غضنفر، مهمتر از تیمورتاش
داستانی از اختناق مطبوعات
محمد ناصر احدی
توفیری ندارد سال1311 را با عزل تیمورتاش به یاد بیاوریم یا با لغو امتیازنامه نفتی دارسی. با اینکه هر دو این رخدادها بسیار مهم و سرنوشتساز بودند اما بال و پر مطبوعات چنان چیده شده بود که نمیتوانستند چندان به آنها بپردازند. حسین مکی در جلد پنجم کتاب «تاریخ 20ساله ایران» مینویسد: «در پاییز1311یک روز در روزنامههای صبح خبری ساده و بدون شرح و توجیه بدین مضمون خوانده شد: آقای تیمورتاش از وزارت دربار معاف شد». قاعدتا اگر دست روزنامهنگارهای آن دوره باز بود، میتوانستند به تیمورتاش که از چشم رضاشاه افتاده بود، حمله کنند و اقدامات او را زیر سؤال ببرند. اما از این خبرها نبود. کسانی که به جان و مال و اعتبارشان علاقه داشتند، میدانستند باید چنین استنباط کنند که تیمورتاش در دستگاه باعظمتی که از دولتی سر شاه برقرار شده، نقشی بیشتر از یک مهره محقر نداشت. این مهره تا زمانی که در مسیر اجرای اوامر و امیال همایونی شخص شاه به وظایفش عمل میکرد و با سایر اجزای دستگاه تناسب داشت، محبوب اعلیحضرت بود و مقرب درگاهش. اما حالا که از این دستگاه خارج و به دور انداخته شده، حتما دیگر با آرزوهای دور و دراز و وطنپرستانه شاه مملکت همداستان نبوده و توانایی عمل به وظایفش را نداشته است. کسانی هم که چنین نمیاندیشیند، به ضرب توپ و تشر یا اگر سرسختی میکردند، با استمداد از قوه قاهره، به چنین بینشی میرسیدند. عرصه آنقدر بر مطبوعات تنگ شده بود که محمدجواد هوشمند، مدیر روزنامه «سعادت بشر»، به دربار نوشت که میخواهد «در انظار عموم» به زندگی خود پایان دهد.
سرلشکر آیرم، رئیس شهربانی، نمیگذاشت جراید نطق بکشند و به مسائل روز کشور توجه نشان دهند. در این وضعیت عجیب نیست که روزنامه اطلاعات در روزهای ششم، هشتم و شانزدهم اسفند1311 ترجیح دهد به ماجرای مردی بپردازد که ادعای امامت کرده بود. از قرار معلوم، سیدغضنفر نامی از روستای عیسیآباد دعوی امامت میکند و مریدانی هم داشته که در وصفش شعرها میگفتند. در نهایت غضنفر محاکمه میشود و 10سال به حبس میرود. ارجحیت داستان غضنفر بر تیمورتاش نشاندهنده میزان اختناق حاکم بر جراید در آن دوره است.