ترجمه در بیست روز
دختر سروان، سرآغاز ترجمه ادبیات روس به فارسی بود
علی بزرگیان
نیما یوشیچ در نامهای به سال۱۳۱۴ مینویسد: «در دورهای که فکر و ذوق و هر چیز که صنعت و آرتیست با آن شناخته میشود، رو به تحلیل میرود و به زحمت جریان تحولی خود را ادامه میدهد، در دورهای که چیز قابل خواندن چاپ نمیشود، دختر سلطان پوشکین و امثال آن را که میبینید باید مستثنی باشد.» راست میگفت این شاعر دره یوش. در دودهه ابتدایی قرن جدید، رمانهای جدی، مهم و اثرگذار کمی به فارسی برگردانده میشد. غیر از چند کار ویکتور هوگو یا آناتول فرانس و الکساندر دوما که یادگار دوره ترجمه اواخر قاجار است، ترجمه رمان در عسرت بود و همانطور که نیما گفته بود «دختر کاپیتان»، اثر پوشکین جزو استثنائات بود؛ رمانی که در همین سال و به ترجمه پرویز ناتل خانلری از سوی دفتر انتشاراتی کلاله خاور منتشر شد. رمان را خانلری بیستروزه و وقتی محصل کلاس4 متوسطه بود، ترجمه کرد؛ آنهم با اندوخته زباندانیاش از کودکی. او که زبانهای فرنگی را از پدرش آموخته بود، چون به مدرسه سنلویی رفت، زبان فرانسهاش را تقویت کرد و از زمان تحصیل در دبیرستان دارالفنون، متونی را از فرانسه به فارسی درآورد؛ «در آن وقت محمد رمضانی افسانههای هفتگی چاپ میکرد که من هم بعضی از داستانهای کوتاه را از ادبیات فرانسه ترجمه میکردم.» دختر سروان که ابتدا «دختر سلطان» نام داشت، در یکی از شمارههای افسانه منتشر شد؛ جزوههایی که خانلری خود این دوره از ترجمههایش را «سیاهمشقی» برای کارهای مطبوعاتی ادبی دورههای بعدش خوانده است. دختر سروان، یکی از سرآغازهای ترجمههای ادبیات روس به فارسی بود که در دهههای بعدی جان تازهای به فضای فرهنگی ایرانی بخشید.