• دو شنبه 17 اردیبهشت 1403
  • الإثْنَيْن 27 شوال 1445
  • 2024 May 06
سه شنبه 3 تیر 1399
کد مطلب : 103172
+
-

مستوره کبریایی عرصه فرهنگ و ادب

یادداشت
مستوره کبریایی عرصه فرهنگ و ادب


اصغر ضرابی ـ منتقد و روزنامه‌نگار پیشکسوت

به راستی چه زیبا گفته و سروده است، محمد تقی بهار که از ملک سخن حکم‌گزاران همه رفتند. یکی از مصادیق بارز اربابان و خدایان فرهنگ و ادب که ملک سخن را بدرود کرد و همه ما را در حسرت‌ها و حرمان‌ها گذاشت، علامه بدیع‌الزمان فروزان‌فر بود. تاریخ فرهنگ و ادب معاصر ما نوادر و کمیاب‌هایی به مانند بدیع‌الزمان علامه فروزان‌فر کم به‌خود دیده است و چهره‌هایی مانند احمد بهمن یار، سعید نفیسی، رشید یاسمی و جلال‌الدین همایی و دو، سه تن دیگر جزو همین نادرهایی هستند که می‌توان یکی از شاه مهره‌های بزرگ آن را مولوی‌شناس ، پژوهشگر، ادب‌شناس و منتقد برجسته‌ای مانند بدیع‌الزمان فروزان‌فر دانست که برای همیشه تاریخ در عرصه و بستر فرهنگ و هنر ایران خواهد درخشید. بحث درباره شخصیت و آثار و پژوهش‌های این بزرگمرد عرصه فرهنگ و ادب نیاز به چندین مقاله قطور و حجیم دارد. در این یادداشت سردستی من نمی‌توان حتی یک هزارم سجایا ، مناقب ، مکارم فرهنگی و ادبی او را بر شمرد. برای احتراز از اطناب کلام باید چند نکته برجسته را متذکر شد. یکی از نکاتی که در مورد فروزان‌فر حتی از طرف حواریون متعصب او به مانند محمدرضا شفیعی‌کدکنی هم ناگفته مانده است، به‌نظر من بهداشت فکری و ذهنی فروزان‌فر بر اثر مراقبت‌های ویژه و وسواس‌گونه، همواره نمودی ستایش‌انگیز داشته و این نکته‌ای است که همانگونه که اشاره کردم کسی آن را متذکر نشده‌ است. فروزان‌فر اهل ایدوئولوژی‌های تعبیرزده نبود و با اینکه حب جاه و مقام داشت (‌که این امر همواره از افسوس‌های زندگی من بوده است) ولی برای وجدان‌های متورم بسیاری از ما اکنونیان به مثابه تزریق توش و توان‌های مستمر بود. فروزان‌فر به معنی اخص کلمه علامه بود و در واقع می‌توان گفت؛ یک گفت‌وگو داشت که مصاحبه‌گر آن من بودم. گفت‌وگوی من درآن سال‌ها سرو‌صدا و هیاهوی زیادی بر پا کرد. همواره اصرار داشتم شاگرد وی شوم، ولی قبول نمی‌کرد. زمانی‌که به ریاست دانشکده الهیات رسید پس از اصرارهای من در نهایت برای گفت‌وگویی تعیین وقت کرد. گپ‌وگفت من با او تحت عنوان گفت‌وگوی اصغر ضرابی با علامه بدیع‌الزمان فروزان‌فر در مجله امید ایران با این سوتیتر و ظرافت طنز استاد به چاپ رسید.«ضرابی: استاد فروزان‌فر درباره شوهر آهو خانم چه نظری دارید؟ بدیع الزمان فروزان‌فر: آقای ضرابی بروید از خود آهو خانم بپرسید، من که شوهرش نیستم.»
این تنها گفت‌وگویی بود که با علامه فروزان فر انجام گرفت و منتشر شد و البته اندکی هم باعث تکدر خاطر استاد شد. پس از چاپ گفت‌وگو مرا احضار کرد و با اندک عتاب و خطاب و شکوه‌ای، بالاخره بزرگواری و قبول کرد تا شاگردش شوم. من که مثنوی را چه در تبریز و چه در تهران با چند تن از استادان از جمله دکتر منوچهر مرتضوی و علامه محمدتقی جعفری خوانده بودم. واقعا پس از تلمذ و خواندن نزد فروزان‌فر، آن وقت فهمیدم شعر مولوی یعنی چه. وقتی ابیات داستان اول مثنوی (عاشق شدن شاه و کنیزک) را تحلیل و تفسیر و توضیح می‌کرد این همه سواد و تیزبینی و قدرت حافظه و شیوایی بیان، حقیقتا برای من بهت‌آور بود و حالا چقدر برای آن روزها افسوس می‌خورم. برای خیابان بهار، خانه زمستانی او و خیابان نیاوران، خانه تابستانی‌اش و افسوس و صد افسوس که امروز یک هزارم آدم‌های نظیر او هم یافت نمی‌شود و به راستی که او مستوره کبریایی عرصه ادب و هنر بود و بدون جانشین. این آدم‌ها هرگز جانشینی ندارند، آن همه زانو زدن و دوده چراغ خوردن و برای ما اکنونیان که اسیر لذت‌های زودگذر و صیرورت‌های ناپایدار که بسیاری از ما زحمت تورق حتی یک‌بار یک کتاب را هم نداریم... دریغ و دریغ و دریغ.
از ملک سخن حکم‌گزاران همه رفتند و من باید به‌عنوان جمله ختام بگویم، ملک سخن و فرهنگ دیگر، هرگز چونین چهره‌هایی را به‌خود نخواهد دید.
 

این خبر را به اشتراک بگذارید