ای مهر سپهر سخنسرایی
دکتر اردشیر صالحپور
پژوهشگر فرهنگ و هنر
به هرچه بوی وطن میدهد،سلام
به هر که بوی عشق میدهد، سلام
شکوه سپهر بر شده و تلالو مهر تابان جلالی، هماره در دیدگان و قلب انسانهایی متجلی یافته که خاستگاههای فرهنگی داشته و به یُمن فضیلت وجود خود، چون نگینی بر حلقه گرمابخش شور و شیدایی بودهاند.
آنانی که با طی مراحل سلوک و مراقبه و تلاش و تکاپو و جوشش در مسیر علم و معرفت به جایگاهی چنین سترگ دست یافتهاند.
میخواهم از نسلی سخن بگویم که ایمان راسخ، ارادهای مستحکم و عزمی جزم و آرمانهایی بلند داشتند، از آنانی که عشق و تعهد و نظم و پشتکار از آنان انسانهایی بزرگ ساخته بود... استاد سیدمحمد محیط طباطبایی را میگویم. بیشک او چراغدار ظلمت زمانه خویش بود و با کوشش و مجاهدت علمی بسیار، نکات تاریکی را بر ما روشن ساخت. او خود از سختیها برآمده بود و از سپیدی صبح تا شام به کار سخت آموزش و پژوهش مشغول بود.
انسانی که با دست خالی و دلی پرامید کارش را آغاز کرد و دنیای تازهای را در محیط علم و ادب و فضلیت ساخت که سابقه نداشت.
به راستی آنان این ایمان سترگ و اراده آهنین را از کجا گرفته بودند و این راز عمیق و حرارت الهامی را چگونه کسب کرده بودند؟ تردیدی نیست که آنان جز با بال و پر معرفت و عشق به این سرزمین و آینده نمیتوانستند به چنین مواهبی دست یابند.
انسان کوزهای پر شده از وجود خداست که میبایست به دریاهای بزرگ پیوند بخورد و به قول مولوی
قطره دانش که بخشیدی ز پیش
وصل میگردد آن به دریاهای خویش
و بدین ترتیب است که آنان در حقیقت هستی به نظر و بصیرت میرسند و از مرحله علمی تا حکمت فراتر میروند، چندان که «نظر» توجه و دقت در امور حقایق موجودات است و نیز توجهی الهی بر سالک راه حق و توجه بنده است به حق و «بصیرت» تجلی حق و تعلق اوست به حقایق بر طریق شهود، قوه قلبی است که به نور قدس روشن باشد و با آن قوت شخص به حقایق اشیاء را دریابند و ببینند، همانطور که نفس به وسیله چشم صور و ظواهر اشیا را ببیند...
آنان در مرحله علم متوقف نمیشوند و پس از کسب علم خود را به وادی معرفت میکشانند. انسانهایی که به زندگی معنا میبخشند. شعلههای سیالی که قرار نمیشناسند. هر کدامشان خود به تنهایی در قد و قواره یک «فرهنگستان» عمل میکنند.
و ما حالا که به کارنامه و آثار آنان توجه میکنیم روز به روز به عظمت آنان بیشتر پی میبریم. در آنان و گوهره پاکشان بیش از هر چیز عشق است که به عنوان نیروی محرکهای عمل میکند؛ عشقی که از شناخت و معرفت حاصل میشود. عشق راه کمال است.
میگویند استاد محیط طباطبایی خود معلم و استاد خویش است. او فقط سه سال و نیم به مدرسه رفته و در سر کلاس درس معلمان دارالفنون حاضر شده و بقیه عمر را به مطالعه و تحقیق گذرانده و از پرتو استعداد سرشار و حافظه تند و قوی و ممارست و فراگیری علم و ادب، به حق یکی از شخصیتهای برجسته فرهنگی عصر حاضر به حساب میآید.
و در کارنامه او همین بس که بیش از هزار و پانصد مقاله علمی و پانصد خطابه به چاپ رسیده است.
حدیث نیک و بد ما نوشته خواهد شد
زمانه را سندی و دفتری و دیوانی است