جادههایی که جان میگیرند
دومین دوچرخهسوار ایرانی در یک ماه گذشته در تصادف کشته شد
لیلیخرسند
ونوس زرینخاک دومین دوچرخهسوار ایرانی بود که در کمتر از یکماه بهدلیل تصادف جادهای جانش را از دست داد. روز چهارشنبه 14خرداد، روز جهانی دوچرخهسواری، درحالیکه ونوس در تقاطع اتوبان شیخفضلالله نوری و حکیم کنار دوچرخهاش ایستاده و منتظر مربیاش بود، ماشینی به او زد و فرار کرد. شدت ضربهای که به او خورده بود، به حدی شدید بود که قبل از رسیدن نیروهای امدادی، جانش را از دست داد. 16اردیبهشت هم مهیار فرزانه عضو تیم دوچرخهسواری نوجوانان ایران، بهدلیل تصادف دچار مرگ مغزی شد. چند ساعت بعد خانواده او رضایت دادند و اعضای بدن مهیار اهدا شد.
قهرمان یا انسان؟
اطلاعات زیادی از زرینخاک در دست نیست. دوستان او در فضای مجازی نوشتهاند که ونوس مادر یک فرزند بوده و در رشتههای یوگا، کیکبوکسینگ، دراگون بوت و کوهنوردی فعال بوده و عضو دوچرخهسواران تهرانی بود و زیرنظر هیأت دوچرخهسواری تهران فعالیت میکرد. حتی بعضی مدعی شدهاند که او عضو تیم ملی هم بوده. خسرو قمری، رئیس فدراسیون دوچرخهسواری بعد از کشته شدن فرزانه مدعی شده بود که او بدون هماهنگی با هیأت دوچرخهسواری یزد برای تمرین به خیابان رفته بود و به همین دلیل دچار سانحه شد. این بار بعد از کشته شدن زرینخاک فدراسیون واکنشی مشابه به این اتفاق داشت. تنها خبری که در سایت فدراسیون دیده میشود، گفتوگوی کوتاه از امید سراجی، رئیس هیأت دوچرخهسواری تهران است. در تیتر خبر به نقل از سراجی آمده است: «بانوی فوت شده یک شهروند آماتور بوده و ربطی به هیأت استان تهران ندارد.»
سراجی در صحبتهایش تلاش کرده تا ثابت کند این اتفاق ربطی به مسئولان فدراسیون و هیأت دوچرخهسواری تهران ندارد. او گفته زرینخاک نه عضو هیأت دوچرخهسواری تهران بوده و نه عضو باشگاهی در تهران: «او فقط بهعنوان یک شهروند آماتور در سطح شهر و اتوبانها دوچرخهسواری میکرد.» سراجی، خود زرینخاک را در این اتفاق مقصر میداند: «این شهروند دوچرخهسوار بدون اسکورت و رعایت موارد ایمنی در حال دوچرخهسواری بود.»
صحبتهای قمری و سراج شبههبرانگیز است. اگر دوچرخهسواری با هیأت مربوطه هماهنگیهای لازم را انجام بدهد یا اگر دوچرخهسواری اسکورت داشته باشد، میتواند تمرین ایمنی داشته باشد؟ همه دوچرخهسواران برای اینکه دچار حادثه نشوند حتما باید اسکورت داشته باشند؟ و اینکه زرینخاک دوچرخهسوار آماتور بوده یا عضو تیم ملی؟ قمری و سراج دیروز تماسهای همشهری را بیپاسخ گذاشتند اما قادر میزبانی از قهرمانان سابق دوچرخهسواری ایران به بعضی از این سؤالات جواب داد. او امنیت را مشکل اصلی دوچرخهسواری ایران میداند، مشکلی که با اسکورت حل نمیشود. میزبانی قبل از هر چیزی از مسئولان ایراد میگیرد که چرا گفتهاند زرینخاک دوچرخهسوار آماتور بوده: «چه فرقی میکند او آماتور باشد یا حرفهای. مگر قرار است همه قهرمان باشند؟ او یک انسان بوده؛ ورزشکاری که موقع دوچرخهسواری کشته شده است.»
