به همین سادگی
سعید مروتی ـ منتقد سینما و روزنامهنگار
حدود 2 هفته پیش از کنار یک صرافی عبور میکردم که از مشاهده انبوه جمعیت در مقابلش حیرت کردم؛ حیرت از جماعتی که با ماسک و بیماسک و بدون رعایت فاصلهگذاری اجتماعی، مقابل صرافی تجمع کرده بودند که دلار بگیرند؛ آن هم درست در روزهایی که آمار مبتلایان و فوتیهای ناشی از کرونا بالا رفته بود. آنها که صبح روز شنبه در خیابان ولیعصر بالاتر از باغ فردوس و مقابل صرافی منصور زرین قلم و شرکا ایستاده بودند از خطر کرونا آگاه بودند. دستکم آنها که با ماسکی بر چهره در صحنه حاضر بودند، حواسشان بود که در چه ایامی، تصمیم به خریدن ارز گرفتهاند. همهشان هم دلال و طمعکار نبودند و خیلیهایشان شهروندان عادی و معمولی این سرزمین بودند که از ترس آینده و درد معیشت در صف خرید ارز تنگاتنگ یکدیگر ایستاده بودند و حتی ابایی هم از هل دادن یکدیگر نداشتند. شهروندانی که هراسشان از سقوط توقفناپذیر ارزش پول ملی، بر ترسشان از کرونا غلبه کرده بود. آنها که آن صبح شنبه کذایی موفق به خریدن ارز شدند، درصورت حفظ دلارها و یوروهایشان، اگر امروز تصمیم به فروش بگیرند، شاید به سودی فراتر از حقوق ماهانه یک کارمند ساده برسند. فقط احتمال دارد چند تاییشان هم کرونا گرفته باشند و از بین مبتلایان هم شاید چند نفری هم فوت کرده باشند.
با وجود تمام شعارهای انساندوستانه و به ظاهر مشفقانه، ثابت کردهایم که در عمل جان شهروندان خیلی برایمان اهمیت ندارد که اگر جز این بود اجازه نداده بودیم تهران این قدر بیضابطه رشد کند و این همه تراکم فروخته شود و این همه اتومبیل به خیابانها بیاید و این همه آلودگی هوا بهوجود بیاید و ملت به انواع و اقسام بیماریهای هولناک دچار شوند. اینها مربوط به قبل از دوران کروناست. حالا که کوویدـ ۱۹ آمده و تورم افسار پاره کرده، دیگر تکلیف روشن است. مجموعهای به هم پیوسته از بیتدبیریها کار را به جاهای باریک کشانده و کرونا هم که همه دنیا را به هم ریخته. پس برای چند دلار بیشتر میشود هر پروتکل بهداشتی را زیر پا گذاشت. هیچکس هم عین خیالش نیست. فوقش کرونا میگیریم و فوق فوقش میمیریم؛ به همین سادگی.
سقوط آزاد ریال همچنان ادامه دارد و قیمت همهچیز به شکلی فاجعهبار در حال بالا رفتن است؛ چنانکه گویی کنترل امور از دست متولیان خارج شده. تنها کاری که سود تضمین شده دارد، دلالی است و تنها جایی که رونق دارد، بورس است که اگر روزی بریزد، معلوم نیست چه در انتظار این لشکر انبوه تازهوارد به این بازار سرمایه خواهد آمد. خیلی از ماها اگر تلفن همراهمان از کار بیفتد یا در کف خیابان دزدیده شود، یا تلویزیون و یخچال خانهمان خراب شود، نمیتوانیم مشابهش را خریداری کنیم. مایی که شاید تا همین چند وقت پیش عوض کردن و به روز کردن موبایلمان یکی از عادتهای زندگیمان بود و میکوشیدیم از قافله عقب نمانیم. حالا بخش قابل توجهی از طبقه متوسط، فقط از نظر فرهنگی و گرایش و دغدغههای اجتماعی، متعلق به این طبقه است و از منظر اقتصادی، دیگر به طبقه فرودست جامعه پیوسته است. سکه و دلار با یکدیگر مسابقه گذاشتهاند و پا به پای هم گرانتر میشوند. قیمت مسکن و اجاره خانه سر به فلک گذاشته و تامین نیازهای اولیه روزبهروز سختتر میشود. در عوض این گفتاردرمانی است که از سوی متولیان امور همچنان ادامه دارد؛ در کمال خونسردی و به همین سادگی.