دکانیکوچک که منشأ تحولات بزرگی شد
جزوههای بریانی شبستری؛ نخستین نمونههای ادبیات ژانر در ایران
ندا زندی
هرچند حال و اوضاع مملکت چنگی به دل نمیزد اما حسین شبستری بریانی داخل آن دکان کوچک و قناس خیابان علاءالدوله (فردوسی) خیالش جای دیگر بود. دل داده بود به چاپ قصههای شیرین و پرحادثه برای فرونشاندن عطش روح جوانکهای ماجراجو. داستان این دلدادگی به کجا برمیگشت و از کی آغاز شده بود، نمیدانیم. وقتی تاریخ نیست خیال پرواز میکند به هرکجا که دلش میخواهد. پیرمرد از خودش نه عکسی به جا گذاشته و نه خاطرهای مرقوم کرده؛ حتما داخل دکانش با ابوتراب شایگان، ابوالقاسم طاهری، رضا سیدحسینی و خیلیهای دیگر مینشسته و درحالیکه چای قندپهلو میخوردند، درباره چاپ داستانهای «مستطاب تارزان»، «جزیره گنج»، «جینگوز رجایی» یا «پینکرتن» گپ میزدند. همان جزوههای 16صفحهای با کاغذ کاهی که هرچند در مقیاس امروز از زیبایی ظاهر بری بود اما با جیب خالی جوانکهای کتابخوان آن دوران قرابت وافری داشت و پای خیلیها را به کتابفروشی بریانی و عالم کتابخوانی باز کرد. آوازه کتابفروشی بریانی حتی تا شهرستانها هم رفته بود و این به سبب خلاقیت ناشر بود. آگهی میداد و با گرفتن تمبر پستی باطلنشده، برای شهرستانیها هم کتاب میفرستاد. شاید خودش هم نمیدانست آن کتابفروشی کوچک و جزوههای پهنشده روی پیادهرو یا آویخته از در چوبی دکانش بعدها چه تأثیری در نشر مملکت خواهد گذاشت. بنیانگذار انتشار کتابهای سریالی و کتابهای پلیسی لقب مردی شد که کمکم در دهه 20فعالیتش رو به افول گذاشت اما تأثیرش برای همیشه باقی ماند.