خدیجه نوروزی ـ روزنامهنگار
آقازاده؛کلمهای که ذاتا منفور است و ریشه در یک فرهنگ غلط دارد. این نوع ادبیات از زمان قاجار شکل گرفت و فرزندان قاجار را آقازاده یا خانزاده مینامیدند. در اواخر عمر قاجار این واژه به مرور در دو قشر اجتماعی معروف شد؛ قشر علما و بازاریان. در محافل عمومی فرزندان بازاریان پولدار و علما را آقازاده خطاب میکردند. بعد از انقلاب این کلمه به فرزندان مسئولان با هر عنوان و جایگاهی که داشتند منتسب شد که عباس عبدی، تحلیلگر مسائل سیاسی و اجتماعی در گفتوگو با همشهری معتقد است درست از همین زمان واژه آقازادگی دردسرساز شد.
دقیقا از کدام دهه انقلاب واژه آقازادگی دردسرساز شد؟
دقیقا از دهه دوم انقلاب، یعنی بعد از فوت امام (ره) بود که به فرزندان مسئولان، فارغ از اینکه از بازاریان باشند یا علما، برچسب آقازاده زده شد و نگاهها به این واژه تغییر یافت.
یعنی در دهه اول انقلاب چنین فرهنگی حاکم نبود؟
در طول حیات امام(ره) چیزی به اسم آقازاده با معنا و مفهوم امروزی نداشتیم. اینکه پسر یک مدیرکل آقازاده خطاب شود منوط به بعد از فوت امام(ره) است.
چرا از دهه دوم این واژه منفور شد؟
چون اصالت واژه تغییر کرده بود و دیگر فقط یک واژه دهن پرکن نبود و با خود قدرت به همراه میآورد و باب سوءاستفاده و رانت از قدرت پدر را برای منتسبان آن فراهم میکرد. معمولا هم این آقازادهها از موقعیت پدر سوءاستفاده میکردند. تخلفات عمده مالی که یا بدون اطلاع پدر بود یا با همکاری او. البته من معتقد نیستم که فسادهای مالی و ایجاد رانت بدون اطلاع پدر بوده باشد. آقازادهها سعی میکردند از فرصتی که پدرشان در اختیار داشت بیشترین بهرهکشی را کنند که دو دلیل داشت؛ اول اینکه انتقال قدرت به شکل میراثی از پدر به پسر ممکن نبود و دلیل دوم این بود که دست پدرشان به لحاظ مالی باز بود.
اولین اختلاس و فساد مالی اوایل دهه 70 مربوط به فاضل خداداد در تبانی با کارمندان بانک صادرات ایران بود که دادگاهی شد و در این ماجرا مرتضی رفیقدوست، برادر محسن رفیقدوست متهم ردیف دوم بود. اما از این دست اختلاسهای کلان در همان دهه از سوی آقازادهها، اطلاعی در دسترس نیست. آیا آقازادهها تخلف نمیکردند یا از تخلفات چشمپوشی میشد؟
تخلفات که وجود داشت و بیشتر در بعضی از قسمتهای بانکی انجام میشد اما کم بود و به گستردگی الان نبود که خیلی بخواهد رسانهای شود. مثلا فوق فوقش با استفاده از عنوان معاون شهردار بودنشان مجوز ساختوساز برای فرزندشان میگرفتند. یا اینکه معاونان استاندارها با استفاده از رانت در سطح بسیار اندک سعی میکردند برای فرزندانشان امتیازاتی بگیرند. در واقع اوایل دهه 70بسیاری از مهرههای سازمانی واقعا مخالف دزدی بودند و در چنین فضایی حتی اگر کسی از فرزندان یا اعضای خانوادهشان تخلفی میکرد برخلاف جو امروز، دعوای سیاسی با هیچ گروهی نداشتند. سعی میشد موضوع خیلی باز نشود تا تأثیر مخرب دینی و اجتماعی در افکار عمومی بر جای نگذارد. ولی بعدها که ماجرا رنگ و بوی سیاسی بهخود گرفت و وضعیت مالی مردم روزبهروز به وخامت گرایید موضوع رانت آقازادهها و سوءاستفادههای مالی حساسیت بیشتری پیدا کرد که البته حق هم همین بود.
