تداوم جدال کهنه و نو
رویکرد ماتریالیستی «دنیا»ی تقی ارانی
محمد ناصر احدی
شماره نخست مجله «دنیا» که به مدیرمسئولی دکتر تقی ارانی در اول بهمن 1312 درآمد در سرمقالهاش تکلیف خود را روشن کرده بود که قصد دارد با نگاهی ماتریالیستی به اوضاع ایران و نیازهای جدید آن نظر کند؛ «دنیا در مسائل علمی، صنعتی، اجتماعی و هنری (صنایع ظریفه) از نظر اصول مادی بحث مینماید و این اصل رول تاریخی آن را واضح میکند. دنیا و ایران نیز [که]جزئی از آن است دائما در تغییر و از حیث تمدن رو به تکامل است. در این سیر ترقی ایران هم به دنبال اروپا و آمریکا میرود و این خود اجبار تاریخی است. باید هم همینطور باشد. و همینطور هم هست. هر قدر هم یک مشت افیونی یا کهنهپرست و مردهپرست فریاد کنند ما این اروپایی را نمیخواهیم، ما طرفدار سیر قهقهرایی هستیم، تمدن قدیم هند و ایران مافوق تمدنها بود، برای ما صدای بلبل و بوی گل و آبِ رکنآباد و گلستان سعدی، خط نستعیلق، شفای بوعلی سینا و مسافرت با کاروان و غیره مافوق درجات تمدن است، باز هم کنسرت امثال بتهوون، عطر کارخانه کوتی، گلخانههای علمی، کتبی مانند رمارک، خط لاتین و ماشین تحریر، علوم و نظریات جدید مانند فرضیه نسبی، اسلوب دیالکتیک، بالاخره اتومبیل، رادیوم، ائروپلان و غیره وارد این سرزمین شده، تمام مقدسات آنها را به پشت موزهها خواهد راند. اما تمدن اروپایی خود دچار بحران و تضادهاست. اصول مادی در اروپا میخواهد به علوم و صنایع و اجتماعات و هنرها یک هارمونی و هماهنگی بدهد. طبیعی است این فکر نیز مانند سایر آثار و تمدن اروپایی به ایران نفوذ خواهد کرد.» درست 14سال بعد از اینکه حسن تقیزاده در اول بهمن 1298 از تسلیم تمدن اروپایی شدن دم زد، منادیان این تفکر که از نحلههای فکری مختلف بودند، همچنان سعی در جاانداختن و رسمیت بخشیدن به آن داشتند. ایرج اسکندری، دبیر اول حزب توده، و بزرگ علوی، از اعضای حزب توده، در انتشار دنیا، هم با نام خودشان و هم به ترتیب با نامهای مستعار ا. جمشید و فریدون ناخدا یاریرسان ارانی بودند که او هم نام مستعار احمد قاضی را برای خود برگزیده بود. دنیا در 2دوره منتشر شد؛ دوره نخست از 1312 تا 1314و دوره دوم از 1339 تا 1352. با اینکه برخی باورمندان نامآشنای چپگرا در فهم درست ارانی از ماتریالیسم دیالکتیک مارکسی تشکیک کردهاند، اما نمیتوان نفوذ او را در میان جوانان کتمان کرد.
ارانی در سال1318 درحالیکه فقط 36سال داشت، به روایتی در اثر تیفوس و به روایتی دیگر در اثر سمی که مأموران زندان به او خورانده بودند درگذشت.