نقشه شاهکار مهندس فرانسوی نقش بر آب شد
کی به شما اجازه داده که این همه اراضی و باغ و میدان را تصرف کنید؟
معراج قنبری، حسین سبحانی
جای موزه در تهران خالی بود و رضاشاه میدانست که موزه یعنی تمدن و نزدیک شدن به نگاه غربیها. مدرنسازی بعد از راهآهن، دانشگاه و... موزه را طلب میکرد؛ یک موزه بزرگ و دهان پُرکن در قلب تهران.
سال1316 یکی از مهمترین اتفاقهای فرهنگی قرن اخیر در ایران بهوقوع پیوست. تأسیس نخستین بنای اختصاصی برای کاربری موزه، آن هم در کشوری با چنین تاریخ پردامنهای اتفاق کماهمیتی نبود؛ موزهای که نشانههای تمدن کهن این سرزمین را در همین کشور به نمایش بگذارد؛ تمدنی که بسیاری از آثارش سر از موزههای اروپا درآورده بود. نگاه به موزه و نگهداری آثار تاریخی در ایران بیسابقه نبود. ناصرالدین شاه در سفر به فرنگ، سری هم به موزهها زده و بدش نیامده بود که مشابه چیزی که در آنجا دیده بود، در کاخ خودش نیز داشته باشد. از اینرو شاید نخستین موزه ایران در یکی از تالارهای کاخ گلستان ایجاد شده بود. اگرچه آن را موزه سلطنتی قصر گلستان میشناختند اما نام جالبی هم داشت و اسمش را «اتاق موزه» گذاشته بودند. البته موزه نه بهمعنای چیزی که امروز از این واژه استنباط میشود، بلکه تالاری که در آن، هدایا، ظروف و اشیای نفیس را جمع کرده بودند و حتی خود ناصرالدین شاه نیز در چیدمان آنها نظارت مستقیم داشت.
از طرفی مرتضی قلیخان ممتازالملک، وزیر معارف در سال۱۲۹۵ در راستای حفظ آثاری که از زیرخاک بیرون میآمد، در اتاقهای تحتانی مدرسه دارالفنون محل مخصوصی به نام «موزه عتیقات» تاسیس کرده بود. پس از جابهجایی وزارت، این اشیا به عمارت مسعودیه منتقل شد. اما اتفاق اصلی نیازمند گذر از سالهای کشاکش تعویض سلسله بود. در سال1312، ساخت بنایی مخصوص برای موزه در دستور کار دولت قرار گرفت؛ موزهای که آیینه تاریخ چند هزار ساله ایران باشد. میدان مشق که آن زمان باغ ملی شده بود و فضایی وسیع در دل شهر بهشمار میرفت، برای ساخت چنین بنایی مناسب شناخته شد. وظیفه ساخت این بنا برعهده وزارت معارف گذاشته شد و گویا وزارتخانه به اشتباه تصور کرده بود که تمامی میدان مشق برای ساخت این بنا در اختیار آنها قرار گرفته است. آندره گدار- معمار کاربلد و معروف فرانسوی- طرح و نقشهای برای این موزه آماده کرد؛ ایدهای که درست در وسط میدان مشق قرار داشت. قرار بر این بود تا رضاشاه خود شخصاً در محل حاضر شود و نگاهی به طرح بیندازد. علیاصغر حکمت، وزیر معارف در کتاب «سی خاطره»، از این ملاقات چنین میگوید: «عصر یک روز سرد که بادهای خنک پاییزی تهران میوزید و هوای گردآلود فضا را غمانگیز میساخت و همه از پیشامد ناگواری حکایت میکرد در چنین موقعی شاهنشاه تشریف آوردند و بیدرنگ به طرف میز رفتند و نقشه را بهدقت بررسی کردند و طرح مقصود روشن بود و ما امیدوار بودیم که اجازه صادر میشود ولی غافل از آنکه شاه همانطور که اسراف و تبذیر در اموال منقول خزانه مملکت را اجازه نمیدادند در اعطای اموال غیرمنقول و اراضی هم نهایت اقتصاد را مرعی میدارند. من متوجه شدم که در اثناء مطالعه، سیمای ایشان اندک اندک متغیر میشود و پس از چند دقیقه، با کمال گرفتگی و تغیر ما را خطاب قرار داده و فرمودند: «کی به شما اجازه داده که این همه اراضی و باغ و میدان را تصرف کنید؟» بعد از این مؤاخذه توقف نفرموده بیتأمل سوار شده مراجعت کردند. من مبهوت و متحیر به جای خود مانده و رئیسالوزرا نیز در حیرت افتاد و مقصود شاه را درک نمیکردیم. با این پیشامد اسفانگیز، نقشه شاهکار مهندس فرانسوی نقش بر آب شد و قصرهای موهومی که وزیر معارف در اسپانیای خیال ساخته بود نابود گردید. روز بعد آقای فروغی به حضور شاهنشاه شرفیاب شده و از وزیر معارف شفاعت کردند که او از نیت ایشان بیخبر بوده و معذور است و بالاخره قسمت کوچکی در حدود ده هزار مترمربع در گوشه پارک برای موزه معارف اعطا گردید». القصه آندره گدار، سَردر موزه را با الهام از طاق کسرا طراحی کرد؛ ورودیای که ویژگی مشخص معماری این بنا شد. صحبت از وجوه معماری این بنا فرصت دیگری را طلب میکند. «عباسعلی معمار» و «استاد مراد تبریزی» نیز اجرا و ساخت موزه را به اتمام رساندند.
ملکالشعرای بهار قطعهای در وصف این موزه تازه تأسیس سرود، که بر سَردر موزه نقش بست. شاعر در چند بیت از این قطعه چنین سروده:
احسنت زهی موزه کز ایوان بلندش
گشتست پر از ریگ حسد موزه کیوان
این موزه نماینده اعصار و قرونست
ممتاز از اینرو شد از امثال و ز اقران
گنجینه ذوق است و هنرنامه تاریخ
آیینه علمست و نماینده عرفان
خواهند ازین موزه به دریوزه تحفها
شاهان پی آرایش کاشانه و ایوان
القصه چو بنیاد شد این موزه عالی
کاز فرّ شه آباد بماناد به دوران
بنوشت «بهار» از پی تاریخ بنایش
این موزه عالی شود آرایش ایران
موزه ایران باستان، همانطور که از نامش پیداست آثار دوره پیش از تاریخ ایران تا پیش از ورود اسلام به ایران را شامل میشود. ۶ دهه بعد (در ۱۳۷۵) موزه دیگری به نام «موزه دوران اسلامی» در کنار این موزه ساخته شد و آثاری از تمدن و هنر ایران، از ورود اسلام تا قاجاریه را در خود جای داد و این دو موزه مجموعهای ساختند که نام «موزه ملی ایران» را بهخود گرفت. این بنا امروزه و در مواجهه با خیابان سیتیر، آغازکننده تهرانگردیها و دریچه جذاب ورود به این خیابان است.
از راست به چپ: آندره گدار، شهریاری، کارمند فرهنگ زنجان و محمود آذر یغمایی رئیس فرهنگ زنجان (کارمندان فرهنگ زنجان)
این عکس در سال 1336 در گنبد سلطانیه زنجان برداشته شده.