ای توپ چارهها کن، کارم گرهگشا کن
گذری بر پیشینه یک توپِ جنگی تزئینی و پُر ماجرا
معراج قنبری
نه نام دُرستش مروارید است و نه مروارید در ساختوساز آن نقشی داشته؛ یک توپِ جنگی تزئینی که توسط اسماعیل ریختهگر اصفهانی برای فتحعلی شاه قاجار ساخته شد. شاید او در زمان ساختِ این توپ فکرش را هم نمیکرد که مردم تهران برای حاجتگیری به آن متوسل شوند. کتاب «توپ مرواری» صادق هدایت۱۳۲۶، یکی از منابعی است که به نام درست این توپ اشاره کرده است. توپی که بسیاری از دخترانِ تهران قدیم به آن دخیل میبستند تا بختسفید به سراغ آنها بیاید. این توپ تنها بهانه برای دختران و ازدواج و... نبود، مردان سبیلکلفت و مجرمِ تهرانِ قدیم را در کنار این توپ تصور کنید که برای فرار از دست قانون، در گوشه و کنار این توپ دخیل میبستند. سال۱۳۰۲ یکی از سالهای پُرکار برای این توپ و پُرحاجت برای این مردم بود.
میدان توپخانه، این نمادِ کهنه شهر و نقطه مهم تهرانِ آن روزها، در کنار حوض بزرگ و مرکزی خود یک توپ جنگی اما تزئینی را روی یک سکوی یک متری جا داده بود.
در منابع قدیم آمده است که قسمت جلوی این توپ با یک رشته مروارید تزئین شده بود. درباره این توپ روایتها و داستانهای شفاهی گوناگونی در یک قرن گذشته شنیده شده است؛ اینکه شاه عباس در جزیره هرمز آن را به غنیمت گرفته و بعدها آن را روی سکویی در بین حوض و نقارهخانه گذاشته است. یا اینکه به دستور کریمخان زند در شیراز آن را ساختهاند و حتی در منابع دیگری آمده است که نادرشاه آن را از هندوستان به ایران آورده. اما واقعیت در سال۱۱۹۷ خورشیدی اتفاق افتاده. فتحعلیشاه دستور ساخت این توپ مفرغی را به یک ریختهگر مشهور اصفهانی داد. او نیز تاریخ ساخت آن را در داخل ترنجی که روی توپ مروارید و روی لوله توپ دیده میشود، به شکل برجسته حکاکی کرد. این تنها بازمانده میدان توپخانه قدیم، با گذر زمان به دوره رضاشاه، خیابان قوامالسلطنه و ورودی ساختمان تازه بنا شده باشگاه افسران رسید.
جعفر شهری در کتاب «طهران قدیم» مینویسد: «دخترها و بیوهزنها به طرف توپ مروارید که توپی مفرغی بزرگ روی دو چرخ و بر بالای سکویی بود و در جای پیکره فعلی میدان ارگ، مقابل وزارت اطلاعات، قرار داشت، رو میآوردند و جهت بختگشایی از زیر آن رد شده، بر لوله سوار میشدند و سر میخوردند و این کار را مجربترین عملی میدانستند که با آن تا سال دیگر به خانه شوهر میروند و اشعاری از این قبیل داشتند که دو بیتی اول آن را هنگام سوار شدن و سر خوردن و دو بیتی دوم را موقع دخیل بستن میخواندند:
ای توپ تن طلاییاز غم بده رهایی
بختی جوون و نوندارروزی بکن ز جایی
ای توپ چارهها کنکارم گرهگشا کن
صد تا گره به هر نخ من میزنم تو واکن
مردمان خرافاتی و سادهدل، شبهای جمعه و بهویژه شبِ چهارشنبهسوری، امیدوار و خندان در مقابلِ این مظهر دارالخلافه تهران. در میان روایتهای متناقض تاریخی، خاطرهای بخوانید به قلمِ ناصرالدین شاه. نوشتهای که در ۲۴ اسفند۱۲۷۱ خورشیدی نوشته شده و نگارنده آن را از کتاب «روزنامه خاطرات ناصرالدین شاه» به کوشش مجید عبدامین انتخاب کرده است:
«دو ساعت به غروب مانده آمدیم بیرون؛ هوا هم قدری باز شده بود. حالا کمکم شکوفه زردآلو هم باز میشود. قدری تماشا کردیم؛ بعد آمدیم پایین سوار کالسکه شده، یکسر راندیم برای منزل. امشب شب چهارشنبه آخر سال است. زنها اعتقادی دارند به توپ مروارید و جمع میشوند آنجا. ما از پارسال میدانستیم. از در اندرون که پیاده شدیم، یکسر رفتیم دیوانخانه و باغ میدان (میدان ارک). دیدیم بلی! زن خیلی زیادی، پیر، جوان و دختر جمع شدهاند و یکییکی میآیند از دور توپ- که از تفنگ نرده گذاشتهاند - توپچی یکی صد دینار میگیرد و زنها را توی نرده میکند و زنها میروند از زیر روپوشی توپ میگذرند و از آنطرف بیرون میآیند. - برای بخت یا سفیدبختی اعتقادی دارند- تماشا کردیم؛ به قدر 200-300 نفر زنها رفته بودند و به قدر 700-800 زن دیگر نشسته بودند که بعد از این بروند. دیدیم اولاً بد وضعی است که توپچی پول میگیرد؛ ثانیاً اینکه نزدیک غروب است، تا این همه زنها بیایند، یکییکی پول بدهند و بگذرند شب میشود و دور نیست توپچی! امینهمایون را صدا کردیم. دوتا اشرفی دادیم، گفتیم ببر به توپچی بده- از پیش خودت- و بگو این دو تومان را بگیر و کار نداشته باش. امینهمایون رفت و به توپچی گفت. اوّل توپچی ترسید که مبادا مؤاخذهای چیزی بکنند. بعـد 2 تومان را گرفت، توپچـی رفت آنطرف. بعضی سـربازهای بیعار هم که آنجاها راه میرفتند و زنها را تماشا میکردند، همینکه دیدند توپچی رفت، بنا کردند ترکی و فارسی به این زنها حرف زدن: که پاشید! حالا خوب شد توپچی رفت مفت شد؟ پاشید بروید! که زنها ریختند یکدفعه رو به توپ و رفتند زیر آن روپوش و از آنطرف بیرون میآمدند و بعد هم باید از زیر نقارهخانه و صدای دُمبک و اینها بگذرند که سفیدبخت بشوند.»
این توپ امروز در داخل ساختمان شماره هفت وزارت امور خارجه در تهران قرار دارد.