کارش را ساختند
پایان تیمورتاش در دخمههای زندان قصر
احسان بهرام غفاری
در یکی از شبهای مهرماه، به سرلشکر آیرم خبر میرسانند که به زندان قصر برود. او بدون فوت وقت، خود را به دخمهای که تیمورتاش ماههای آخر حبس خود را در آن سلول انفرادی میگذراند، میرساند. سرهنگ پاشاخان (باجناق رضاشاه که ریاست کل زندانها را برعهده داشت) و پزشک احمدی با او همراه میشوند. ابتدا بازوی تیمورتاش را میگیرند تا از مقاومت او بکاهند، احمدی سم را به داخل رگهای او تزریق میکند اما سم کارگر نمیشود و بالشی روی صورت او میگذارند و خفهاش میکنند. دکتر قزلایاغ که در پزشکی قانونی مشغول است، علت مرگ را سکته قلبی اعلام میکند. عباسقلی گلشائیان در اینباره میگوید: «از زندان قصر بیرون آمدیم. وقتی به دیوان جزا رسیدیم، دیدم دکتر قزلایاغ بهقدری ناراحت است که روی صندلی افتاده و حالی ندارد. به من گفت یک چیزی میگویم اما قسم بخور که به کسی نگویی، تیمورتاش نمرد بلکه او را مسموم کردند، مسلم است او را کشتهاند. گفتم پس چرا تصدیق کردید که به مرگ طبیعی مرد؟ گفت میخواهی من هم مثل او بشوم؟» بعدها ایراندخت تیمورتاش، دختر او، با پشتکار بسیار توانست دکتر احمدی، قاتل پدرش و دیگر فعالان زمان رضاشاه را به محاکمه بکشاند.