما دوست دارد هر رویداد وارد شده به ذهن را معنیدار، ساده و کامل ببیند. این علاقهمندی باعث سهلانگاری و ساده انگاری ما میشود.
شش قانون دیگر هم وجود دارد که ادراک ما را برای این سادهانگاری و کمدقتی تحتتأثیر قرار میدهند.
تمایل به کامل کردن تجربههای ناکامل (قانون بستن)
ادراک بهتر مطالب مشابه (قانون شباهت)
درک بهتر مسائل نزدیک به هم (قانون مجاورت)
خط مستقیم، مستقیم ادامه مییابد و دایره بهصورت دایره (قانون ادامه خوب)
ما پدیدهها را ساده درک میکنیم (قانون سادگی)
آنچه درک میکنیم به زمینه آن بستگی دارد (قانون شکل و زمینه)
آمارها مرتب به ما یادآوری میکنند که پدیدهها در چه وضعیت کمی قرار دارند ولی مغز ما دوست دارد این آمارها با شرایط ما هماهنگ باشند.در نهایت این عددها هستند که قدرت خود را به رخ ما خواهند کشید.