اشاره کردید به دعوای سیاسی جناحها. بهنظر شما چرا پرونده مهدی، پسر آیتالله هاشمی رفسنجانی، در اواخر دهه70 ،بهعنوان یکی از اختلاسگرها، بیش از اندازه رسانهای شد و توجه اذهان عمومی را بهخود جلب کرد؟
جناح سیاسی که با خود مرحوم آیتالله رفسنجانی مخالف بود جریان آقای مهدی هاشمی را بیش از آنچه بود علم کرد. البته در همان زمان ایشان هیچ حمایتی از فرزندش نکرد و قدمی برای او برنداشت و تا آخرین لحظه پایبند به آرمانهای انقلاب اسلامی بود و عقب نکشید.
با این اوصاف معتقدید که تنشها بین جریانات سیاسی در دهههای سوم و چهارم به بعد منجر شد تا آقازادگی برای آقازادههای متخلف دردسرساز شود؟
قطعا این موضوع هم تأثیرگذار بوده.
تفاوت جو آقازادگی در دهه دوم انقلاب با آقازادگی در دهههای اخیر چیست؟
در آن دهه اگر فسادهایی هم از سوی آقازادهها انجام میشد ضرر و زیان آن خیلی به توده مردم برنمیگشت و تخلفاتی که گاهی انجام میشد علیه انقلاب تمام نمیشد. ولی بعدها در دهههای سوم و چهارم رانتها و دزدیهای آقازادهها به زیان اصل انقلاب تمام میشود و خود انقلاب زیر سؤال میرود. یادم هست که در زمان نوجوانیام شنیدم که به مرحوم آیتالله بروجردی گفتند: «یک آخوند دزدی کرده» فرمود: نگویید فلان آخوند دزدی کرده بگویید یک دزد دزدی کرده و از ما آخوندها نیز لباس آخوندی دزدیده.» در دهههای اول و دوم انقلاب دزدیهای آقازادهها به پای خودشان یا حداکثر خانوادههایشان نوشته میشد اما اکنون به پای ارزشهای انقلاب اسلامی نوشته میشود که تأسفبار است و مشکلساز شده. این ناهنجاری در بخش اقتصاد در واقع به پایه و ارزشهای دین و باورهای اجتماعی مردم خدشه وارد کرده و به مرور زمان موجب میشود مردم نسبت به مذهب بیتفاوت شوند. در مجموع اگر معتقدیم که حکومت دینی است قبل از تودههای مردمی باید بهحساب آقازادههای رانتی رسیدگی کنیم. البته که حکومت باید به دزدیهای کوچک هم رسیدگی کند اما در ابتدا باید دستی که به سوی بشکهها و دکلهای نفتی دراز شده را قطع کند. قطعا هرگونه کوتاهی در این موارد در هر کشوری با هر عقیده و مذهبی، افکار عمومی را به این سو میبرد که دست حکومت با آقازادههای فاسد در یک کاسه است. یکی از عواملی که موجب میشد تا فساد آقازادهها در دهه دوم انقلاب کمتر به چشم بیاید این بود که فساد در پیکره دستگاه حکومتی رخنه نکرده بود. این سخن مولا علی(ع) را به یاد داشته باشید که شباهت مردم به حاکمانشان بیش از شباهتشان به پدران و مادرانشان است.
آقازادهها از چه زمانی مشکلساز شدند؟
دهه دوم انقلاب؛فصل رویش آقازادهها
گپوگفت با عباس عبدی،تحلیلگر مسائل سیاسی درباره دردسرهای آقازادههای ایرانی
در همینه زمینه :