مشکلی بهنام فرهنگ
تأکید فدراسیون این است که حادثه جزئی از ورزش دوچرخهسواری است. قمری بعد از تصادف فرزانه به ورزش سه گفته بود: «در همه دنیا طبیعت دوچرخهسواری با حوادث عجین شده است و رکابزن باید برای حوادث آمادگی داشته باشد.» میزبانی این حرف قمری را تأیید میکند اما با یک تفاوت: «بله این یک بحث بینالمللی است. اما اگر در ژاپن یک درصد و در اروپا 5 درصد احتمال خطر برای دوچرخهسواران وجود داشته باشد، در ایران این احتمال 20 تا 30 درصد است.» او دلیل این درصد بالا را فرهنگ مردم میداند: «فرهنگ حاکم در رانندگی مردم ایران باعث تصادفات میشود. مردم ما همیشه در عجله هستند. از روز اولی که من دوچرخهسواری را شروع کردم تا روز آخر، هر روزی که میخواستم تمرین کنم بزرگترین دغدغهام این بود که میتوانم تمرین ایمن داشته باشم؟ از نظر رانندهها، دوچرخهسواران در جاده اضافیاند. وقتی این تفکر هست، من یا هر کسی رئیس فدراسیون باشد، کاری نمیتواند بکند.» از نظر میزبانی برای اینکه دوچرخهسواران در امنیت تمرین کنند یا باید جاده اختصاصی برای تمرین آنها درنظر گرفته شود یا اینکه تیم کاملی آنها را اسکورت کند: «هیچیک از 2کار را نمیشود انجام داد. نه میشود جادهای را برای تمرینات بست و نه اینقدر بودجه هست که بشود تجهیزات کامل و اسکورت کامل برای دوچرخهسواران درنظر گرفت. در تمرینات تیم ملی هم اسکورت کامل نیست؛ چه برسد به تمرینات دوچرخهسواران آماتور.»
میزبانی اسکورت را تضمینکننده ایمنی دوچرخهسواران نمیداند: «اسکورتها از پشت دوچرخهسواران را حمایت میکنند. موقعی که ما تمرین میکردیم، یک آمبولانس پشت تیم میآمد. وقتی یک کامیون با تریلیاش با سرعت میآید، آمبولانس چه کار میتواند انجام بدهد؟ خود آمبولانس هم له میشود. در بیشتر مواقع رانندگان از جاده فرعی جلوی ما میپیچیدند درحالیکه اسکورت پشت ما بود.»
در همه سالهای گذشته دوچرخهسواری حادثه کم نداشته اما کمتر کسی هم به فکر فرهنگسازی بوده. هماکنون طرفداران دوچرخهسواری کمپینی را بهراه انداختهاند و از رانندگان خواستهاند تا فاصله یکونیم متری با دوچرخهها را رعایت کنند. از نظر میزبانی تا زمانی که رسانه ملی روی این موضوع کار نکند، اتفاق خاصی نمیافتد: «فرهنگسازی باید از رسانه ملی انجام شود. تا تلویزیون برای تغییر فرهنگ رانندگی مردم برنامه نسازد، اتفاقی نمیافتد. کسی که پشت فرمان است باید به این فکر کند، آن کسی که پشت دوچرخه نشسته، بچه خودش است.»
در این چند روز برخلاف مسئولان فدراسیون دوچرخهسواری، افکار عمومی واکنشهای زیادی به کشته شدن زرینخاک داشتهاند. نظر بعضیها این است که راهنمایی و رانندگی نه قانونی برای حمایت از دوچرخهسواران دارد و نه به رانندگان آموزش میدهد که چطور با دوچرخهسواران برخورد کنند. بعضیها مثل رئیس هیأت تهران او را مقصر دانستهاند: «اتوبان جای تمرین است؟» و جواب به این ایراد این است که دوچرخهسواران کجا باید تمرین کنند؟