احیایی؛ نویسندهای که کودکان را دوست داشت
محمود برآبادی ـ نویسنده کتابهای کودکان
محمود احیایی در نهم بهمن ۱۳۲۳ در یزد، شهر بادگیرهای پرآوازه، آفتاب سوزان و شبهای پرستاره بهدنیا آمد. 14ساله بود که همراه خانوادهاش به تهران آمد و خیلی زود بهدلیل علاقهاش به نوشتن همکاری خود را با مطبوعات آغاز کرد و در مجلهها و روزنامههای آن زمان به نوشتن گزارشهای اجتماعی و نقد ادبی مشغول شد و از آن پس بهطور حرفهای بهکار روزنامهنگاری پرداخت و چندی نیز با گروه کودک رادیو همکاری کرد.
«قصر مردگان» نخستین کتابش بود که سال ۱۳۴۴ منتشر شد و آخرین کتابش هم «۳۶۵ قصه برای کودکان» است که پس از مرگش انتشار یافت. نزدیک به ۴۰ کتاب حاصل عمر کوتاهش بود؛ آثاری مثل قصهها و داستانهای تألیفی و بازنویسی و بازآفرینی از متون کهن فارسی. کتاب «خانهای بر شن» احیایی در سال ۱۳۵۶ از سوی شورای کتاب کودک بهعنوان اثر برگزیده انتخاب شد.
جانمایه اغلب آثار احیایی بهرغم زندگی ساده و گوشهگیرانهاش، تلاش برای رهایی از وضعیت نامطلوب و کوشش برای از سر راه برداشتن مشکلات است. نگاهش سرشار از ستایش زندگی، نوعدوستی و خیرخواهیاست. زندگی کودکی قهرمانان او – چه آنها که از مشاهیر بازنویسی کرده و چه آنها که پرداخته ذهن اوست – همراه با تلاش و تکاپو، موفقیت پس از شکست و روشنایی از پس تاریکی است.
احیایی زندگی سادهای داشت که با درآمد اندک حقالتألیف کتابهایش تأمین میشد. آدم روراست و بیغل و غشی بود که در این روزگار کمتر یافت میشود. حساس و زودرنج بود، آنگونه که نمیتوانست نابهنجاریها و بیعدالتیهای اجتماعی را تحمل کند. آزارش بهکسی نمیرسید و نمیتوانست رنج دیگران را ببیند. کودکان را دوست داشت و کودکان نیز او را دوست داشتند. او تا پایان عمر به سوگند قلم وفادار ماند.
احیایی در نوزدهم خرداد ۱۳۷۹ در یک حادثه رانندگی مجروح شد و پس از انتقال به بیمارستان بر اثر خونریزی مغزی درگذشت. آنطور که فریدون صدیقی، دوست و همکار قدیمیاش گفت: «محمود احیایی 3 دهه داستان نوشت، روزنامهنگاری کرد و به کلمه، حجم و اعتبار داد و مهمتر از همه به انسانیت فضیلت بخشید و به دوستی و مهر، اهمیت افزون داد.»