کارگرانی که تمدن ساختند
علیاصغر سعیدی- جامعهشناس اقتصادی و استاد دانشگاه تهران
تبدیل مراکز مالی، اقتصادی، سیاسی و اجتماعی به موزه از چند جنبه حائز اهمیت است. نخست اینکه، چنین کاری هویت تاریخی شهر را حفظ میکند، حافظه جمعی مردم شهر را سامان میدهد و از هرگونه فراموشی جلوگیری میکند. البته میتوان نمایشگاه عکس مؤسسات تاریخی را تاسیس کرد، اما به یک علت مهم این نمایشگاهها هویتساز و راضیکننده نیستند. نخست به این دلیل که تحقیقات در حوزه توریسم نشان داده که مردم یک شهر برای فرار از آلودگی، شلوغی، بوروکراسی و گرفتاریهای مختلفی که آنها را احاطه کرده است، دست به سفر میزنند و به این دلیل سفر میکنند که به تاریخ پناه ببرند، چون چیزی که آنها را ارضا میکند و بهدنبال آن هستند، اصالت است. اصالت در فرهنگ، در تاریخ و طبیعت یافت میشود، یعنی همان پدیدههایی که بکر و دست نخورده هستند. موزههای واقعی، اصالت دارند و انسانها را راضی میکنند. البته نمایشگاهها یک مرحله ساخت برای جلوه دادن اصالت به شمار میآیند، اما راضیکننده نیستند. اما وقتی یک ساختمان یا محلی از بین رفته است، چارهای جز ساخت نمایشگاه وجود ندارد با این حال مردم دنبال اصل پدیده هستند.
کارخانه سیمان ری، تاریخ معاصر شهر تهران و شهرری است. سال1312 از چکاسلواکی خریده شد، چرا که رضاشاه میخواست مردم دیگر خانههای گلی نسازند. سیر تحول این کارخانه، سیر تحولات شهری است که حوادث مختلف ازجمله شورشهای کارگری، اعتصابات، رونق و رکود اقتصادی را پشت سر گذاشته و نیز دورههای مختلف تاریخی را مانند جنبش کارگری دهه1320 و رکود اقتصادی دهه1330 و رونق اقتصادی دهه1340 را بهخوبی نشان میدهد. وجود این کارخانه که هنوز کلنگی نشده است، نعمتی است که میتوان با آن هویت شهر تهران و شهرری را نشان داد و آن را بازسازی کرد. در دورهای که از 1310 آغاز شد، ساخت کارخانه سیمان، مظهر تمدنسازی بوده است. در کنار آن، ساختمانهای نساجی برای تولید البسه رنگارنگ و نیز کارخانه قند برای احیای کشاورزی و مصرف اساسی مردم تاسیس شده است.
در دهه30 کارخانه سیمان ری در شرکتی به نام شرکت مصالح ساختمانی مدیریت میشد. دکتر نیازمند، یکی از مدیران این کارخانه، میگفت که وقتی او در اواخر دهه1330 مدیر این کارخانه شد، کشور در دوره دولت علی امینی با رکود اقتصادی بیسابقهای روبهرو بود اما او ابتکاری به خرج داد. کسی سیمان نمیخرید، حتی یک کیسه. بیاعتمادی و بیاطمینانی در کشور موج میزد. او میدانست روزی رکود به پایان میرسد و کشور به سیمان احتیاج پیدا میکند. لذا شروع به ساخت مرحله اول سیمان یعنی کلینگر کرد. این موجب جلوگیری از بیکاری کارگران شد. نهتنها کارگران بیکار نشدند، بلکه در سه شیفت کاری تا بالای دیوارهای کارخانه، کلینگر را انبار کردند. وقتی رکود به پایان رسید، سریعاً کلینگرها تبدیل به سیمان شد و سود زیادی برای کارخانه آورد. کار ساختوساز کارخانه و خانهها با سرعت به راه افتاد و شاید یکی از عوامل رشد اقتصادی در دهه40 همین کارخانه و ابتکار دکتر نیازمند بود.
تبدیل کارخانه سیمان به موزه، این فرصت را به مردم، دانشآموزان و دانشجویان میدهد که به بازدید آن بروند و سرگذشت شهرشان، نیاکانشان و کارگران را ببینند و بدانند این شهر یکشبه درست نشده است و شهر را چون خانههایشان دوست داشته باشند. موزههای اصیل، جایگاههایی هستند که اصالت دارند. یعنی همانی هستند که بودند. حتی برای حفظ اصالت سعی میکنیم مرمتها همانی باشد که بوده. همه گمان میکنند محلههای اصیل فقط مکانهای فرهنگی هستند، اما مکانهایی که تولید شدهاند و مردم در آنجا کار میکردهاند با تبدیل به موزه یک مکان فرهنگی میشوند، چون هویت یک شهر را آشکار میکنند و نشان میدهند که چگونه صدها هزار کارگر یک شهر، اگر چه برای امرار معاش به آنجا میرفتند، اما ناخواسته برای ساخت تمدن یک شهر تلاش میکردند.
متأسفانه کارخانههای زیادی در شهر تهران بودند که کلنگی شدند. بهطور مثال، کارخانه چیت تهران که هنوز پابرجاست، ولی محل ضبط فیلمهای سینمایی است و خیلی هم برای صاحبانش درآمدزایی دارد، چرا که در وسط شهر تهران مکان مناسبتری برای فیلمبرداری پیدا نمیشود. اما بخشی از هویت این شهر با چنین استفادهای ازکارخانه چیت از دست میرود. بازدیدی از این کارخانه داشتم که نشان داد چطور تبدیل به مخروبهای شده است. محل استفاده نخستین آجرهای ساخت کارخانه جلالی در این کارخانه بود، ولی دیگر وجود ندارد و تنها به درد ساختن فیلمهایی مثل «عملیات 125» میخورد، درحالیکه معماری این کارخانه فوقالعاده زیبا بود. موزه شدن کارخانه سیمان ری نشانهای است از فهم مدیران شهری و درسی برای مدیران آینده که با تخریب کارخانهها و محلههای تاریخی، شهر را کلنگی، کوتاهمدت و بیهویت نکنند و بر زحمت نیاکانی که برای آبادانی شهر تلاش کردند، ارج بگذارند و شهر را حفظ کنند. هویت به انسانها امید میدهد و شهروندان یک شهر با امید شهرشان را میسازند و به شهرشان افتخار میکنند.