قصاص مدیرشرکت خودروسازی به اتهام قتل همسر دوم
مدیرشرکت خودروسازی که به جرم قتل همسر دومش به قصاص محکوم شده بود، چند روز قبل در محوطه زندان رجایی شهر پای چوبه دار رفت و به دار مجازات آویخته شد. به گزارش همشهری، این مرد 45ساله، تحصیلکرده اروپا و از مدیران یک شرکت خودروسازی بود که از سال 92به اتهام قتل همسر دومش که کارمند یک شرکت هواپیمایی بود، بازداشت شد. ماجرا از این قرار بود که صبح 11خرداد 92او با اورژانس تماس گرفت و درحالیکه صدایش میلرزید گفت:« همسرم حالش خوب نیست، فورا خودتان را به خانهام برسانید.» پس از این تماس اورژانس در محل حادثه حاضر و با پیکر بیجان زن جوان که حدودا 30ساله بود مواجه شد. مرد در تشریح ماجرا گفت: صبح از خواب بیدار شدم تا به محل کارم بروم، اما ناگهان متوجه شدم همسرم مقابل در آشپزخانه بیحرکت روی زمین افتاده است. بالای سرش رفتم، اما هرچه صدایش کردم جوابی نداد. دستم را روی قلبش گذاشتم و متوجه شدم او نفس نمیکشد. وحشت زده از همسایهها و اورژانس کمک خواستم. با وجود اینکه زن جوان علائم حیاتی نداشت، اما به بیمارستان منتقل شد. با این حال عملیات احیا بیفایده بود و زن جوان به کام مرگ رفته بود. فوت زن جوان که شراره نام داشت مشکوک بود. از این رو گزارش این حادثه به قاضی جنایی تهران اطلاع داده شد. او دستور داد تا برای مشخص شدن علت اصلی مرگ، جسد به پزشکی قانونی منتقل شود.
جنایت
هنوز مشخص نبود ماجرا از چه قرار است تا اینکه کمیسیون سه نفره کارشناسان پزشکی قانونی پس از بررسیهای لازم علت مرگ زن جوان را اعلام کردند. به گفته تیم پزشکی، زن جوان بهدلیل خفگی جانش را از دست داده بود. نظریهای که حکایت از جنایت داشت. در ادامه پدر و مادر شراره از دامادشان شکایت کردند و او را عامل قتل دخترشان دانستند. در تحقیقات مشخص شد که شراره همسر دوم این مرد بوده و او سال 79از همسر اولش جدا شده و 5سال بعد یعنی در سال 84با او ازدواج کرده است. در ادامه قاضی دستور بازداشت حمیدرضا شوهر شراره را صادر کرد.
قصاص
اگرچه شوهر شراره منکر قتل عمدی بود، اما شواهد حکایت از این داشت که او همسرش را خفه کرده است. از سوی دیگر مأموران به تحقیق از همسر اول متهم و پسر 14سالهاش پرداختند. آنها میگفتند که حمیدرضا فردی دوشخصیتی است که ظاهری آرام دارد اما هنگام خشم و عصبانیت رفتارهای خطرناکی از خود نشان میدهد. همسر اول حمیدرضا میگفت که آنها هر وقت با یکدیگر دعوایشان میشد شوهرش قصد خفه کردن او را داشت. به این ترتیب متهم برای تعیین سلامت روانی به پزشکی قانونی فرستاده شد، اما پزشکان سلامت روانی وی را تأیید کردند. پس از آن بازجویی از متهم آغاز شد تا اینکه او به قتل همسردومش اقرار کرد. وی گفت: مدتها میشد که با همسرم اختلاف داشتم.
روز حادثه هم بر سر مسائل خانوادگی با یکدیگر جر و بحث کردیم. خیلی عصبانی شدم و اصلا کنترلی بر رفتارهایم نداشتم. نمیدانم چه شد که به سمت او رفتم و خفهاش کردم.
متهم پس از اقرار به جنایت روانه زندان و پرونده با صدور قرار کیفرخواست به دادگاه کیفری فرستاده شد. او در شعبه 84دادگاه کیفری پای میز محاکمه رفت. اولیای دم خواستار قصاص متهم شدند و متهم اگرچه در بازجوییهای اولیه به قتل همسردومش اقرار کرده بود، اما در جریان محاکمه منکر قتل همسرش شد و خودش را بیگناه دانست. با وجود این قضات دادگاه کیفری وی را به قصاص محکوم کردند. اما متهم به حکم صادر شده اعتراض کرده و پرونده به دیوان عالی کشور فرستاده شد که قضات شعبه 28حکم را تأیید کردند. در نهایت پرونده به اجرای احکام دادسرای جنایی تهران فرستاده شد تا مقدمات اجرا فراهم شود. سرانجام هفته گذشته متهم به قتل در محوطه زندان رجایی شهر به دار مجازات آویخته شد.