روا و ناروا در جراید
علی دشتی رئیس اداره سانسور مطبوعات شد
محمدناصر احدی
علی دشتی که تاکنون چند نوبتی نامش در این ستون به میان آمده، بعد از اینکه به غیظ رضاخان گرفتار شد، ماهها در زندان قصر و در ادامه، بهعلت کسالت گوارشی، در مریضخانه نجمیه و پس از آن در خانه خودش در حبس بود و- پس از حصول بهبودی- 6ماهی هم به بهبهان تبعید شد. سرانجام، گویا رفاقتش با سرپاس مختاری به دادش رسید و با پادرمیانی رئیس شهربانی توانست از زندان خلاصی یابد. در افواه شایع بود که دشتی جاسوس شهربانی است و اصلا دلیل زندانیشدنش قصور در انجام وظایفش بوده است. غلامحسین مصاحب رساله کوچکی با عنوان «دسیسههای علی دشتی» دارد که از نامش مشخص است چه نگاهی به دشتی و آرا و اعمالش دارد. مصاحب برای وصف دشتی از عبارت «سرطان جدیدالولاده» استفاده میکند و او را فردی میداند که بهواسطه قدرت بیان و قلمش به دستگاه حاکمه راه یافته بود. در طرف مقابل، ابراهیم خواجهنوری در جلد اول «بازیگران عصر طلایی»، دشتی را صریحاللهجه، مشوق «انتقاد» و دلسوز وطن معرفی میکند که زبان تندوتیزش باعث شده بود محاسن دیگرش در نظر نیاید. خلاصه، دشتی در 1317 به ریاست «اداره راهنمای نامهنگاری» میرسد (البته گویا دشتی در مرداد1316 به این سمت منصوب میشود اما تعیین ساختمان این اداره و همکاران دشتی تا سال1317 به درازا میکشد). اداره راهنمای نامهنگاری وظیفه سانسور مطبوعات را بر عهده داشت. مدیران جراید باید پیش از انتشار برای تمامی مطالب خود از این اداره مجوز میگرفتند. مقالات و مطالبی که به اداره سانسور میآمد، اگر مهر «روا» میخورد، اجازه چاپ مییافت و اگر مخالف مصالح تشخیص داده میشد، با داغ مهر «ناروا» تعزیر میشد. همکاران دشتی در این اداره عبارت بودند از عبدالرحمن فرامرزی (معاون و متخصص جریدهنگاری)، ابوالقاسم پاینده (مشاور و متخصص جریدهنگاری)، محمد حجازی (مدیر مجله اداره)، ابوالقاسم شمیم (مامور شهربانی) و محرمعلی خان (سانسورچی) که تمام هموغمشان این بود که نگذارند نوشتهای در مخالفت با رژیم نوشته و در مطبوعات منتشر شود. «مصالح عمومی»، «حیثیت کشور»، «فواید و اهمیت اقدامات دولت»، «مخل به امنیت داخلی» و «مضر به روابط خارجی» و کلیدواژههایی از این دست هم ابزار سرکوب و جلوگیری از نشر آزاد عقاید بود. این اداره تا زمان کنار رفتن رضاشاه از قدرت فعالیت داشت. دشتی بعدها گفت از بیم جانش این مسئولیت را پذیرفته بوده است.