پولها را پس دهید
همشهری برای نخستین بار منتشر میکند؛ دستور رضاشاه برای بازپسگیری هزینه تحصیل در اروپای زندانیان 53نفر
مصطفی شوقی
از همان اول که عباس میرزا ولیعهد فتحعلیشاه بعد از شکست تلخ در برابر روسیه تزاری، گروهی را برای آموختن فنون جدید به اروپا فرستاد تا سالهای بعد، این بیم و امید نزد بسیاری از حکومتها وجود داشت که رفتن محصلین ایرانی به خارج از ایران گرچه تبعات مثبتی برای آشنایی با علوم جدید دارد اما از نظر ساختار حکمرانی، آنها در بازگشت به کشور ناخودآگاه سیستم را به چالش میکشند و با توجه به مشکلات ساختاری، ضد آن میشورند. شاید همین نگاه از زمان ناصرالدینشاه بود. چون انتقاد ایرانیان فرنگرفته از حکومت به یک معضل بزرگ تبدیل شده بود. به طوری که شاهان قاجار تا پایان سلطنت کمتر به اعزام رسمی و بورسیه کردن دانشجویان ایرانی مبادرت میکردند. در دوره پهلوی اما داستان کمی فرق کرد؛ اصلاحات تند و شتابناک رضاشاه، دولت را مجبور میکرد که اعزام دانشجویان به خارج از کشور را از سر گیرد. در دیداری که شاه با نخستین گروه محصلین اعزامی به اروپا کرد هم این بیم و امید وجود داشته. در خاطرات این محصلین آمده است: «رضاشاه به دانشجویان نزدیک شد و آنان به دور ایشان حلقه زدند. وی با یکیک آنان دست داد و خطاب به آنها گفت؛ آیا میدانید که شماها را برای چه به خارج میفرستیم؟ لحظهای سکوت حکمفرما شد و سپس یکی از شاگردان جرأت به خرج داد و گفت؛ برای تحصیلات عالیه تا به مملکت خدمت بکنیم. شاه نگاهش را به او دوخت و بعد خطاب به محصلین گفت؛ ببینید آقایان! فرض میکنیم من و شما نسبت به هم وظایفی داریم. درست شد؟ وظیفه من مراقبت از شماهاست، و وظایف شماها اندوختن علم و دانش...».
ماجرای «53نفر» شوکی بزرگ به سیستم حکومت بود که چگونه دانشجویانی که خرج تحصیل آنها را داده است، ضد حکومت دست به اقدام میزنند. این مسئله بهصورتی غیرقابل هضم برای رضاشاه درآمده بود و براساس اسنادی که برای نخستین بار در همشهری منتشر میشود او دستور میدهد که هزینه تحصیل آن دسته از دانشجویانی را که بورسیه دولتی بودند و در گروه 53عضویت داشتهاند و در دادگاه محکوم شدهاند دریافت کنند. (سند اول)
این دستور با نامهنگاریهای بسیاری از سوی دستگاهی مرتبط با قضیه تا سالهای بعد ادامه دارد به نوعی که اسناد متعددی در این زمینه به دست همشهری رسیده است.
در سندی که منتشر شده است وزارت مالیه به وزارت کشور اینگونه گزارش میدهد که تقی ارانی، ایرج اسکندری، عبدالصمد کامبخش، مرتضی یزدی، مهدی لاله، خلیل ملکی و رضا رادمنش با بورسیه وزارتخانههای مختلف ازجمله وزارت فرهنگ و جنگ و وزارت طرق (راه) به اروپا اعزام شدهاند و درخواست میکند تا حل شدن این مسئله از اموال منقول و غیرمنقول این افراد نگهداری شود تا تکلیف پرداختهای مالیشان مشخص شود.
در سند دیگری (سند سوم) عبدالصمد کامبخش افسر اخراجی نیروی هوایی و تقی ارانی که با بورسیه ارتش به آلمان رفته است با توجه به سنوات و پرونده پرداختهای ماهانه حقوق و دستمزد بهترتیب 38676ریال و 15920ریال بهعنوان دریافت بورسیه باید به صندوق دولت پرداخت کنند.
مورد مهدی لاله بورسیه بانک ملی ایران در فرانسه در نوع خودش بسیار جالب است. او که از گروه 53نفر بود و البته بعدها مرام مارکسیستی را کنار گذاشت و از مدیران بانکی عصر پهلوی شد باید جریمه خود را معادل نرخ ایام تحصیل پرداخت میکرد. از اینرو بانک ملی در نامهای نرخ سالهای ایام تحصیل او را اعلام کرده است. (سند چهارم)
دکتر رضا رادمنش، دبیرکل سالهای بعد حزب توده نیز همانند مهدی لاله نرخ دریافتیاش معادلسازی شده است که جمعا باید 145349هزار ریال پرداخت میکرده است. (سند پنجم)